eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
421 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
12-Alimi-EsteghbalMoharam1397-005.mp3
2.24M
🎧🍃 🍃 [• #نوحه_خونے🎤•] . . روضه هایت 😔•° کــــــربــــلایت 😭•° دل برده از عالم صورت زیبایت ✨•° #بےسروسامانم #حاج‌حمید‌علیمے . . بفرماییــد انرژے😌👇 @Heiyat_Majazi 🍃 🎧🍃
[• ☺️ •] . . یڪ جملھ و تمام ↯ شاید دردهاۍ ما خیلۍ بزرگھ ، ولۍ خدامون خیلۍ بزرگ ترھ😇✋○° . . خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• 📿 •] . . آیت الله محمد حسن الهی طباطبایی : 🍃از حسنات اعمال تان که خیال می کنید حسنه است ، توبه کنید ؛ چه رسد به معاصی!!! . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
[• 📿 •] 🍃|• از دانایی وسیع تو ای ✨پروردگار متعال✨ برای کار خویش راه صلاح‌ می‌جویم. •|📖|• آن راه که مرا به خیر و مصلحت می‌رساند در پیش پایم بگذار. •|📖|• در قلب من چراغ معرفت برافروز تا از آن چراغ فروزان به خیر و صلاح خویش الهام گیرم . •|📖|• وسوسه ابلیس را از ما دور دار و دستخوش شُبه و تردیدمان نکن و آن ایمان و یقین به ما ببخش که ویژه بندگان حق‌بین تو باشد. •|📖|• روا مدار که از معرفت مصلحت خویش باز بمانیم تا قدر جلیل و عظیم تو در نظر ما به کاهش گرایید و رضای تو در چشم ما منفور و مکروه جلوه کند. •|📖|• روزگار ما را با خیر و صلاح ما به پایان برسان و چنان کن که عاقبت ما پسندیده‌ترین عاقبت ها باشد. . 📚|• . دعا ۳۳ ترجمه جواد فاضل. ص: ۲۶۹ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•💚•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• #قصه_دلبرے📚•] #اسم‌رمان #مستند_داستانی_امنیتی_عاکف #قسمت_سی_ام گفتم: نه ممنونم. ب
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• 📚•] _میدونم پسر گلم، ولی به هرحال باید برنامه ریزی کرد. دیشب خوابش و دیدم. +ان شاءالله خِیره. شماهم که نمیگی خوابت و به ما. منم دیگه اصراری نمیکنم. _داری رانندگی میکنی پسرم. +بله مامان جان. _خدامرگم بده. موقع رانندگی چرا باگوشی حرف میزنی؟ سلام به فاطمه جانم برسون بگو دوسش دارم. +چشم. فدای محبتت تاج سرم. مواظب خودت باش. به داداش کوچیکه هم سلام برسون. بگو مراقبت باشه. یاعلی به فاطمه گفتم مامانم سلام رسونده و گفته دوستت داره. فاطمه خندیدو گفت: «منم دوسش دارم. مامانمه. تاج سرمه. امیدوارم عروس خوبی براش تاحالا بوده باشم.» +هستی حتما. باخنده گفت: _محسن تو خجالت نمیکشی؟ یعنی واقعا که؟ +چطور؟ _من بهت صبح گفتم به مادرت زنگ بزن کارت داره. الآن بهش زنگ میزنی؟ خندیدم و گفتم: +یادم رفت جون خودم و خودت. راستی به زینب خانم زنگ زدی خبر مریم خانم و بهزاد صحبت کنی؟ _نه. میخوام فردا برم خونشون و باهاش حضوری صحبت کنم. دیگه رسیده بودیم کهف الشهداء. رفتم سر مزار شهدای عزیزمون. ساعت حدودا 10:30 شب بود. خلوت بود تقریبا. نشستیم من و فاطمه یه دل سیر نماز و زیارت عاشورا خوندیم و اشک ریختیم. ازشون خواستم توی پرونده جدید تنهام نزارن. کمکم کنند. توی دلم همش میگفتم: «کهف را عاشق شوی آخر شهیدت میکنند» خداحافظی کردیم و رفتیم همون جایی که به حسین گفته بودم میریم. وقتی رسیدیم من و فاطمه نشستیم شام خوردیم. جای خلوتی هم بود. ساعت12:30 شب بود رسیدیم خونه. رفتیم بالا. وقتی از آسانسور اومدیم بیرون دیدم پادریِ جلوی در ورودی خونه یه خرده انگار خاکی و آشغالی شده. تعجب کردم. یه لحظه به دلم افتاد و از جلوی چشمم همه ی اینا مثل برق رد شد شاید توی 3 ثانیه: (سازمان سیا/ ترور/ موساد و...) جدی نگرفتم و درو که باز کردم یه صحنه ی عجیبی دیدم. دیدم کل خونه به هم ریخته هست. فورا درو بستم. به فاطمه گفتم هیچ سوالی نمی پرسی. فقط در آسانسور و باز کن و برو خونه آقای احمدی. هیچ چی نپرس. هیچ چی هم نگو بهشون. فاطمه چشماش گِرد شده بود و انگار زبونش بند اومده بود. میدونست یه مورد امنیتی هست. اونم خونه ی یه آدم امنیتی. همیشه پیش بینی میکرد ولی نه تا این حد که خطر رو توی خونش احساس کنه. داشتم فاطمه رو راهی میکردم با آسانسور که بره 3طبقه پایین تر خونه همسایمون که آشنا و صمیمی بودیم، در آسانسور که بسته شد دیدم در خونمون باز شد یکی مسلح نشونه گرفته من و فورا با سر مثل یه گاو وحشی شاخ دار رفتم توی شکمش، چنان با سر زدم بهش که افتاد پایین و معطل نکردم اسلحه رو ازش دور کردم و زدم گردنش و شکستم. فوری درو بستم و اومدم بیرون. وارد خونه نشدم.. بہ قلــم🖊: ... [•🌹•] @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
[• #نوستالژے 📺 •] . . آخرشــ دفترم رو پاره میڪرد🔨😢 واسھ شما هم اینطور بود؟!😑😬 . . #ڪپے⛔️ #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 ڪلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 [•📻•] @Heiyat_majazi
[• 💕 •] . . و پاسے از شب را بیدار باش و تهجّد و عبادت ڪن، و این وظیفهاے افزون براى توست، باشد ڪه پروردگارت تو را به مقامے محمود و پسندیده برانگیزد. . . یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇 [•🍃⏰•] @heiyat_majazi
[• ☺️ •] ❤️|• مہربون بمون حتے اگہ هیچ ڪس قدر مہربانیتـــ رو ندونستـــ. 💚|• این ذاتـــ و سرنوشتـــ توعہ ڪہ مہربون باشے. 💖|• تو خدایے دارے ڪہ بہ جاے همہ براتــــ جبران مےڪنہ. خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
°⏳| |⌛️° •|😇|• رسول اڪرم (ص) فرمود: شفاعث من شامل آن ڪسے از امتم مےشود كه اهل بیٺ مرا دوسٺ داشته باشد 📚:كنز العمّال، ح 57 پاتوق [ 👳🎙: 👇] 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
مطیعی تا زمام ما در کف مولاست.mp3
1.6M
🎧🍃 🍃 [• #نوحه_خونے🎤•] . . تا زمام ما در کف مولاست..... #حاج_میثم_مطیعی #نوحه_ولایتی . . بفرماییــد انرژے😌👇 @Heiyat_Majazi 🍃 🎧🍃
[• #مغزبانے😎 •] #دانشجـــویان_پیشگــام✌️ تــقدیر بسیــج دانشجــویے #دانشگاه_صنعتے_شریف از آقاے #سعید_عابد✌️ راننده نهےازمنڪر #اسنــپ☝️ با حضور در منزل ایشان✌️ بــازهم مــاننـد #هفت_تپـهـ #دانشجـــویان_پیشگام_هستند✌️ . . . #ڪپے⛔️ #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 [•📡•] @Heiyat_Majazi
[• ☺️ •] . . یادمون باشھ↯ همھٔ آدمهاے زندگے ، قابل جايگزين شدن نيستن🙂|•• پس مراقب باشیم↻ كے رو آزردھ ميكنیم😊|•• . . خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi