° #نھج_علے(ع)☀️📖 [17] °
🍃🌸🍃🌸🍃
🔅به نام خــداے علے🔅
🌺🌺 ای مردم! من با این
لباسی 👕که برتن دارم
ومرکــ🐎ــبی که بر آن سوار
هستم به شهر🌇 شما
وارد🚶 شد پس اگر من از
شهر شما 🏃خارج
شدم؛ در حالی که چیز دیگری
غیر از اینها داشتم:
☝️بدانید من به شما خیانت کردم.
📚|• المناقب .جلد ۲ .ص۹۸
🍀🍀فیش 📄حقوقی امام من
❓فیش حقوقی شما چقدره؟🤔
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi
°| #نوستالژے(56) 📺🎈 |°
یادش بخیر😍✋
چقدر این وسیله ڪاربردے بود
توے سرماے زمسـ❄️ـتونـ
یه وسیله گـرمایشـ🔥ـے بود
گاهے براے پختـ🍲ـ و پز همـ
ازش استفاده میڪردنـ
تـازه حڪم واے فاے همـ داشتـ😊
و همه دورش جمـ💞ـع میشدنـ
واقعا مثل یه چراغ جادویے بود
این عـلاءالدینـ😌👌
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
°|کلےشادابیجاتِـ باحالگونہ
از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد😎👇
{📻} @Heiyat_majazi
°| #مغزبانے(730) 😎💪 |°
#عبـرت_هاے_عــاشـورا(1)✍
بیـــانات مقام معظم رهبــرے👇
⚫️ مــا بـاید بفهمیـم چه بلایے بر سـر
آن جـــامعه آمد ڪه
حســین بن علے علیه السلام
آقــازاده اول دنــیاے اسـلام و پســر
خلیـفه ے مسلمیـن، پسـر علے بن ابے طالب علی علیه السلام در همـان شهرے ڪه پدر بزرگـوارش بــر مسنـد خلافت مےنشست، ســر بریده اش گــردانده شد
و آب از آب تڪان نخــورد🔷🔷
از همـان شهـر آدمهایے به ڪـربلا
آمـدند⚫️ او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رسـاندند و حــرم
امیـــرالمومنین علیه السلام را به اسارت
گرفتنــد🗣🗣
پاسخ💯💯👇
ســوره مــریم آیـه ے 59✅
⚠️ دو عامــل، عامل اصلے ایـن گمــراهے
و انحـراف عمومے اســـت👇
1. دور شدن از ذڪـر خـدا ڪه مظهـر آن
نمــاز👉 اســـت. فــراموش ڪردن خدا
و معنـویت؛ حساب معنویت را از زندگے
جــدا ڪردن و توجه و ذڪـر و دعا و توسل
و طلب از خداے متعال و توڪل به خدا
و محاسبات خدایے را از زندگے
ڪنـار گذاشـــتن❎❎❎⚠️
2. دنـبال شهـوترانیها رفتن💯 دنـبال هوس ها رفتن و در یڪ جمـله دنیاطلبے⚠️
مغزبانے نوشتـ✍
دنیــا طلبے شمــر جانبــاز جمــل را
تبـــدیل به ڪسے ڪرد ڪه مقــابل
امام حسین علیه السلام ایســتاد⚠️⚠️
و حضـــرت را به شهــادت رساند❎
عمــربن سعــد را به هواے دنیـا طلبے
و رسیدن به فــرمانروایے رے❎
مقـــابل امام حسین علیه السلام قـرار داد
⚠️حـــواسمــون به نمــازمون
ذڪر و دعاهامون باشه⚠️
حـــواسمــون به لقمه هایے
ڪه میخوریم
بــــاشه⚠️⚠️
یه وقـــت مقـــابل امام زمان عجل الله
قـــرار نگیـــیرم❎❎
تـــاریخ تڪــرار مےشود❎
حـــواسمــون باشه⚠️
پے نوشتـ✍
هر روز ساعت ۱۹:۳۰ و ۲۲:۰۰
با عبــرت هاے عاشــورا همـراه باشید❎
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈••
تحلیلهاے نابے ڪه هیچجا نخواندید
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
~° 📡 °~ @Heiyat_Majazi
°⏳| #منبر_مجازے(230) |⌛️°
🔴گناهان کبیره کدامند؟
💠عبید بن زراره میگوید:از امام صادق علیه السلام پرسیدم:گناهان کبیره کدام اند؟
👈آن حضرت فرمود: گناهان کبیره در نوشتار امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هفت چیز است:
1⃣کفر به خداوند
2⃣ کشتن انسان
3⃣عاق پدر و مادر شدن
4⃣ربا گرفتن
5⃣خوردن مال یتیم به ناحق
6⃣فرار از جهاد
7⃣تعرب بعد از هجرت
💥عرض کردم: شما ترک نماز را از گناهان کبیره به حساب نیاوردید.!!
