#حدیث_روز
#امام_على_ع
جاهِدوا فى سَبيلِ اللّهِ بَأَيديكُم فَإِن لَم تَقدِروا فَجاهِدوا بِأَلسِنَتِكُم فَاِن لَم تَقدِروا فَجاهِدوا بِقُلوبِكُم
در راه خدا با دستهاى خود جهاد كنيد ، اگر نتوانستيد با زبانهاى خود و اگر باز هم نتوانستيد با قلب خود جهاد كنيد .
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
چشم گردون در عزای
موسی جعفر گریست
دیده ی خورشید
بر آن ماه خوش منظر گریست
او که خود مظلوم و
در بند ستمگر بود اسیر
بر غریبی شهید
کربلا یک سر گریست
🏴 شهادت جانسوز حضرت امام کاظم علیه السلام را به محضر مقدس امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و محبین حضرتش تسلیت عرض می نماییم.🏴
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
#شهدا_شفاعت_می_کنند🌹
#روایتی_از_یک_رزمنده
✍ قرار بود مراسم اربعین سید فردا برگزار شود. من آن موقع در تبلیغات لشکر بودم. یکی از کارهایی که از زمان جنگ انجام می دادم کشیدن تصاویر شهدا بود. با سید از همان دوران جنگ رفیق بودم. شهید حسین طالبی نتاج، یکی از فرماندهان بی نظیر لشکر، سبب آشنایی من با سید مجتبی شده بود. من هم بعد از آن از این سید بزرگوار جدا نشدم. یک بار در نمازخانه لشکر و بعد از نماز به سراغ سید مجتبی رفتم. بعد از نماز معمولاً چند دقیقه ای سکوت می کرد و با خدا خلوت می کرد، بعد هم سر به سجده می گذاشت. من مقابل سید ایستادم، فکر و ذهن او در نماز بود، اصلاً سرش را بالا نیاورد. او غرق در یار بود. بعد از چند دقیقه متوجه حضور من شد!
🌷 از طرف لشکر گفتند: «برای مراسم فردا یک تابلو بزرگ از تصویر سید آماده کن.» من هم آخر شب، به منزلمان در بابل رفتم. با پارچه و چوب، بوم را آماده کردم، قلم و رنگ ها را برداشتم و به نام خدا شروع کردم. همسرم آن موقع ناراحتی اعصاب شدید داشت. بارها به پزشکان متخصص در شهرهای مختلف مراجعه کردیم اما مشکل او حل نشد. قبل از خواب، همسرم به من گفت: «اگه می شه این تابلو رو ببر بیرون، می ترسم رنگ روی فرش بریزه.» گفتم: «خانم، هوا سرده، من زیر تابلو پلاستیک پهن کردم مواظب هستم که رنگ نریزه.» سکوت کامل برقرار شده بود، حالا من بودم و تصویر سید مجتبی. اشک می ریختم و قلم را روی بوم می کشیدم. تا قبل از اذان صبح، تصویر زیبایی از سید ترسیم شد. خوشحال بودم و خسته. گفتم سریع وسایل را جمع کنم و بعد از نماز کمی بخوابم. آخرین قوطی رنگ را برداشتم که یک باره از دستم سُر خورد و افتاد روی فرش! نمی دانستم چه کار کنم. رنگ پاشیده بود روی فرش. بیشتر از همه به فکر همسرم بودم، نمی دانستم در جواب او چه بگویم. به من گفته بود که برو بیرون اما ...
🌷 بالاخره بیدار شد و از اتاق بیرون آمد. سریع دستمال و آب و ... آورد و مشغول شد، اما بی فایده بود! خانم من همین طور که با دستمال به روی فرش می کشید گفت: «خدایا، فقط برای اینکه این شهید فرزند حضرت زهرا بوده سکوت می کنم.» بعد هم گفت: «میگن اهل محشر در قیامت، سرها را از عظمت حضرت زهرا به زیر می گیرند.» بعد نگاهی به چهره شهید انداخت و ادامه داد: «فردای قیامت به مادرت بگو که من این کار را برای شما کردم. شما سفارش ما را بکن، شاید ما را شفاعت بکند.»
