شب ششم، شیرین تر از عسل، نامهای با مهر امام حسن...
حاج علی اولین شب منبرش رو با صحبت از سعادت و کمال انسان شروع کرد و از بعثت انبیا برای شکوفایی و توجه دادن انسان به استعدادها و نیازهای اصلی گفت...
یاایهاالذین آمنوا انتم الفقراء الی الله...
اینکه انسان فقرش رو بفهمه و با توجه به استعدادهاش و شناسایی نیازهاش به حد انسانیت برسه...
روضه ی منبر هم امشب پر از احساس بود و دلهارو آماده تحویل داد...
حاج روحالله پنج دقیقه مدح امام حسن خوند و اشکهارو جاری کرد و...
اما حاج محمد امشب با دلِ پر حاجت اومده بود
چون چهل و پنج دقیقه روضه خوند.
شعر مفصل در مدح امام حسن
شرح ماجرای خیمه ی سیدالشهدا در شب عاشورا
روضه حضرت زهرا
روضه حضرت علی اکبر
شرح روضه حضرت قاسم و داستان ازرق و...
در آخر هم این بیت:
به جرم بردن ذکر حسن قاسم
شبیه موم عسل خانه خانه ات کردن.
نایی برای سینه زن ها نبود بعد از این روضه ها و زمینه حماسی حضرت قاسم اما کار خودش رو کرد و به جلسه جون بخشید.
امشب هیات الرقیه مهمان زیاد داشت و پنج مداح و نوحه خوان سیدالشهدا فیض رسوندن و همه شور خوندن و از امام حسن گفتن و سیرابمون کردن...
البته میوندارهای شور امشب، کودکان بودن و حاج محمد اونارو آورد وسط تا میونداری کنن.
این شبها بخاطر روضه های طولانی و ضیق وقت و سیل اشک در روضه، نه فرصت شد واحد خونده بشه و نه میوندارا تونستن دم و ذکر بگیرن، امشب هم قصد بر دم گرفتن بود اما فرصت این فیض فراهم نشد...
در آخر هم امشب بدلیل گذشتن وقت دلها راهی گودال نشد و این شعرِ همیشه تازه پایانبخش هیات بود:
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی...
اما امان از شب هفت و روضه ی شیرخواره...
#روایت_هیات
#شب_ششم
#هیات_الرقیه
@HEIAT_ROGHAYE