🌹حضرت فرمود: اولین چیزی که از گناهان کبیره برایت گفتم چه بود؟
⚡️عرض کردم: کفر به خداوند.
🌷حضرت فرمود: همانا تارک نماز کافر است.
📚 الکافی ج 2 ص278
📚بحار الانوار، ج 84
.
.
.
پاتوق [ #منبر_مجازے👳🎙: 👇]
🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 3⃣0⃣ گفت: «نگران نباش پسرم! با م
◾️⚫️◾️
⚫️◾️
◾️
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت 4⃣0⃣
یڪے از قرص هاے زرد رنگ را ڪف دستش گذاشت و گفت: «آب از کجا برایتان بیاورم؟
ڪشیش ڪہ حالا بدنش داغ شده بود و داشت گر مے گرفت، خواست قرص را از دست او بگیرد و در دهانش بگذارد و بدون آب قورت بدهد، اما از خود ندید ڪہ دستش را از روے میز بردارد. دهانش خشڪ و زبانش چغر شده بود. گفت: «قرص را بگذارید توے دهانم.»
رستم قرص را بین دو لب ڪشیش گذاشت. ڪشیش قرص را بہ سختے قورت داد. سیبڪ بر آمده ے گلویش، چند بار بالا و پایین رفت.
یڪ بار دیگر ترس و نگرانے بہ جان رستم افتاد؛ فڪر ڪرد اگر این پیرمرد بمیرد چہ خاڪے بہ سرش بریزد؟
چگونہ از این دخمہ فرار ڪند؟
با سارقینے ڪہ در بیرون ڪلیسا انتظارش را مے ڪشیدند چہ ڪند؟
لابد او را به جرم قتل ڪشیش دستگیر مے ڪردند. آرزو ڪرد ڪشیش نمیرد. اگر او ڪتاب را بہ صد هزار دلار مے خرید، مے توانست بہ ڪشورش برگردد و همان گونہ ڪہ نقشہ ڪشیده بود، زمینے بخرد، خانہ اے در آن بسازد و مشغول ڪشاورزے شود. دختر عمویش را هم بہ زنے می گرفت. سنگ قبرے هم روے قبر پدرش مے گذاشت تا باد و باران قبر را صاف نڪند. مے توانست با این پول، همه ے آرزوهایش را برآورده ڪند. آینده و سرنوشتش با ڪشیش گره خورده بود.
ڪشیش سعے ڪرد ڪمرش را راست ڪند. قوت از دست رفتہ بہ جانش باز مے گشت و پاهایش از تشت اسید بیرون آمده بودند.
✔️✔️ @Heiyat_Majazi ✔️✔️
رستم صندلے را بہ پاهاے او نزدیڪ ڪرد و از او خواست روے آن بنشیند. ڪشیش آرام و البتہ ڪمے لرزان روی صندلے نشست، نفس بلندے ڪشید، عرق پیشانیش را با آستین قبایش پاڪ ڪرد و گفت: «نترس پسرم، نترس! حالم خوب مےشود.
پشتش را بہ صندلی تڪیه داد. نگاهش را بہ مردے دوخت ڪہ در مقابل گنجے ڪہ داشت یڪ ڪوپڪ نمے ارزید. با صدایے پر از خش خش ڪہ از گلوے خشڪش بیرون مےزد
پرسید: تو این ڪتاب را از ڪجا بہ دست آوردے؟
رستم گفت: «ما در جنوب تاجیڪستان در نزدیڪے مرزهاے افغانستان زندگے مے ڪنیم. پدرم ڪشاورز بود. 6 ماه پیش، قبل از مرگش، مرا صدا زد و گفت ڪہ مے خواهد رازے را پیش من فاش ڪند. گفت ڪہ یڪ ڪتاب قدیمے ڪہ از پدرش و او هم از پدرش بہ ارث برده در اختیار دارد. گفت ڪہ مے خواهد آن را بہ من بدهد تا با فروش آن، بہ وضع زندگے خودم، مادرم و خواهرم را سروسامان بدهم.
