[• #ازخالق_بہمخلوق☎️ •]
.
.
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
سوره👈مائده
آیه👈63
🍂 لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ
🍂 عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ
🍂 لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ
چرا علمای نصارا و یهود آنان را از
سخنان گناه آلود وخوردن مال حرام
بازنمی دارند؟چه بد است آنچه انجام
می دهند.
🍃تفسیـــــر🍃
1⃣مسئولیّت امر به معروف و نهی از
منکر،در درجه اوّل متوجّه علماست.
2⃣سکوت و بی تفاوتی علما،زمینه ی
ترویج فساد است.
3⃣علما باید قدرت داشته باشند تا بتوانند
علاوه بر موعظه و دعوت،جلوی مفاسد
را بگیرند. «لَوْ لا یَنْهاهُمُ»
4⃣اگر نهی از منکر،جلوی گناه را نگیرد،
لااقل جلوی سرعت آن را می گیرد.
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
[•💚•] @heiyat_majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
/🍃/دنیای بچِہ ها شاد و بےبهونه
و بےگِلہ استــ.
👌برای بندگی ✨خدا✨
گاهے بچہ باشیمــ.
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
.
اگردیدی"صوتِ قرآن"🌸🍃
اذیتٺ میڪند😒
بدان مردهای😱
بدان آنقدر☝️🏻
#غرقِ_صدای_دنیاشدهای📣
کہ دیگر😔✋🏻
ضربانِ💔قلبٺ
با"سخن خدا"✨
کوڪ نمےشود😭
#بک_یا_الله🦋
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
Mahmoud_Karimi_-_Peygham_Karbala_(128).mp3
4.85M
🎧🍃
🍃
[• #نوحه_خونے🎤•]
.
.
پیغام کربلا
به نجف برد جبرئیل
یا مرتضی علی
پسری داشتی چه شد؟
.
.
متفاوت بشنویــد🙂👇
@Heiyat_Majazi
🍃
🎧🍃
[• #سخن_حسینی 📜 •]
تاره سرخ محشر :
قال على بن الحسین ( علیه السلام ):
تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدرى وتنادى انا ارض الله المقدسة الطیبة المبارکة التى تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة .
امام سجاد ( علیه السلام ) فرمود :
✨ زمین کربلا ، در روز رستاخیز ، چون ستاره مرواریدى مى درخشد و ندا مى دهد که من زمین مقدس خدایم ، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است ✨.
#منبع : کتاب ادب الطف ، ج ۱، ص ۲۳۶، به نقل از کتاب کامل الزیارات، ص ۲۶۸.
محبت ارباب رو تودلت شڪوفا ڪن☺️
[•🥁•] @heiyat_majazi
[• #نھج_علے(ع)☀️ •]
🍃🏴🍃🏴🍃🏴
✨ بہ نام خــــــداے علے✨
☹️ چیشده انگشت به دهن موندی؟؟
🙂 آخه یه چیزی خوندم.
☹️ چی خوندی؟؟
🙂 اینکه: شروع کننده ظلم
تو قیامت انگشت به دهان میگزد
☺️ تو هم که انگشت به دهان شدی
📚|• #نهج_البلاغه. حکمت ۱۸۶
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇
[•✍•] @heiyat_majazi
[• #فتوا_جاتے👳🏻•]
.
.
#شبهه❌:
درحیرتم ازکسانیکه کارنمیکنند!سربازی نمیروند!مالیات نمیدهند! ازدسترنج دیگران میخورند! ولی خودرا"روحانی!" ومردم را"جسمانی!" می نامند!و حیرت انگیزتر آنکه عوام آنها رامرجع تقلید خود میدانند!
#پاسخ ✅شبهه:
1⃣هیچ طلبه ای از #خدمت_سربازی معاف نیست ، معافیت تحصیلی دارد و اگر بخواهد جایی استخدام شود یا به خارج از کشور سفر کند حتما باید سربازی برود و #کارت_پایان خدمت بگیرد! .
2⃣ بخلاف دانشجوها که تسهیلاتشون ، اردوهاشون، بورسیه هاشون ، حقوقهای اساتیدشون ، حقوق های کارمندهاشون ، کارهای عمرانی شون همه و همه از بیت المال و پول نفت است ... شهریه #طلبه ها و اساتیدشون و مدرسه سازیشون (به غیر از مراکز شبه دانشگاهی) همه و همه از پولی است که مردم خاصی با اختیار خودشان به عنوان خمس پرداخت میکنند و اموال عمومی درکار نیست! .
.
