[• #ازخالق_بہمخلوق☎️ •]
.
.
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
سوره👈مائده
آیه👈79
🍂 کَانُواْ لَا یَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنکَرٍ
🍂 فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا کَانُواْ یَفْعَلُونَ
آنان یکدیگر را از کارهای زشتی که انجام
می دادند باز نمی داشتند (ونهی از منکر
نمی کردند). به راستی چه بد است آنچه
انجام می دادند.
🍃تفسیــر🍃
1⃣کسی که نسبت به فساد، بی تفاوت
باشد، ملعون انبیاست.
2⃣نهی از منکر، مخصوص دین اسلام
نیست.
3⃣نهی از منکر، یک وظیفه ی همگانی و
عمومی است.
4⃣در جامعه ی بنی اسرائیل و یهود،
فساد رواج داشته است.
5⃣ترک امر به معروف، زمینه ساز کفر
است.
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
[•💚•] @heiyat_majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
👌وقتے برای هر غیبتــ
یہ پنجایے بزاری ڪنار
دیگہ عمرا غیبتــ ڪنے!
😞اخہ "پنجایے" خیلیِ برای
نفس دنیادوستمون!
#بےنشان
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
[💌🍃••]
📚|ختم قران امروز
ارسال تعـداد #صفحات به آے دی☺️👇
•📮• @F_Delaram_313
تعداد صفحات
• 86 •
هر روز میزبان فرشته ها😇👇
[💌🍃••] @heyat_majazi
nokarit.aberoom.f96.wav
380.8K
📱🍃
•[ #ڪد_عاشقــے☎️ ]•
💞🍃 نوڪریت آبروم...
یابن الـزهـــرا
دیدنت آرزوم...
یابن الـزهـــرا
همــراه اول ⬅️
ارسال کد 98565 به شماره ۸۹۸۹
ایراݩــسل⬅️
ارسال کد 44117807 بہ شماره۷۵۷۵
📱🍃 @heiyat_majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
.
_ میخوام توبه کنم و از فکر گناه خلاص بشم چکار کنم؟😓
پاسخ👇
👈راهفکرهای بد راببندید.🚧
يک فيـلتـر برای چشـــ👀ــم، گـــ👂ــوش، زبـ👅ــــان، شــــ🍔ـکم خودتان بگذارید.
✅ اين پنج🖐 مورد در فکر انسان خيلی موثر هستند.
تمام سيستم های ورودیِ روح را پاکسازی کنید.✅
وقتی پاکسازی کردید و فيلتر گذاشتید، ديگر نمی گذارید که گناه بوجود بيايد.😏
💟 امام حسن عسکری(ع)فرمودند:
⚜ حداقل روزی 50 آيه قرآن بخوانيد.
تو این پنجاه آیه حداقل به يک آيه فکر کنید🤔
ذهن خود را با چيزهای خوب درگير کنيد✅
و جلوی ورودی های منفی را بگيريد.⛔️
#توبهتولدیدیگراست✌️
چی بیشتر از این آیه بهت انگیزه میده👇
🌸والله یحـــــب التـــــوابین🌸
وعده خدا حق است...
پس
برای شروعی مجدد بسم الله...
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
[• #نھج_علے(ع)☀️ •]
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✨ بہ نام خـــــداے علی✨
🙂 خوش بحالت . تو خیلی عاقلی!
☺️ ممنونم لطف داری .
🙂 نه واقعا گفتم. کسی که دوستی
می کنه با بقیه عاقل تره.
🙂 حدیث داریم که میگه:
دوستی کردن نیمی از عقلِ.
☺️ خجالتم ندین.