او ڪتاب را در یڪ صندوقچه ے فلزے، در گوشہ ے حیاط خانہ مان دفن ڪرده بود. گفت در ۱۹۲۶ از ترس سربازان روس آن را دفن ڪرده است. گفت هیچ ڪس نمے داند این ڪتاب چقدر قیمتي است. گفت برو مسڪو و این ڪتاب را بفروش. گفت مواظب باش ڪسی آن را از چنگت در نیاورد و به مفت نخرد. گفت دنیا سرای دزدان است، به یغمایش ندهی، گفت...
ڪشیش فڪر ڪرد گفته هاے این جوان همچون پتڪ بر سرش ڪوبیده مے شود. او ڪہ اغلب نسخہ هاے خطے را بہ مبلغ ناچیزے از افراد نیازمندے چون او خریده بود، نمے بایست این کتاب را بہ قیمت برآوردن آرزوهاے او و وصیت هاے پدرش بخرد.
داستان پسرڪ، شبیہ داستان بسیارے دیگر از فروشندگان نسخه ے خطی بود. انقلاب بلشویڪ صدها بلڪہ هزاران جلد از ڪتاب هاے قدیمے را روانہ ے خاڪ ڪرده بود؛ بہ خصوص ڪتاب هاے مذهبے ڪہ در جمهورے هاے شوروے سابق در امان نبودند و حالا با فروپاشے آن حڪومت، خاڪ ها شخم مے خوردند و همہ ے آن ڪتاب ها از دل خاڪ بیرون مے آمدند. اما این ڪتاب با همہ ے آن ها فرق مے ڪرد؛ اوراق ڪاغذ پاپیروس مصرے داد مے زد ڪہ باستانے اند.
#ادامھ_دارد◾️
بھ قلم ✍ : #ابـراهیم_حسن_بیگے
⚫️کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...◾️
رمـان فوق العاده☝️
هـرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇
📚| @Heiyat_Majazi
◾️
⚫️◾️
⚫️◾️⚫️
هیئت مجازی 🚩
◾️⚫️◾️ ⚫️◾️ ◾️ °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 4⃣0⃣ یڪے از قرص هاے زرد رنگ
◾️⚫️◾️
⚫️◾️
◾️
°•○●﷽●○•°
•.| #قصه_دلبرے(2) 📚 | •.
رمان : #قدیس
قسمت 5⃣0⃣
با این ڪہ هنوز ڪلمہ اے از نوشتہ ها را نخوانده بود، اما حسے بہ او مےگفت این ڪتاب گنجے است ڪہ آشڪار شده و معجزه اے آن را بہ دست او رسانده است.
معجزه وقتے بیشتر رخ نمود ڪہ او در بالاے اوراق، در بین خولے ڪہ بہ عربے متفاوتے با خط امروز عرب نوشتہ شده بود، چشمش بہ عدد آشناے عربے افتاد؛ بہ عدد ۳۹ ڪہ مے توانست حدس بزند باید سال ۳۹ قمرے باشد و سال ۳۹ قمرے یعنے قرن 6 میلادے!
دیگر شڪے نداشت ڪہ بہ یڪ گنج واقعے دست یافتہ است. حتے اگر این عدد ربطے بہ سال ڪتابت نداشتہ باشد، باز ڪاغذهاے پاپیروس و اوراق پوست آهو ثابت مے ڪرد ڪہ قدمت این نسخہ ے خطے بیشتر از آن است ڪہ بشود تصورے از آن داشت.
ڪشیش جان تازه اے گرفت. شروع ڪرد بہ ورق زدن اوراق. بوے ڪہنگے ڪتاب را استشمام مے ڪرد؛ ڪتابے ڪہ باید بہ هر شڪل آن را بہ چنگ مے آورد، اما در عین حال نباید در برابر مرد تاجیڪ، هیجانے از خود بروز بدهد. بروز هر نوع هیجان و ڪلامے تأیید آمیز، معامله ے او را با غریبہ دچار مشڪل مے ڪرد. غریبہ نیز در همان حال داشت فڪر مے ڪرد ڪہ دوستش درباره ے قیمت صد هزار دلارے ڪتاب اغراق نڪرده است؛ زیرا مے دید ڪہ ڪشیش چگونہ اوراق ڪتاب را لمس مے ڪند و با هیجانے خاص بہ آن مے نگرد.
