شب پنجم، باب خانه کرم امام حسن تا گودال قتلگاه...
حاج مهدی وقتی از جهاد با جان صحبت میکرد به اینجا رسید که قراره جهاد تعلقات رو از ما بگیره و تهش هیچی جز خدا نداشته باشیم...
کجا از درِ خونه سیدالشهدا کارسازتر برای ترک تعلقات؟
چی بهتر از اشک بر امام غریب که همه چیزش رو واسه خدا داد میتونه تعلقات رو از جونمون بکنه؟
اصلا همینکه یه کودک ۱۰ ساله بین اون همه نیزه و تیر و سنگ دستش رو از دست عمه رها میکنه تا به مرادش برسه و همه تعلقات رو کنار میزاره و میشه جزوی از بدن سیدالشهدا یعنی این حسینه که میتونه تعلق رو خدایی کنه و سرعت بده به ما...
روضه...
میدونستیم شب پنجم حاج محمد میره سمت گودال، اما مفصل از امام حسن برامون خوند و وقتی دل ها نرم شد و اشکها جاری وقت این بود که هیات بشه گودی قتلگاه...
بماند بقیهاش...
نویسنده این متن اما دلش تو زمینه شب پنج گیر کرده...
کاش زودتر صوتهای هیات بیاد و این محرم رو با شعرهایی که تو هیات شنیدیم و اشک ریختیم باهاشون رو بگذرونیم...
سفره کرم امام حسن انقدر وسیعه که شبِ خودش رو هم تقسیم کرد و دیشب شعر تک برای حضرت زینب بود و شور برای رقیه خاتون و روضه هم از گودال...
اما همه منتظر یه شور بودن که باهم بخوننش و بیاد مرصاد از امام حسن بگن که همینم شد و همه با هم خوندیم:
سایه ی روسرمه
همه باورمه
همه زندگی منو مادرمه......
آه ای خداوند کرم حسن...
#روایت_هیات
#شب_پنجم
#هیات_الرقیه
@HEIAT_ROGHAYE
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری_شب_پنجم_محرم
#اینجا_بهشت_هیات_الرقیه_ست
🖊 دلبر خوبه ابالفضل
🎤 برادر محمد لطفی
#هیات_الرقیه
#شب_پنجم
@HEIAT_ROGHAYE