📚|• #نهج_البلاغه. حکمت ۱۴۲
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇
[•✍•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #بدون_تو_هرگز #قسمت_چهاردهم اتفاقي افتاده؟ رفتم تو اتاق، سر کمد و علي هم به د
[• #قصه_دلبرے📚•]
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_پانزدهم
سه ماه قبل از تولد دو سالگي زينب... دومين دخترمون هم به دنيا اومد. اين بار هم
علي نبود؛ اما برعکس دفعه قبل، اصلا علي نيومد... اين بار هم گريه ميکردم؛ اما نه به
خاطر بچهاي که دختر بود، به خاطر علي که هيچ کسي از سرنوشت خبري نداشت. تا
يه ماهگي هيچ اسمي روش نگذاشتم... کارم اشک بود و اشک... مادر علي ازمون
مراقبت مي کرد. من مي زدم زير گريه، اونم پا به پاي من گريه مي کرد. زينب بابا هم با
دلتنگيها و بهانه گيريهاي کودکانهاش روي زخم دلم نمک مي پاشيد. از طرفي، پدرم
هيچ سراغي از ما نمي گرفت. زباني هم گفته بود از ارث محرومم کرده. توي اون
شرايط، جواب کنکور هم اومد... تهران، پرستاري قبول شده بودم. يه سال تمام از علي
هيچ خبري نبود. هر چند وقت يه بار، ساواکيها مثل وحشيها و قوم مغول،
ميريختن توي خونه همه چيز رو به هم مي ريختن... خيلي از وسايل مون توي اون
مدت شکست. زينب با وحشت به من مي چسبيد و گريه مي کرد. چندبار، من رو هم
با خودشون بردن؛ ولي بعد از يکي دو روز، کتک خورده ولم ميکردن... روزهاي سياه و
سخت ما ميگذشت. پدر علي سعي ميکرد کمک خرج مون باشه؛ ولي دست اونها هم
تنگ بود. درس مي خوندم و خياطي مي کردم تا خرج زندگي رو در بيارم؛ اما روزهاي
سخت تري انتظار ما رو مي کشيد...
ترم سوم دانشگاه، سر کلاس نشسته بودم که يهو ساواکي ها ريختن تو... دست ها و
چشم هام رو بستن و من رو بردن. اول فکر مي کردم مثل دفعات قبله اما اين بار فرق
داشت. چطور و از کجا؟ اما من هم لو رفته بودم. چشم باز کردم ديدم توي اتاق
بازجويي ساواکم، روزگارم با طعم شکنجه شروع شد. کتک خوردن با کابل، ساده ترين
بلايي بود که سرم مي اومد! چند ماه که گذشت تازه فهميدم اونها هيچ مدرکي عليه
من ندارن. به خاطر يه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشيده بود؛ اما حقيقت
اين بود. هميشه مي تونه بدتري هم وجود داشته باشه و بدترين قسمت زندگي من تا
اون لحظه... توي اون روز شوم شکل گرفت. دوباره من رو کشون کشون به اتاق
بازجويي بردن... چشم که باز کردم علي جلوي من بود. بعد از دو سال که نميدونستم
زنده است يا اونو کشتن. زخمي و داغون... جلوي من نشسته بود.
يا زهرا! اول اصلا نشناختمش. چشمش که بهم افتاد رنگش پريد... لب هاش مي
لرزيد. چشمهاش پر از اشک شده بود؛ اما من بي اختيار از خوشحالي گريه مي کردم. از
خوشحالي زنده بودن علي، فقط گريه مي کردم؛ اما اين خوشحالي چندان طول
نکشيد... اون لحظات و ثانيه هاي شيرين جاش رو به شومترين لحظه هاي زندگيم داد.
🖊:نقل از همسر وفرزند شهید
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
[•📙•] @Heiyat_Majazi
[• #ترکش_خنده 😂 •]
روحانے میگه تو دولت من
حتے یڪ دلار هم گم نشده ونخواهد شد!
مثلا سال95 وقتی دلار هنوز حدود 3هزارتومن بود، سفر 24ساعته تیم جنابعالے از تهران به «ڱرج» 1میلیاردو 500میلیون تومن شد
ڪه فقط 500میلیونش خرج ناهارتون بود!!😕
بله حتے یڪ دلار هم گم نشد،
چون همشو خوردید رفت.😬
سیاست طنز رو اینجا بخون😂👇
[•🎈•] @heiyat_majazi
Panahian-Clip-Jashne Adab-128k.mp3
4.52M
🎧🍃
🍃
[• #نوحه_خونے🎤•]
.
.
جشن ادب
#استادپناهیان
#تربیتفرزند(۶)
.
.
متفاوت بشنویــد🙂👇
@Heiyat_Majazi
🍃
🎧🍃
[• #وقت_بندگے💕 •]
.
.
🍃../حضـرت علامـه طباطبایے/..🌼
سحـرگاهانـ💛•
ازصِدای مناجـآتــ
اهݪ آسمـان و ملائڪه،
آرام و قرار از منـ گرفته مےشود☝️•
#نمازشب
#یاعلے😌✋
.
.
یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇
[•🍃⏰•] @heiyat_majazi
[• #رزق_معنوے •]
هر وقت #دلت گرفت از #طعنهها..
#قرآن رو بازکن
و سوره {مطففین}
آیات ۲۹ تا ۳۴ رو نگاه کن!
"آنان که آنروز به تو میخندند
فردا #گریانند و تو #خندان..."
پس در #راهخدا سختیها
رو تحمل کن🌿
حرفاےدرگوشے😌☝️
[•🗣•] @heiyat_majazi