احساس مے ڪرد در یڪ قدمے خوشبختے بزرگ زندگے اش قرار دارد؛ ڪشیش ایوانف هم دقیقا همین احساس را داشت. البتہ او بہ خوشبختے از یڪ قدم هم نزدیڪتر بود؛ چون آن را با تمام وجود حس مے ڪرد، حتے مے توانست آن را با انگشتان باریڪ و ڪشیده اش لمس ڪند و با چشمان ریز و آبے اش ببیند و باور ڪند ڪہ یڪ گنج واقعے بہ دست آورده است.
✔️✔️ @Heiyat_Majazi ✔️✔️
ڪشیش سرش را بلند ڪرد، خودش را از روی میز عقب ڪشید و بہ پشتے صندلے تڪیہ داد. اما مدتے طول ڪشید تا نگاهش را از اوراق روے میز بگیرد و بہ مرد نگاه ڪند ڪہ همه ے وجودش سرشار از امید و هیجان شده بود و منتظر بود تا ڪشیش قیمت را بگوید و ڪار را تمام ڪند
ڪشیش بہ ریش بلندش دست ڪشید و در همان حال فڪر ڪرد ڪہ بهتر است مرد را بفرستد برود، ڪتاب را نگاه دارد و آن را به دوستش
پروفسور آستروفسڪے، نشان بدهد و از اصل بودن آن مطمئن شود. اگر پروفسور بر قدمت آن صحہ گذاشت، با چند صد دلار ڪتاب را بخرد.
ڪشیش گفت: «ظاهرا این ڪتاب یڪ ڪتاب قدیمے است، اما باید آن را با دقت ببینم و صفحاتے از آن را بخوانم تا معلوم شود موضوع آن چیست و چہ ارزشے دارد. هنوز نویسنده ے ڪتاب مشخص نیست. مے دانید ڪہ بخشے از ارزش ڪتاب، بہ نویسنده ے آن بستگے دارد. من نمے توانم همہ ے اطلاعات لازم نسبت بہ این ڪتاب را الان بہ دست بیاورم. باید چند ساعتے روے آن ڪار ڪنم. الان هم غروب است و باید از ڪلیسا بروم. فردا عصر درباره ے ڪتاب با هم صحبت خواهیم ڪرد. اگر آن را مفید یافتم، با قیمت خوبے از تو خواهم خرید. مطمئن باش پسرم.»
مرد مطمئن بود ڪہ ڪشیش راست مے گوید. او حق داشت ڪہ دربارهے صحت قدمت و موضوع ڪتاب مطالعه ڪند، اما این چیزی نبود ڪہ او دلش مے خواست باشد. گفت: البته درست مے گویید شما، اما دلم مے خواست همین امروز ڪار را تمام مے ڪردیم، چون من می ترسم.
ڪشیش گفت: «حق با شماست پسرم، باید هم بترسید. حالا ڪہ معلوم شده دو غریبه دنبالت هستند و قصد دارند ڪتاب را از چنگت در آورند، بهتر است ڪتاب را با خودت نبرے. من آن را جایے نمے برم، همین جا پنہانش مے ڪنم تا فردا عصر همین موقع ڪہ نظرم را بہ شما بگویم و روے آن قیمتے بگذارم.
