eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
•᯽🕯᯽• . . •• •• بیاید از امروز صبح خودمون رو آماده کنیم برای... فقط چند کلمه‌اش رو میگم!..(: «💔🥀» مــٰادر.. آتش.. در.. چادر.. سوختن.. پھلو.. سیلی.. صل‍ـــی‌الله‌علــیک‌یافاطــمة‌الزهــراسَیِّدَةِالنِّساءِ العالَمین🖤 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🕯᯽•
•᯽📞᯽• . . •• •• خداوند از راز دل ها به خوبی، آگاه اسـت! :) ✨ 🌨﴿ســوره مـُلـک،آیــه 13 ﴾🤍 . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
•᯽📿᯽• . . •• •• ‮ مهربونم خیلی ازت تشکر میکنم که از خطاها چشم پوشی می‌کنی با اینکه علم کامل داری 💔🥲 . . ᯽سجادّه‌عشق‌تو‌تماشاگه‌راز᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📿᯽•
•᯽📚᯽• . . •• •• •ڪتاب: وقتی که از خودت می‌سوزی •به‌قلم: علی صفایی حائری 📚 این کتاب یکی از آثار مجموعه تطهیر با جاری قرآن است که در‌این‌جلد ‌اســتاد‌علی‌صفایی‌حائری‌ مــا ‌را‌ بــه‌ محضر‌ ســوره ‌مســد‌ می‌بــرد‌ 💫 تا ‌پــرده ‌از ‌چهــره ‌ایــن‌ بندهایی ‌‌که ‌به ‌دســت‌ و ‌پایمان ‌پیچیده، ‌برداشــته ‌شــود ‌و ‌آتشــی ‌که‌ خود ‌آن ‌را ‌افروخته‌ایم، ‌به ‌عیان ‌مشاهده‌ کنیم؛ ‌تا ‌با ‌این ‌خسارت‌های‌ گسترده ‌روبرو ‌‌شویم🤍🫰 . . ᯽فوق‌العاده‌فوق‌العاده‌،آخرین‌کتاب᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📚᯽•
•᯽🧪᯽• . . •• •• ❇️ وقتی مردان، از همسرانشان حمایت مےڪنند⬇️ آنان ࢪا دࢪ حل مشڪلات‌شان توانمندتر مےسازند😊👌 و بہ زندگی امیدواࢪتر و علاقه‌مندتر مےڪنند.😍🤩🥰✌️ . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
مداحی آنلاین - تموم شهر و با خبر می‌کنیم - حسن عطایی.mp3
7.28M
•᯽🎺᯽• . . •• •• با یه پرچم سیاه ساده سر در خونه ام با یه مجلس در حد وسعم اگه نتونم ◼️ 👌👌👌 . . ᯽چوندیدم‌خوشتر از آواز تو᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎺᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🍬᯽• . . •• •• 🎥 کلیپ بسیار زیبا درباره تاثیر دعا از خدا طلب فرزند ڪنید! فرزند را نذر امام زمان ڪنید! 🔰 استاد_پناهیان . . ᯽ایرانـم،جـوانـ بمـان᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍬᯽•
•᯽🪞᯽• . . •• •• 🌿☁️ آیت‌الله‌بهجت: "هر جا ڪم آوردۍ، حوصلہ نداشتے، گرفتہ بودۍ، پول نداشتے، باطریت تموم شد، تسبیح را بردار؛ و صد مرتبہ بگو: [استغفراللہ ربے و اتوب الیہ] آروم میشوۍ! استغفار فقط براۍ توبہ و آمرزش از گناهان نیست . . ᯽اےآرامِ‌ دلم᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪞᯽•
•᯽🌗᯽• . . •• •• 🌷ماجرای شهیدی که کیسه ای در کفن خود گذاشته بود🌷 شهید دستغیب برای خود کفنی تدارک دیده بود ودر لای کفن کیسه ای قرار داد که برای خانواده وی پس از شهادتش ،عجیب ونامفهوم بود.. ✍ همسر شهید: هنگامی که خلعتی (کفن) ایشان را بیرون آوردم، در میان پارچه‌‌های کفن، کیسه‌‌ای دوخته شده از پارچه سفید یافتم، متحیر شدم این دیگر برای چیست؟ آن را کنار گذاشتم و بقیه تکه‌‌ها و پارچه‌‌ها را دادم. یک هفته گذشت، اربعین حسینی (هفتم شهدای جمعه خونین شیراز) بود، قضیه خواب‌هایی که شب پیش از روز هفتم شهادتشان دیده شده بود که پاره‌های بدن آقا هنوز لای دیوارها و پشت بام‌‌ها و بر سر  درخت‌‌های خانه‌‌های مجاور باقیمانده است. وقتی معلوم شد این خواب‌‌ها درست است هیاهویی در شهر افتاد. گوشت‌ها را جمع آوری نمودند و از من کیسه‌‌ای جهت جا دادن آن خواستند. فورا به یاد آن کیسه همراه خلعتی افتادم، رفتم و آن را آوردم و به بعضی از بستگان دادم و جریان را گفتم؛ که آقا از پیش این کیسه را جز کفنی خود به حساب آورده و از قبل تهیه کرده است. گویا به ایشان الهام شده بود که برای تکه پاره‌‌های باقیمانده بدنشان کیسه مخصوص لازم است. شب هنگام (شب جمعه بعد از اربعین) با حضور دسته‌های عزاداری، پایین قبر را شکافتند و کیسه مزبور را دفن کردند. این شهید سعید‌، در حال رفتن به نماز جمعه وایراد خطبه ها بر سر کوچه منزل خود به دست منافقین کور دل به شهادت رسید وبیشتربدن مطهر ایشان تکه تکه گشت... . . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:(پنجاه) تیـپ مالـک اشـتر مسـتقر در مهـران بـود. ایـن تیـپ چـون تـازه تاسـیس شـده بـود واقعـا هیچـی نداشـت. بـه همیـن خاطـر بچههـا بهـش میگفتنـد تیـپ صـدام گـدا چـون مسـئول تدارکاتـش آقافریبـرز از بچههـای خـوب جبهـه بـود. فریبـرز کـه ایـن چیـزا را شـنیده بـود تصمیـم گرفـت یـه حمام حلبـی تـو محوطـه بپـا کنـه. بزرگرتیـن مشـکل ایـن بـود کـه بـا حلـب سـاخته شـده بـود و آفتـاب آن حلـب هـا را از گرمـا داغ تـر از آب مـی کـرد و اگـر مراقـب نبـودی و پشـتت یـا هـر جـای بدنـت بـه حلـب هـا مـی خـورد مـی سـوختی و دادت هـوا میرفـت. مـن گاهـی میشـنیدم بعضـی از داخـل حـام صـدای آخ آخ شـأن بالاست ...حالا بعضـی هـا داخـل حـمام یکبـار آخ میگفــتن بعضــی هــا دو بــار... اونایــی کــه دو بــار آخ بلنــد میگفـتـن بچههــای خــط بودن،چــون تانکــر آب کــه فقــط یــه چنــد تــا شــیر معمولــی داشــت یعنــی آب رسد و گــرم نداشــت. کســانی کــه از خــط بــا سر وضــع خاکــی می آمدنــد بــرن حمـوم، تـا مـی رسـیدن مقـر سـاعت مـی شـد یـک ظهـر و آب تانکـر هـا داغ شـده بـود. طفلـک بچههـای خـط از ایـن موضـوع بـی خبـر بودنـد. بـه محـض ورود بـه حمـوم تـا آب بـاز مـی کـردن آب داغ میریخـت رو سر و تـن شـان، آخ اول را اینجـا میگفـن و آخ دوم را زمانـی میگفـن کـه بـا خـم شـدن یـا... تـن شـان مـی خـورد بـه حلـب هـای داغ حـمام ، چـون یـه جـای شـان حتـا سـوخته بـود. حـاال سـنگر مـا مـی دانسـت اونایـی کـه یـه آخ میگـن بچههـای مقـر هسـتند و جایـی شـان بـه حلـب خـورده )آنهـا قبـل حـمام چنـد گالـن آب رسد داخـل تانکرهـا مـی ریخـن تـا آب ولـرم بشـه( اونایـی کـه دو تـا آخ میگفـن از بچههـای خـط هسـتند چـون هـم آب مــی سوزاندشــون هــم داغــی حلــب هــا... بعضــی از اوقــات هــم فریــرز مــی رفـت روبـروی دوشـی کـه طـرف شـامپو زده بـود و مشـغول شسـن بـود مظلومانـه مـی ایسـتاد. اون بنـده خـدا کـه متوجـه نبـود و داشـت زیـر دوش کـف شـامپو را مـی شسـت... فربیـرز بـا اون قـد بلنـدش هرچنـد گاهـی بـا شـامپوی خـودش دوبـاره شــامپو مــی ریخــت رو سر اون بنــده خــدا زیــر دوش... طــرف کالفــه مــی شــد و گاهـی یـک ربـع تمام هـی سرش را چنـگ میـزد و مـی شسـت و هـی کـف مـی کـرد و آقـا فربیـرز و دوسـتانش هـم داشـتند نـگاه مـی کردنـد و باهـم مـی خندیدند.