#روایت_هیات
#شب_چهارم
سرها پایین، شرمنده، زانو زده در برابر خیمه زینب(س)
ذَٰلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ؛
هر کس شعایر خدا را بزرگ دارد در حقیقت آن [حاکی] از پاکی و تقوای دلهاست.
این آیه موضوع امشب منبر حاج مهدی بود که تلنگر قشنگی بود برای مستمع...
اینکه وقتی حال دلت بد میشه، هرموقع درگیر گناه میشی، هرموقع کم میاری و نیاز داری قلبت پاک بشه از آلودگی باید تعظیم شعائر کنی و چی بالاتر از برگزاری روضه سیدالشهدا...
رفیق برای پاکی قلب باید خودت رو وقف خون خدا کنی که خون تازه ی حیات بخش به رگهای جاری بشه...
روضه خون قرار بود از طفلان حضرت زینب بخونه اما اسم جناب حر که وسط اومد دلها آتیش شد، انگار همه بچه ها پوتین به گردن انداخته و سر پایین و شرمنده رسونده بودن خودشونو پیش امام حسین که بگن خراب کردیم، به زینبت درستش کن...
روضه آتیش بود...
اصحاب هم نظر کرده بودن به جلسه انگار و اسمشون که میومد مجلس گر میگرفت.
از مسلم و حبیب، سپاه دو نفره امام حسین که قلب زینب رو شاد کردن گرفته تا محمد و عون لشگر دو نفره بیبی جان همه امشب تو روضه دلهارو کربلایی کرده بودن. واقعا این شب چهارم شب خاصی بود تو این سالهای هیات که شب چهارم مراسم گرفتیم...
زمینه حماسه و احساس و سینه زنی و اشک رو مخلوط کرده بود...
منم شبیه مادر، مدافع حرمم...
اسم حضرت زینب که وسط باشه همه میدونیم که حاج حسین یجور دیگه شوراش میچسبه و معلومه که خودشم بیشتر میسوزه و عشق میکنه...
یه شور احساسی قبل از ورود به گودال امشب نیاز بود که با جناب حر همه صدا بزنیم: امام حسین خیلی دوست دارم که خب حاج محمد خوب میدونست اینو...
گودال این شبها با پرچم گنبد امام حسین روی سر بچه ها عجین شده و هیات تو اون دقایق میشه کربلا و بچه ها زیر پرچم دقیقا انگار زیرقبه نشستن و....
اما شب پنجم...
بانی مرصاده، مرصادی که امام حسنی بود...
روضه امام حسن تا گودال بماند برای شب پنج...
#هیات_الرقیه
@HEIAT_ROGHAYE