#ادامـهـ_دارد◾️
بـهـ قلم✍ : #ابراهیم_حسن_بیگے
⚫️ ڪپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است....◾️
رمان فوق العاده ☝️
هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇
📚| @Heiyat_Majazi
◾️
⚫️◾️
⚫️◾️⚫️
°| #مغزبانے(731) 😎💪 |°
#عـبرت_هاے_عاشــورا(2)✍
بیانـــات👇
امــام خــامنه اے( مدظله العالے)✔️
✔️ وقتے معـیار خـدا باشـد، تقـوا باشد
بے اعتنایے به دنیا باشد، مجاهدت در راه خدا باشـد؛ آدمهایے ڪه
ایـن معیـارها را دارند✔️
در صحنـه مےآیند و سررشته
ڪارها را به دست مےگیرند
و جامعه ے اسلامے مےشود✔️✔️
⚠️اما وقتے ڪه معیارهاے
خدایے عوض شود،
هرڪس ڪه براے به دست آوردن منافع شخصے زرنگتـر است، هر ڪس ڪه با صدق و راستے بیگانه تر است بر سرڪار مےآید❎❎❎
آن وقت نتیجه ایـن مےشود ڪه امثال❌
عمــر بن سعـد❌
و شمــر❌
و عبدالله بن زیاد به ریاست مےرسند و ڪسے مثل حسین بن علے علیه السلام
به مذبح مےرود و در ڪربلا به شهادت مےرسند.
⚠️ باید ڪسانے ڪه دلسـوزند،
نگذارنـد⚠️⚠️ معیارهاے الهے
در جــامعه عوض شــود❌❌
اگر معیــار تقـوا در جــامعه عوض
شد، معـــلوم اســت❌❌
ڪه انســان با تقــوایے مثل
حسین بن علی علیه السلام باید
خونش ریخته شود❎
مغـزبانے نوشتـ✍
مثداق عینیش توے جامعه ے الان
اینڪه👇👇
وقتے معیـــار انتخاب رئیس جمهور✔️
نمـــایندگان مجلس✔️ و هر شخص یا
اشخاص دیگرے ڪه مستقیمــا از طریق
مــردم انتخاب مےشوند❎
داشتن تقــوا ، بے اعتنایے به دنیا،
مجــاهدت در دنیــا، باشــد
قطعــا افرادے در انتخــاب مےشوند
ڪه مےتوانند جامعه
اسلامے را به وجود آورند⚠️⚠️
💯یا بالعڪس وقتے معیارها این ها
نباشــد قطعا افــرادے
روے ڪار مے آیند
ڪه نه تنها خود شخصے ♻️
اسلامے نیستند
بلڪه جامعه اسلامے
نمےتوانند ایجاد ڪنند⚠️⚠️
پے نوشتـ✍
عبـرت هاے عاشورا
هروز 19:30 و هرشب 22:00💪
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈••
تحلیلهاے نابے ڪه هیچجا نخواندید
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
~° 📡 °~ @Heiyat_Majazi
⬛⚫⬛
⚫⬛
⬛
قدری به سینه آه برایم بیاورید
اخبار بین راه برایم بیاورید
تربت ز قتلگاه برایم بیاورید
دارد #حسین می رسد انگار کربلا
بسم رب الحسین
سلام علیکم
عزاداری ها نذر ها خیرات و اصلاحات حسینی تون قبول حضرت حق و مورد عنایت خود آقا ان شاءالله
در خصوص پیام هایی که رفقای هیئتی دیشب ارسال کردن که پاسخی دریافت نکردن تا به الان مجدد ارسال کنن
حال احوال دلتون چطوره بچه ها؟
نمیدونم حالو هواتون محرمی شده با حرفای دیشب یا نه
امشب چقدر دلاتون چشم هاتون فکر هاتون همراهیم میکنه....
دیشب یا اشکال از برنامه ایتاء من بود
یا زیاده گویی هام شما رو خسته کرده بود
که تا آخر تحملمون نکردید
چه بسا من خودمم هیئتم و متاسفانه برام مقدور نیست ساعت این هیئت رو جا به جا کنم
باز اگر خادمان دیگری باشند بر دیده منت
اونها در خدمتتون خواهند بود در ساعات بهتری حوالی همون ساعت یازده
اما زمانی که من خادم این منبرها و خادم تموم شما رفقای هیئتی ام منت بر سرم بگذارید تحمل کنید
سعی میکنم یک ساعته مطلب رو به بار بنشونم
یه حالو هوایی به دلاتون بدم و یاعلی
میرید هیئت دعا برای فرج آقا در اولویت ها و صدر دعاهاتون هست
یا مثل جمعی از مداحان و روحانیون دعای فرج رو آخر مجلس قرائت میکنید؟
اولویت ها همیشه اول هست
چه چیزی بهتر از دعای ظهور و خواسته دل آقا امام زمان عج؟
حالا یه صلوات ختم کنید با ذکر وعجل فرجهم
تا بریم سراغ گپ و گفتمون