3⃣حقوق یک معلم دینی یا پرورشی دبیرستان با بیست و چهار ساعت تدریس در هفته نزدیک به سه برابر بالاترین شهریه طلبه است (بعد از ده سال درس خواندن) و این در حالیکه است که این شهریه به طلبه ای تعلق میگیرد که حتما مشغول به درس ، تدریس و یا تبلیغ باشد!
و این در حالیست که از بدحجابی گرفته تا بیکاری، گران شدن ماست و پنیر، برنامه های ماهواره، متون علوم انسانی دانشگاه ها ، تا درگیری های داعش، همه ، تقصیر طلبه است ...
4⃣بسیاری از روحانیون هستند که در عین روحانی بودن بکاری هم مشغولند. بسیاری کشاورزند، بسیاری کارگری میکنند و هزاران شغل دیگر کافیه در گوگل سرچ کنید تا بیابید.
5⃣ مگر معلمی شغل نیست ؟ روحانی چه فرقی با معلمی دارد؟ فقط معلمان به کودکان و نوجوانان تدریس میکنند ولی روحانیون به تمامی مردم در هر سنی که باشند.
.
.
#مهدیار
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
هیچ شبهـهاےبے پاسخ نمونده😉👇
[•📖•] @Heiyat_Majazi
هدایت شده از مُحکمات
#هر_زائر 👈 #یک_رسانه
✋سلام به همه ی مهدوی یاوران و زائرین حسینی....
🔺️گروه فرهنگی مردمی محکمات کمپینی جهانی به نام
🌿#من_رسانه_مهدی_حسینم راه اندازی کرده و قصد دارد به نیت فرج در روز اربعین منتشر نماید.
📷برای شرکت در این کمپین می توانید تصاویر خود را با این هشتگ به آی دی ادمین👇
@admin313_canal
ارسال نمایید تا با نام شما در کانال و پیج درج شود.
#دعا_برای_فرج_فراموش_نشود🙏🏻
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #مستند_سیاسی_امنیتی_عاکف #قسمت_پنجاه_و_سوم #پارت_دوم یک ربعی گذشت، همینطوری که
[• #قصه_دلبرے📚•]
#مستند_سیاسی_امنیتی_عاکف
#قسمت_پنجاه_و_چهارم
یه دونه آروم دو دستی زدم توی سر خودم به فاطمه گفتم:
« ول کن جون مادرت این حرفارو ! »
فاطمه گفت:
+برادرزادت چطوره؟ چهاردست و پا میره یا نه؟
_آره.. تازه شروع کرده.
+ای جانم... آقاعاصف میگم من از عاکف جان خبری ندارم. میشه یه زحمت بهت بدم.
_بخدا منم بهش دسترسی ندارم.
+مگه میشه؟
عاصف مکث کرد گفت:
_میشه بعدا زنگ بزنی؟
فاطمه گفت:
+نه نمیشه. میخوام الان لطف کنی بیای منزل ما. داره نصاب پرده میاد، میخواد پرده های هال پذیرایی خونه رو نصب کنه.. نمیخوام تنها باشم داخل خونه. شما عین داداشمی و محرم خونمون، چون پسر چشم و دل پاکی هستی میخوام باشی اینجا تا حداقل یه شربت و شیرینی بدی دستشون. کار میکنن خسته میشن برای همین خوبیت نداره ازشون پذیرایی نکنیم. چون خودم میرم داخل اتاق برای همین گفتم شما کنارشون باشید. خلاصه اینجا خونه عاکفه.. متوجه ای که !
آروم طوری که مثلا فاطمه نشنوه گفت «بله.. خاک بر سر من کردن با این شوهرت.. میریم ماموریت چگ و لگد میکنه.. بعد اونوقت یه نصاب پرده میاد خونتون دستش شربت و شیرینی میدید. (...) بره توی شانس من. »
هم من وَ هم خانومم خندمون گرفت...عاصف نفهمید ما این حرفش و شنیدیم. چون معلوم بود انقدر ناراحته داره زیر لب قرقر میکنه.
فاطمه گفت:
+چیزی شده؟؟ چیزی گفتید آقاعاصف..
_ نه خواهرمن.. ! چی بگم والله. آخه کلی کار دارم الان. فقط نمیدونی عاکف کی میاد؟
+به نظرت اگر میدونستم، ازت میپرسیدم؟ لطفا زحمت بکش کمی زودتر بیا اینجا. چون اونا نزدیکن.
_چشم.
فاطمه قطع کردو گفت:
_هووووففففف. امان از دست شما دوتا. عین صدام و ایران می مونید. خب دو دقیقه آروم کنار هم کار کنید. زورتون میاد؟
بعد هم و نگاه کردیم.. یه هویی هردوتا زدیم زیر خنده.. بهش گفتم:
+خوب بلدی فیلم بازی کنیاااا. حالا کدوم آدم میخواد بیاد پرده هارو نصب کنه.
