از خدا خواسته بود مانند مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها و شهید ابراهیم هادی گمنام بماند، همین اتفاق هم افتاد.
دو سه هفته از پیکرش خبری نبود، اما ...
پس از مدتی به خواب فرمانده اش آمد و محل دفن پیکرش را نشان داد!!
برای همه جای تعجب بود، او در وصیتش نیز به گمنامی اشاره کرده بود.
اما به فرمانده اش گفت: پدرم هر روز برای پیدا شدن پیکر تنها پسرش، توسل به حضرت زهرا دارد و خانم به من فرمودند شما برگرد...
🌹#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی
یاد شهـــــــداء ذکر#صلوات
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
شعرخوانی بسیار زیبا....پیشنهاد دانلود.mp3
9.95M
مناجات با امام زمان عج سبک دشتی
با صدای حجة الاسلام دکتر قدرتی
دلی شکست #التماس_دعا
جمعه
۲۵ صفر
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
شیر بچههای خمینی راهیِ فتح قدساند،
فرقی ندارد، در گهواره باشند یا گور!
مهم این است که لبخند به لب و
کفن پوش، عازمِ فتحی قریباند!
بخند! مظلومِ معصومِ مقتدرِ کوچک!
#القدس_اقرب
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
#اسم_تو_مصطفاست |
#قسمت: ۸۷
بعد هم مرا بردی رستوران، ناهارمان را که خوردیم راه افتادیم. نزدیکی های حسن آباد تسبیحت را درآوردی و استخاره پشت استخارہ: «چی کار می کنی آقامصطفی؟ تصادف می کنی ها!» - میای بریم مشهد؟ خوب اومد! | - مشهد؟ اونم حالا؟ انگار خبر نداری دو روز دیگه عروسی سجاده، هنوز لباسم رو پرونکردم
- اما امام ما رو طلبیده، سه بار گرفتم، هر سه بار خوب اومد؟
به بزرگراه آزادگان که رسیدیم، به جای اینکه به طرف شهریار بپیچی، پیچیدی طرف اتوبان امام رضا (ع) و رفتی به طرف مشهد.
یک شب آنجا ماندیم، صبح رفتیم زیارت و چرخی در مشهد زدیم و دوباره حرکت به سوی تهران.
هرجا صدای اذان می شنیدی، می ایستادی برای نماز نرسیده به آزادی، بزرگراه فتح، پارک المهدی نگه داشتی و صندلی ات را عقب دادی و خوابیدی. هرچه گفتم دو قدم مونده به خونه، گفتی: «نای حرکت ندارم، نذار مسافر امام رضا تلف شه.» وقتی چیزی را می خواستی، کسی نمی توانست رأی تو را بزند. پشت فرمان خوابت برد و من بچه به بغل پلک نزدم. همان طور که نگاهت می کردم، سعی می کردم حدس بزنم داری چه خواب خوشی میبینی که گوشه لبت این طور لبخند پرپر می زند.جنگ در سوریه مدت ها بود که شروع شده بود و این حال تو را بد می کرد. حالا ذهنت از استخرداری و برنج فروشی و رفتن به پایگاه و درس و مشق رفته بود سراغ سوریه. باید هرطور شده برم پدر تکفیریا و داعش رو دربیارم! نگرانت بودم. از این فکر تازه، از این خیره شدن به اخبار تلویزیون..
⬅️#ادامه_دارد...
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
هیچوقت کسی رو "قضاوت" نکن!
"سرنوشت" انقدر دنبالت میکنه
تا تو یه کوچه "بن بست" گیرت میندازه
تو همون "شرایط" قرار بده...🍂🥀
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
آرامش در مهربان بودن است که،
از عشق به خداوند سرچشمه میگیرد.
افرادی که مهر میورزند،
تمرین سکوت میکنند،
و از مراقبه و کردار نیک لذت میبرند،
از آرامش سرشارند...
آرامش محراب خداوندست،
و فضایی است که،
شادی در آن سکنی میگیرد...
💫شب تان آرام با یاد خدا 💫
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