یـه روزی فریبـرز نقـل مـی کـرد کـه، لبـاس هـام را عـوض کـردم کـه بـروم داخـل حـام صحرایـی جبهـه. شـده بـود خنـده بـازار... یکـی از بچههـای بـه نـام فـردوس دسـتش قطـع بـود کـه مـا بـه او دسـت غیـب میگفتیـم. وقتـی لباسـش را درآورد دسـتش را داخـل کمـد گذاشـت. دیگـری آقـا مقدسـی، پایـش را درآورد و آنجـا گذاشـت. دیگری چشـمش را در آورد وگذاشـت داخـل جعبـه و کـرد تـوی کمـد. ابراهیـم هـم بـا یـه پـا, لـی لـی مـی کـرد تـا راه بـرود. دو، سـه تـا رسبـاز هـم آنجـا بودنـد. قـدری متعجبانـه نـگاه کـردن. هنـگ کـرده بودنـد کـه یـه رسی درب و داغـون دیـده بودنـد و رسیـع بیـرون رفتنـد... ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
•᯽🪴᯽• . . •• •• مادر، به وقتش بچـه رو از شیر می‌گیره. ولـی بـچـه‌ مـثـل ابـر بـهـار اشـک می‌ریـزه! مادر اما اعتنایـی نمـی‌کنه... بـی‌چاره بـچـه‌! خـبـر نداره که قراره جلوش سفـره‌ای از انواع غـذا و خوردنی‌ها پهـن بشه خوش به حـال اونایی که گرفتن‌هـایِ خدا رو از این دست بدونن. خوش به احـوال اونایی که میدونن اگر خدا چیزی رو از آدم می‌گیـره، نمی‌گیره جز اینکه می‌خواد بهتر و بیشترش رو بده. . . ᯽خوب‌شد‌شمارا‌ دارم...خدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪴᯽•
•᯽📿᯽• . . •• •• ‮خداوندااا چه بسیار کارهایی که تو نهی کردی و من مرتکب شدم💔 و چه بسیار اوامر که من را از آن مطلع کردی و من سرپیچی کردم😔 . . ᯽سجادّه‌عشق‌تو‌تماشاگه‌راز᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📿᯽•
•᯽🌍᯽• . . •• •• نرگـ🌸ـس ‌شڪفته‌ است را داد‌ مے‌زند آقا‌بیا‌ڪه فاصـ ـ ـله‌فریاد‌مےزند💚 🤲🏻 . . ᯽همهـ‌جامےبینم‌رخ‌زیباےتـورا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌍᯽•
•᯽🌗᯽• . . •• •• ابراهیم می‌گفت : اگه جایی بمونی که دستِ احدی بهت نرسه و کسی تورو نشناسه .. خودت باشی و آقا ، مولاهم بیاد سرتو رویِ دامن بگیره این خوشگل ترین شهادته (: شهید ابراهیم هادی . . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •داستان: ؟ •قسمت: 🟥سال یازدهم هجری ظهر دوشنبه ۲۸ صفر با فاطمه و بچه ها خانه پیامبر بودیم دیگر به کسی اجازه ملاقات ندادیم. سرشان را به سینه ام تکیه دادند _با برده ها رفتار خوبی داشته باشید حواستان به خوراک و پوشاکشان باشد با آنها نرم حرف بزنید نماز را ترک نکنید فاطمه شعر پدرم را میخواند - چهره ای نورانی که به احترامش از ابر باران طلب می.