_کارای خودته دیگه... ببین تورو خدا آدم و به چه روزی میندازی.
+جبران میکنم.
_با چی؟
+یه کارتن پاستیل خوبه؟
_زرنگی؟ پاستیل که خودمم میخرم. باید جمعه بریم سمت دربند کباب بخوریم.
+باشه، ماموریت و ول میکنم میریم کباب میزنیم. اونوقت خودم و کباب درست میکنن.
_خب بعد از تموم شدن ماموریتت میریم.
+باشه... حالا واقعا این پرده ای که سفارش دادی قراره چه موقعی بیان نصب کنند؟
_تا چندساعت دیگه میان.
+خب پس خوبه.. حداقل دروغ نگفتی.
_نه تورو خدا.. میخوای دروغم بگم.. عمممررررااااا.
+من که نیستم اون موقع.
_به مریم میگم بیاد اینجا، وقتی نصاب اومد تنها نباشم.
+خوبه.
یک ساعت بعد تلفن فاطمه زنگ خورد. فاطمه صدارو گذاشت روی بلندگو.
«سلام آقاعاصف. کجایی؟»
«سلام آبجی فاطمه. پشت درم. آقا عاکف نیومده؟»
فاطمه درمورد اینکه عاکف اومده یا نه جوابی نداد.. فقط گفت:
«درو باز میکنم، شما بیا بالا.»
به فاطمه گفتم من میرم داخل اتاق تا من و نبینه. خانومم چادرش و سر کرد، در واحدمون و باز کرد، عاصف از آسانسور که اومد بیرون، جلوی درخونمون هی میگفت:
« یا الله. یا الله. سلام علیکم. آبجی.. تشریف دارید. یاالله. اجازه هست؟یا الله.»
توی دلم میگفتم « زهرمار بیا داخل دیگه.. هی میگه یاالله یا الله انگار اومده مراسم شب قدر.. چه یا اللهی هم راه انداخته... همه رو خبردار کرده.. فکر کرده از پل صراط قراره رد بشه.»
صدای فاطمه اومد. گفت:
« بفرمایید داداش عاصف. »
عاصف گفت:
« مثل اینکه نصاب ها نیومدن. پس جسارتا من میرم پایین، هروقت رسیدن، مجددا همراشون میام بالا. »
فاطمه ظاهرا داخل آشپرخونه بود..وَ عاصف هم جلوی درب واحدمون.. هنوز داخل نیومده بود... فاطمه گفت:
« شما بیا داخل.. اوناهم میان. من الآن میرم داخل اتاق..شما بشین داخل هال پذیرایی تلویزیون ببین. »
« نه آبجی.. من میرم پایین.. یه کم هوای آزاد به سرم بخوره بد نیست.»
درو باز کردم از اتاق رفتم بیرون. عاصف تا من و دید خواست درب خونه رو ببنده و بره... گفتم:
_عاصف. لطفا نرو.
فاطمه فوری از آشپزخونه اومد بیرون. رفتم سمت در که نیم لنگ مونده بود بازش کردم. عاصف روی پله ها بود داشت میرفت. فاطمه زهرا که دید عاصف به حرف من بی توجه هست، فورا اومد جلوی در ایستاد گفت:
« آقا عاصف، به اون نون و نمکی که سر سفره هم خوردیم، باور کن اگر بری دیگه هیچ حرمتی از برادر_خواهری بین من و شما نمی مونه. »
با این حرف فاطمه عاصف یه هویی وسط پله ها ایستاد و انگار خشکش زد. برگشت روش و کرد سمت من، گفت:
بہ قلــم🖊: #عاکف_سلیمانی
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست...
🌐 @kheymegahevelayat
[•🌹•] @Heiyat_Majazi
[• #وقت_بندگے💕 •]
.
.
🍃 ما من عبدٍ يُحدِّث نَفْسَهُ بقيام
ساعةٍ من اللّيل فينامُ عنْها إلا كانَ نُومُهُ
صَدَقَةً تَصَدَّقَ اللهُ بُها عليه...،
🌸 رسول خدا (ص) فرمود:
هيچ بنده اي نيست كه قصد كند پاسي از شب را براي نماز برخيزد اما خوابش برد، جز اين كه خوابش صدقه اي باشد كه خداوند آن را از طرف او دهد و ثواب نيتي كه كرده است، برايش منظور گردد.
«ميزان الحكمه، ج2، ص1655»
.
.
یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇
[•🍃⏰•] @heiyat_majazi