eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
421 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
[• 📿 •] •|🌹|• از امام صـادق (ع) پرسیدند: 🍁|•یوم الحسره،کدام روز است؟ کہ خدا می فرماید: بترسان ایشان را از روز حسرت!! 🌹|•حضرت جواب دادند: آن روز قیامت است کہ حتے نیکوکاران هم حسرت می‌خوردند که چرا بیشتر نیکے نکردند. 🍁|•پرسیدند: آیا کسے هست کہ در آن روز حسرت نداشته باشد؟ 🌹|•حضرت فرمودند : آرے، کسے کہ در این دنیا مدام بر رسول خدا ✨صـــــلوات✨فرستاده باشد. 📚|• الشیعه. ج۷ . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
۲۷ مرداد ۱۳۹۸
[• (ع)☀️ •] ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 🙂 رزق بر دو نوعه! 🤔 عجــــــبـــــــ !!!!! رزقم نوعدار شد؟؟ حالا چه جوریا هست؟؟ 🙂 اول رزقیه که تو دنبالش میری دوم رزقیه که دنبال تو میآد و حتی اگه به دنبالش نری خودش سراغت میاد. 😁 پس بخور و بخواب دیگه خودش میاد. 🙂 تو باید دنبال رزق روزانه خودت باشی . رزق سال خودش میاد 📚|• . حکمت ۳۷۹ مطابق با ترجمه ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi
۲۷ مرداد ۱۳۹۸
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• #قصه_دلبرے📚•] #مستند_سیاسی‌_امنیتی_عاکف #قسمت_هشتم عاصف گفت: _آخه ظاهرا یکی از سوا
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• 📚•] پناهی رفت. منم درو بستم اومدم نشستم اون دو صفحه پرینتی که از وضعیت اون متخصص هسته ای برام آورد مطالعه کردم. اما اون شخص چه کسی بود! نام: افشین/ نام خانوادگی:عزتی/متولد: 1358 از اصفهان/نام پدر: کریم/ پدر شخص مذکور 13سال قبل در صنعت ذوب آهن اصفهان بازنشسته شده است/ مادر: گوهر سجادی؛ خانه دار است و هم اکنون بیمار و بستری در بیمارستان محب تهران/ شغل افشین عزتی: هم اکنون کارمند سازمان انرژ اتمی؛ فعال در سایت های نطنز و فردو؛ در بخش تست دستگاه های وارداتی به این سازمان وَ همچنین مسئول بازرگانی و خرید سیستم های مورد نیاز سازمان مذکور/متاهل/دارای دو فرزند: پسر 5 ساله به نام آریا و دختر 2 ساله به نام بِهتا / همسر شخص مذکور اهل قم و دارای مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی. مشخصات ظاهری افشین عزتی: قد: 190 / وزن: 107 / طبع: بسیار گرم / رنگ پوست: نسبتا سفید. / رنگ مو: سیاه و حالت آن نسبتا لَخت. شخص مورد نظر دارای ارتباطات قوی بوده و با بعضی از مسئولین سیاسی و همچنین بنا بر ایجاب شغلش ارتباطات بسیار صمیمی وَ نزدیک با برخی از افراد مهم کشور دارد. از جمله هم اکنون با دکتر ع......ف که در لیست ترور موساد قرار دارد، ارتباط خانوادگی دارد. نامبرده فاقد سابقه کیفری و امنیتی میباشد. در سات های هسته ای هم که فعال است، تا کنون گزارش منفی از او ثبت نشده است و پرونده وی سفید ارزیابی شده است و... این گزارش حدود دو صفحه بود که دیگه براتون نمینویسم. چون صلاح نیست. همینطور داشتم گزارش وضعیت شخص مورد نظر رو که به دستم رسیده بود میخوندم، صدای بیسیمم در اومد. _از 800 به 313 بیسیم و از روی میز گرفتم جواب دادم: +جانم 800 بگو. 313 هستم میشنوم. _ممکنه صمیمی تر بشیم؟ +بله حتما !! چرا نشه !! _منتظر باشم؟ یا منتظر می مونید؟ + منتظر باش. تلفن دفترو گرفتم زنگ زدم به عاصف. دوتا بوق خورد جواب داد. گفتم: +عاصف جان سلام. _سلام آقا عاکف. اومدم اینجا موضوعی که فرمودید بررسی کردم. +خب !! چخبر؟ تشریح کن اوضاع رو . _طرف و با یه خانوم گرفتنش. اینطور که افسرشب کلانتری گفته، مسئول کافه یه پسر جوونی هست که به اون خانومی که به همراه این آقا بوده براش از دور ماچ میفرسته. +عجب. خب ادامه بده... _بله آقا، داشتم میگفتم... ظاهرا داشته مخ این خانومی که همراه سوژه اصلیمون بوده رو میزده. مرده هم که برامون مهمه الان، متوجه این قضیه میشه.. بعد از اینکه میفهمه بلند میشه میره سمت کافه دار و باهاش دست به یقه میشه، دیگه کار خیلی بالا گرفت و بینشون زد و خورد پیش میاد. یک نفر از همون کافه که معلوم نیست کی بوده زنگ میزنه به بچه های 110 !! +یعنی چی معلوم نیست کی بوده؟ منظورت و نمیفهمم! _ظاهرا یکی از مشتری های همون کافه زنگ میزنه! +خب... ادامه بده! _بعد از تماس با 110 ، نیروی انتظامی هم میاد و مسئول کافه و اون خانوم وَ این این آقایی که مارو این وقت شب درگیر خودش کرده، میگیره میبره کلانتری برای بررسی موضوع. +خب... دیگه چی؟ _اون کافه هم قبلا چندبار بابت هنجار شکنی هایی که داشته، تذکر گرفته.. کافه دار چندباری هم توسط بچه های انتظامی دستگیر شده. تا اینجای ماجرا اینطور که معلومه سر این مسائل باهم درگیر شدن.. البته اینم بگم که طبق گفته ی افسر شب کلانتری، صحبت های این خانوم و آقا، دقایق آخر تغییر کرده و گفتن سر مسائل مالی با اون کافه دار درگیر میشن. +مطمئنی؟ _من که نه. اما خبری که از افسر کلانتری دریافت کردم این طور هست. +عاصف الان کجایی؟ _من و طهماسبی داخل ماشین نزدیک همون کلانتری نشستیم. +اون زنه کی بوده؟ مشخصاتش براتون روئیت شده؟ _درحال تلاشیم. اما خب شما فرمودید نگیم از چه نهادی هستیم. +مشخصاتش و که گرفتید بفرست برای پناهی ، تا آمارش و دربیاره برام. _چشم. +الان لیلی و مجنون کجان؟ _بازداشتگاه کلانتری. +چرا ؟ _چون سوژمون کافه دارو زده.. اونم رضایت نمیده... زنه هم بخاطر دفاع از سوژه ی مهم ما، موقع دعوا گلدون کوچیکی که روی میز بود، پرت کرد سمت کافه دار و صورتش یه کم خط و خش برداشته.. همشون از هم شکایت کردن. اون کافه دار هم زده صورت این آقا رو کبود کرده. یه چیزی همزمان به ذهنم رسید، فوری تجزیه تحلیل کردم، به عاصف گفتم: +عاصف جان دقت کن چی میگم! یه رایزنی با برادران انتظامی داشته باش، بگو زنه و مرده رو آزادش کنند. _بگم از کجا هستم؟ بہ قلــم🖊: ... 🌐 @kheymegahevelayat_ir1 [•🌹•] @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
۲۷ مرداد ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۷ مرداد ۱۳۹۸
هیئت مجازی 🚩
💌🍃 🍃 سوال مسابقه #قربان_تا_غدیر(۶) گفت و گوے فوق حاوے چه پیامے از ڪتاب نورانے نهج البلاغه می باش
💌🍃 🍃 سلاااام علیڪم شبتـــون بخیـــر☺️✋ بریم ببینیـــم چے ارزشش بالاتر ازشهادته🤔 واماا گزینــه درست گزینـــه ۱ ارزش عفت و پاڪدامنے پاداش مجاهدِ شهیدِ در راه خدا بزرگتر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمیشود همانا عفیفِ پاکدامن فرشته‌ای از فرشته‌هاست حکمت ۴۷۴ 🍃 💌🍃
۲۷ مرداد ۱۳۹۸
هیئت مجازی 🚩
💌🍃 🍃 مسابقه #قربان_تا_غدیر (۶) 🤔 بحث الان چیه؟؟؟ 🙂 من میگم اجر شهدا خیلے زیاده... ☺️ اما من می
💌🍃 🍃 مسابقه (۷) 😄 راه افتادین؟؟؟ 🙂 نه واسه چی راه بیافتیم؟؟ 😄 آماده نیستین؟؟ 🙂 چطوری آماده بشیم؟؟ 😄 وابستگی به زندگی دنیا رو کم کنین و با کوله‌بار نیکو به سوی خونه آخر راه بیافتین. 🙂حواستون باشه که راه‌تون سخت و دشواره و گردنه‌های ترسناک داره 🍃 @heiyat_majazi 💌🍃
۲۷ مرداد ۱۳۹۸
هیئت مجازی 🚩
💌🍃 🍃 مسابقه #قربان_تا_غدیر (۷) 😄 راه افتادین؟؟؟ 🙂 نه واسه چی راه بیافتیم؟؟ 😄 آماده نیستین؟؟ 🙂 چط