شود. شخصیتی که پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوه زنان است. پیامبر به سختی چشم باز کردند - این شعر را عمویم ابوطالب در وصفم سرود؛ اما بهتر است به جای آن این آیه را بخوانی محمد فرستاده خداست قبل از او هم پیامبرانی آمدند و رفتند. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود ایمان و عمل درست را ترک میکنید؟ به دین اجدادتان بر میگردید؟ هرکس این کار را بکند هیچ ضرری به خدا نمیرساند. قطعاً خدا شاکران را پاداش میدهد. بعد از خدا، پیامبر همه امیدم بودند به حال احتضار افتادند. روبه قبله شان کردم رو برگرداندم تا اشکهایم را نبینند. گریه شان گرفت. - پیامبر چرا گریه میکنید؟ -بعد از من این امت به شما بی اعتنایی میکنند. فاطمه هم گریه اش گرفت. - پدر من از فراق شما گریه میکنم نگاه پیامبر آرام و زلال بود در گوش فاطمه خواندند. _دخترم از خانواده ام تو اولین کسی هستی که به من ملحق میشوی فاطمه لبخند زد و پیامبر به شهادت رسیدند. چشم هایشان را بستم و دست هایم را برای تبرک به صورتم کشیدم بردی یمنی روی ایشان کشیدیم پیامبران قدر خوب بودند که گاهی با شعر بر ایشان ابراز احساسات میکردم همه آنها را در ذهن مرور کردم. هنوز لشکر از جَرف حرکت نکرده بود کسی خبر شهادت پیامبر را به آنها رسانده بود. بخاگوهای غدیر همین را بهانه کردند به خاطر کینه هایی که از من داشتند، دوان خودشان را به مدینه رساندند تا بر مسند خلافت ننشینم عمر بن خطاب در سرش می زد. - به خدا پیامبر نمرده است موسی چهل روز به طور رفت و برگشت. پیامبر هم خیلی زود برمیگردد هرکس بگوید رسول خدا مرده است، زبانش را می برم. دست و پایش را هم قطع میکنم هنوز پیامبر وسط اتاق درازکش بودند که عمر در گوش ابوبکر چیزی گفت و او را با خودش برد. فضل و اسامه آب می ریختند و من ایشان را از روی لباس غسل می دادم. فرشته ها هم کمک حالم بودند. انگار درودیوار خانه فریاد میکشید. دسته ای از فرشته ها به آسمان می رفتند و دسته ای دیگر به زمین هبوط می کردند. زیرلب میخواندم. - ای رسول خدا با مرگ تو رشته پیامبری و خبرهای آسمانی پاره شد. شهادت تو اتفاق خاصی بود مصیبتهای دیگر را از یادمان برد و همه عزادار شدند. اگر به صبوری امر نکرده بودی، اگر از بی تابی نهی نکرده بودی، آن قدر گریه میکردم تا اشک چشمم خشک شود. این درد بی درمان غم ،رفتنت تا ابد در قلبم میماند چه باید کرد؟ مگر میشود جلوی مرگ را گرفت؟ پدر و مادرم فدایت که در زندگی و مرگ، پاکیزه ای در محضر خداوند یادم .کنید فراموشم نکنید . ایشان را کفن کردیم خم شدم و صورتشان را بوسیدم باز نگاهشان کردم تنها تکیه گاه تمام این سالها را دلم نمیآمد؛ اما پارچه سفید کفن را کشیدم روی صورت سردشان _جانم در ناله ها زندانی است ای کاش همراه ناله ها بیرون می آمد. بدون شما در زندگی خیری نیست من گریه میکنم مبادا بعد از شما عمرم طولانی شود. مردمی که صبر ندارند به من میگویند صبور باش. در شکیبایی من چیزهایی تلخ تر از صبر وجود دارد. . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
•᯽📞᯽• . . •• •• [•💛🌻•] "در آن روز که خداوند همه آنها را برمی‌انگیزد و از اعمالی که انجام دادند با خبر می‌سازد، اعمالی که خداوند حساب آن را نگه داشته و آنها فراموشش کردند!🤔 یقیناً خداوند بر هر چیز ناظر است:)" -🌙 ســوره مـجادلـه،آیـه 6 ✨- . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽• . . •• •• آیت اللھ بهجت {رھ}❤️✨ هیچوقت از خسته نشوید آیا هر بار ڪه لباست کثیف مےشود آن را نمیشویے؟! گناه هم این چنین است💔 باید پشت سر هم استغفار ڪرد تا گناهان پاڪ شود. أستَغفِرُ اللّهَ رَبّی‌وأتُوبُ إلَیه ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
•᯽📿᯽• . . •• •• خدای مهربونم! من رو ببخش که خیلی گناه ها رو انجام دادم و تو شاهد اونها بودی اما نخواستی ناظرين اعمال از اون گناه ها مطلع بشن😢💔 . . ᯽سجادّه‌عشق‌تو‌تماشاگه‌راز᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📿᯽•
•᯽📚᯽• . . •• •• •ڪتاب: ترغیب •به‌قلم: جین آستین 📚 داستان این کتاب در مورد آن الیوت، یک زن ۲۷ سالهٔ انگلیسی است که خانواده‌اش به خاطر بدهی تصمیم به نقل مکان به مکان کم خرج‌تری دارند. در همین حین، جنگ نیز پایان می‌یابد🤚🙂 [ این آخرین رمان جین آستین نیز سرشار است از طنز، نکته بینی و نگاه هوشمندانه به رفتار آدم‌ها] . . ᯽فوق‌العاده‌فوق‌العاده‌،آخرین‌کتاب᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📚᯽•
•᯽🧪᯽• . . •• •• 🧔🏻‍♂آقایون لطفاً: خوش‌قول باشید🙏 خلف وعده برای زنان بسیار دࢪدناڪ😖 است و باعث ڪمرنگ شدن اعتمادشان مےشود.😔💔 ⬅️ اگࢪ مےخواهید ایده‌آل همسرتان باشید👌 💢سعے ڪنید هࢪگز قولے بہ او ندهید ڪہ نتوانید آن ࢪا انجام دهید.🤌😊❤️ . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🎞᯽• . . •• •• وَلی یهـ گله عاشقانه کرد... . . ᯽بدون‌ِاستورےنمونے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎞᯽•
مداحی آنلاین - ایستاده یه تنه - حسین طاهری.mp3
7.84M
•᯽🎺᯽• . . •• •• ایستاده یه‌ تنه از حق دم بزنه ◾️ . . ᯽چوندیدم‌خوشتر از آواز تو᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎺᯽•
•᯽🍬᯽• . . •• •• کودڪی ڪه بدون ترس و وحشت بزرگ شده باشد، دروغ نمی گويد. 💚 نه براے آن ڪه اصول اخلاقی را مراعات ڪند، بلڪه خود به خود احتياج به دروغ را حس نڪرده است.😉 ڪارشناسان علوم رفتارے ڪودڪان می‌گويند: اطمينان از تنبيه نشدن، انگيزه دروغگويے را از کودڪ می‌گيرد. . . ᯽ایرانـم،جـوانـ بمـان᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍬᯽•
•᯽🪞᯽• . . •• •• امام یعنی : یه دوسته دوست داشتنی ‌... امام یعنی یک پدر مهربون.. امام یعنی یه برادر همدل.. امام یعنی یه مادر دلسوز... ❤️ امام رضا علیه السلام❤️ . . ᯽اےآرامِ‌ دلم᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪞᯽•
•᯽🌗᯽• . . •• •• هـرموقع‌به‌بهشت‌زهـرا‌میرفت آبی‌برمیداشت‌وقبـورشهـدارو میشست! میگفت:باشهداقرارگذاشتم‌که‌ من غبـارروازروی‌قـبرهای‌آنهـا‌ بشورم‌..؛ و‌آنھـٰاهم‌غبارگنـاه‌رو‌از‌روی‌دلِ‌ مـن‌بشورند..(:❤️‍🩹 شهیدرسول خلیلی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ . . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•