🌷 صبح با هم از خانه بیرون آمدیم. البته بعد از نماز چند ساعتی استراحت کردم. در را بستم و آماده حرکت شدیم. همان موقع، خانم همسایه بیرون آمد و خانم من را صدا کرد. خانواده ایشان را می شناختم؛ خانم رحمان پور همسر یکی از جانبازان جنگی و از زنان مؤمن محله ما بود. ایشان جلو آمد و رو به همسر من کرد و بی مقدمه گفت: «شما شهید علمدار می شناسید؟!» یک دفعه من و همسرم با تعجب به هم نگاه کردیم. خانم من گفت: «بله، چطور مگه؟!» خانم رحمان پور ادامه داد: «من یک ساعت پیش خواب بودم. یک جوان با چهره ای نورانی شبیه شهدای زمان جنگ آمد و خودش را معرفی کرد. بعد گفت: از طرف ما از خانم غلامی معذرت خواهی کنید و بگویید ما به پیمانی که بستیم عمل می کنیم، شفاعت شما در قیامت با مادرم زهرا (س).»
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
روضه خانگی - امام کاظم(ع) - 1778.mp3
2.98M
💡#بفرمائید_روضه
🎙من که بی جرم و گناهام...
🔻روضه #امام_کاظم(ع)
⏱ #ده_دقیقه | 04:38
👤استاد ناصر #رفیعی
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
امام کاظم اواخر عمرشون، به مدت ۵تا ۷سال مداوم اسیر بودن.
مدل زندانی که امام داخلش بودن، مطامیر بوده.
مطامیر جائیه که غله نگه میداشتن
ظلمات محض بوده.
مثلا ۳۰متر زیر زمین.یه گودال پر از پله بوده که تا ۲۰متریش، پله
بوده.ده متر اخرش پله نبوده
نردبون میذاشتن زندونی رو منتقل
میکردن داخل سیاه چال، بعد نردبون رو بر میداشتن که نتونه بیاد بالا😭
ته این سیاه چال، اون مطامیر بوده.که مثل یه خمره بوده که تهش فراخ بوده و بالاش تنگ
نه میتونستن بخوابن، نه وایسن😭
۷سال امام رو، ته اون سیاه چال زندونی کردن در حالیکه غل و زنجیرِ جامعه به دست و پاشون بوده😭
دستور داده بودن که این غل و زنجیر رو، جوش بدن که باز نشه
کاظمین هوا گرمه
السلامُ علی مُعَذّب فی قَعرِ السُّجون.
سلام خدا بر اون کسی که در ته زندان ها، عذابش میکردن.
ادامه ی سلام اومده ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُود
مرضوض، توی عربی، به استخون له شده و خورده شده میگن😭
این واژه یِ رَض، توی مقتل ۳تا از ۱۴معصوم وارد شده.
حضرت زهرا😭
امام کاظم
امام حسین
یه روز که امام داخل زندون بودن، به مسیب، میگن: من دیگه عمری نمیکنم.
دلم برا رضام تنگ شده
میرم مدینه!
مسیب میگه آقا.شما با این غل و زنجیر.کجا میخواید برید؟
میبینه امام با دستای مبارکشون باز میکنن غل و زنجیر رو.دیوار شکافته میشه.
میرن و بعد یه مدت، بر میگردن
شکاف دیوار بسته میشه
مسیب میگه آقا.شما که میتونید ازینجا برید بیرون،خب چرا اینجا موندین؟
امام میگن من، از طرف خدا، بینِ تحمل این زندانِ مطامیر و سختی هاش و کم شدن رنجِ شیعیانم مختار شدم😭 و من تحمل زندان را انتخاب کردم
التماس دعا💔
📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت دوم
📝زندگی نامه شهید
🌷با توجه به املاک و اراضی بسیار ؛ «کشاورزی؛دامپروری و تجارت »شغل اصلی خاندانش بود .
محمدعلی کودکی بیش نبود که در یازده سالگی پدرش دیده از جهان فرو بست.
🔸️او چهار برادر تنی به نامهای نعمت الله؛هیبت الله؛رسول و یک خواهر تنی بنام محبوبه دارد
🌷همچنین نه خواهر ناتنی به نامهای «عزت آغا؛منوره؛تاج الملوک ؛افروز؛شوکت الملوک؛عذرا؛اشرف؛ زرین تاج ویک برادرناتنی بنام رحمت الله » نیز دارد.
🔸️شهید تحصیلات ابتدایی اش را در دبستان «شهدا» ی روستای زادگاهش به پایان رساند و پس از آن در حوزه علمیه محمودیه شهر فاروج مشغول به تحصیل علوم دینی شد.
🌷با شروع جنگ تحمیلی برای اول بار در تاریخ 1361٫5٫6در عملیات رمضان ؛منطقه شلمچه و شمال شرق بصره حضور پیدا کرد و پس از آن در عملیات هایی چون رمضان ؛والفجرمقدماتی ؛والفجر۱ و کربلای ۲ شرکت کرد و در عملیات والفجر۱؛از ناحیه دست و بازو مجروح و پس از بهبودی دوباره عازم جبهه شد .
🔸️در سال 1362از حوزه علمیه شهر فاروج به حوزه علمیه امام خمینی شهرستان کاشان هجرت کرد.
از شانزده سالگی تا آخرین ساعات عمر در جبهه ها شرکت کرد .
🌷تا اینکه بالاخره در عملیات کربلای۲ منطقه حاج عمران ؛ ودرقله 2519متری در دهم شهریورماه سال 1365همراه با دوست طلبه و همرزم شهیدش «علی شمعدانی »در«لشکر ویژه شهدا »به فرماندهی شهید محمود کاوه حضور یافت
🔸️و سر انجام پس از شش بار حضور پی در پی در ماه ذی الحجه دعوت حق را لبیک گفت و در تابستانی داغ ؛داغی بزرگ بر دل هایمان گذاشت .
🌷این شهید عزیز بعد از مفقودالاثر شدن ۹ ماه پس از شهادت در خرداد ماه 1366مصادف با (27ماه رمضان و شب قدر 1407ق) پیکر مطهرش بدون هیچ تغییر و آسیبی به آغوش خانواده بازگشت
🔸️و روی دست مردم شهید پرور رستم آباد تشییع شد و در جوار شهدای روستا ؛درگلزار شهدای امامزاده جعفر بن الحسن المجتبی به خاک سپرده شد به عنایت حق این شهید پس از شهادت اعجاز بسیار دارد که درفصل آخر به برخی از آنها اشاره خواهیم نمود...
ادامه دارد ....
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#تقویم_امروز
امروز؛ سهشنبه
☀️ ۱۷ بهمن ۱۴۰۲
☪ ۲۵ رجب ۱۴۴۵
✝ ۶ فوریه ۲۰۲۴
متعلق به امامان مظلوم بقیع #امام_سجاد و #امام_باقر و #امام_صادق صلواتاللهعلیهم
ذکر امروز؛ یکصد مرتبه
یَا ارحم الراحمین
📆 روزشمار:
🏴 ۱ روز تا رحلت مومن قریش حضرت ابوطالب، پدر گرامی امام علی علیهماالسلام
💐 ۲ روز تا عید مبعث پیامبر عزیز و اعظم اسلام حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله ۱۳ سال قبل از هجرت
💐 ۴ روز تا سالگرد شکستهشدن حکومت نظامی رژیم طاغوت به دستور حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۵۷ش
💐 ۵ روز تا سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی رحمهالله ۱۳۵۷ش
💐 ۷ روز تا سالگرد میلاد سیدالشهداء امام حسین بن علی علیهماالسلام ۳ق - روز پاسدار
💐 ۸ روز تا سالگرد میلاد قمربنیهاشم حضرت ابوالفضل العباس علیهمالسلام ۲۶ق - روز جانباز - سالروز حکم تاریخی حضرت امام خمینی رحمهالله مبنی بر ارتداد سلمان رشدی مرتد نویسنده خائن کتاب آیات شیطانی ۱۳۶۷ش
💐 ۹ روز تا سالگرد میلاد سیدالساجدین امام علی بن الحسین علیهماالسلام ۳۱ق - روز صحیفه سجادیه
🔹 ۱۲ روز تا سالگرد قیام تاریخی مردم تبریز به مناسبت چهلم شهدای قیام قم ۱۳۵۶ش
•┈┈••✾•🌸مناسبتهای امروز🌸•✾••┈┈•
📆 مناسبتهای شمسی
📆 مناسبتهای قمری
🌹 سالروز شهادت حضرت باب الحوائج امام موسی بن جعفر علیهماالسلام ۱۸۳ق
📆 مناسبتهای میلادی
🖊 بیشتر بدانیم؛
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