💌🍃 🍃 سوال مسابقه (۷) گفت و گوی فوق حاوے چه پیامے از نهج البلاغه و ڪدام خطبه مےباشد؟ 1) ایمان به خدا_ خطبه 140 2) دوری از گناه _ حڪمت 53 3) وابستگے به دنیا _خطبه 204 4) تحدی_ حڪمت 40 🍃 @DokhtarAbani 💌🍃
۲۷ مرداد ۱۳۹۸
[• ☎️ •] . . ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ سوره👈اعراف آیه👈13 🌸 قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما یَکُونُ 🌸 لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیها فَاخْرُجْ إِنَّکَ 🌸 مِنَ الصّاغِرِینَ (خداوند به شیطان)فرمود:از این (جایگاه)فرودآی! تو را نرسد که در آن جایگاه تکبّر کنی،پس بیرون شو! قطعاً تو از خوار شدگانی. 🍃تفسیــر🍃 1⃣تکبّر،نه تنها برای افراد عادّی خطرناک است،بلکه برای آنان که مقام عالی دارند و همنشین فرشتگان در ملأ اعلی هستند و سال ها و قرن ها سابقه ی عبادت دارند نیز خطر دارد. 2⃣نه علم و شناخت شیطان به خدا ،نجات بخش است و نه عبادت های طولانی او،بلکه راه نجات،تسلیم است. 3⃣تکبّر در برابر فرمان خداوند،سبب حبط و نابودی عمل می شود. 4⃣گاهی یک لحظه تکبّر در برابر فرمان خداوند،سبب سقوط دائمی است. 5⃣نتیجه ی تکبّر و خودبزرگ بینی، کوچکی و خواری است. . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 [•💚•] @heiyat_majazi
۲۸ مرداد ۱۳۹۸
[• ☺️ •] ☺️ مےدونین ڪہ خدا گفتہ همہ چی رو براے انسان خلق کردم ولے خودِ انسان و براے خودم . ☺️ اما ما همه چی رو واسه خودمون می‌خوایم . خودمونم واسه خودمون می‌خوایم. انگار حواسمون نیست که خدا ما رو واسه بندگی آفریده تا دوباره همی چیزای خوب و به ما بده خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
۲۸ مرداد ۱۳۹۸
[• 👜•] . . گفتم : من دنبال ✌️ هستم... 😎..... حقوق زن👱🏻‍♀ و مرد👨🏻. . . ⚠️امــا ما مےدونیم ڪہ جنسیت مون منشــأ گرفتہ از مون هست. گفت : دقـیـقـ✅ــا. ولے میشــل فوڪو معتقد هست ڪہ بہ خاطـر بوده ڪہ بہ سمت محـــدود ڪردن جنســے رفتیم. در نتیجــہ جنسیت و محدودیت هاش: برســاختہ هاے اجتمـــاعـے هستن‼️‼️ گفتم : 😕 من شنیــدم ڪہ میشل فوڪو به ایران هم سفر داشتہ. گفت : در زمــان انقـــلاب وارد ایـــراݩ شد و گفتہ بود ڪہ " براے چہ بـرنامـہ اے دارید❓ " گفتند هیچ برنـامہ اے نداریم. مےگوید " نظامـے ڪہ براے بــرنامہ اے ندارد⬅️ مےشود." گفتم : 🙄😐 گفت : همـہ این نظریہ پردازهایـے ڪہ درموردشون صحبت ڪردیم یعنـے آلفــرد ڪینـزے، مــارڪوزه، میشل فوڪو خودشون همــجنسـ⛔️ـگرا و داراے ارتباطات خارج از قاعده بودند‼️ . . . (و میشل فوڪو در نهایت ایدز مےگیره.) گفتم : 😨😑 گفت : ان شاءالله دفعــہ بعدے درمورد جفــرے ویڪس با هم صحبت مےڪنیم ڪہ مورخ و جامعہ شناس در هست. گفتم : مشتاقــانہ منتظـــرتوݩ هستم🙃🌹 ✅ . . یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇 [•👒•] @heiyat_majazi
۲۸ مرداد ۱۳۹۸
[• 📿 •] . . دختر:عشقــ💚ـم میخوام یه چیزبگم ولی قولی بده که عصبانی نشی ... پسر:باشه بگو دختر:داداشم هفته پیش خواهـ👱🏻‍♀ــرتورودیده وخیلی خوشش اومده ومیخواد که باهاش حرف 🗣بزنه... پسر:چییییی؟😡 غلط کرده استخوناش روخورد میکنم☠دندوناش رومیریزم توحلقش. اون کی باشه که به ناموس من نگاه کنه؟😤 به چه حقی میخواد دستــ🤝ـش روبگیره دختر:میشه دستمو ول کنی لطفا....؟ پسر:چرا؟😐 دختر:چون الان توهم دست ناموس داداشمو گرفتی ... منوفراموش کن وبرو مواظب ناموست باش وبه ناموس دیگران کاری نداشته باش 😏 ☝️ ؟😒 . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
۲۸ مرداد ۱۳۹۸