#روایت_شب_اول
از صبح روز شنبه ۱۶ تیر ماه بعد از کلی تلاش چند روزه برای هیات و دلواپسی اینکه نهایتا بهترین فضا رو آماده کنی و زن و مرد و کودک و جوون راحت و با آسایش و احترام بیان و استفاده کنن ، تا شب مشغول بودیم، بعضی از بچه هایی هم که این چند روزه میومدن دیگه نتونستن بیان چون سر کار بودن ، با دو سه نفر #یا_علی گفتیم که تلاش این چند وقته بچه ها رو به نتیجه برسونیم. راستش کلی نگران قسمت مهد کودک و بانوان هیات بودیم آخه معمولا در حقشون کوتاهی میشه ولی امسال ما اولویت رو گذاشتیم که اونها راحت باشن آخه مادرا و خونواده های بچه ها هستن و حرمتشون واجب. خلاصه که کلی خورده کاری مونده بود ، موکتای همکف ، فرشای مهد ، نصب دوربین ، کلی خریدهای جزئی ، جارو کردن حسینیه ، رسوندن سیستم صوتی هیات و ... اما با عنایت حضرت سه ساله تونستیم اکثر کارا رو با تلاش جدی و زحمت بچه ها تکمیل کنیم ، خب به قول هیاتی ها شب اول شب قلق گیریه خیلی چیزا محک زده میشه که ضعفهاش برطرف بشه برای شبای بعد ، فقط موند سیستم صوتی که تا اواسط سخنرانی راه افتاد فقط حاج مهدی ذلیکانی عاشورا رو با صدای با اخلاصش بدون میکروفون خوند و از شهدا به رسم همیشگی هیات دعوت کرد و شروع به سخنرانی کرد، خب طبقه همکف مثل پارسال حوض درست کرده بودیم اما ای دل غافل که آب پس داد و سقف چیکه میکرد که مجبور شدیم آبش و خالی کنیم و برا شب دوم درستش کنیم، حاج مهدی بنده خدا هم با آرامش سخنرانی رو ادامه میداد تا سیستم کامل راه بیفته ، و خداروشکر درست شد و همه چیز به روال عادی خودش جلو میرفت، یه چیزی که خیلی خوشحالمون کرد این بود که از همین شب اول خیلی از #رفقایی که دلمون براشون تنگ شده بود و دیدیم و خستگیمون در رفت ، اینکه میدیدیم بچه ها تو مهد حسینی هیات دارن بازی میکنن و امسال مربی دارن خیلی هیجان داشتیم و داریم، اینکه یهو حاج حسین صفری عزیز که امسال بناست سوریه باشه برای مداحی رو تو هیات دیدیم و فهمیدیم سفرش با تاخیر یک روزه ان شاءالله انجام میشه و برامون خوند خیلی خوشحالمون کرد، آقا حامد آوج هم که امسال کمک کار حاج محمده اومد و برامون خوند، راستش حاجی هم وسط هیات دعا کرد حاج حسین امسال دهه اول باشه پیشمون و بعدش بره( که البته شوخی بود و دعا میکنیم بره و به نیابت از همه بچه های هیات الرقیه زائر بی بی باشه ) خلاصه شب قشنگی بود و مثل همیشه نمک روضه با شور گودال و صدای ناله بچه ها به پایان رسید. شب اول بود دیر تموم شد( که از شبای بعدی منظم میشه قطعا) ولی خوش گذشت زیر بیرق خانوم سه ساله.
بچه های #هیات_الرقیه قرارمون دهه اول محرم #بهشت و #خونه_پدری
@HEIAT_ROGHAYE