هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 بسم رب الشهدا #قسمت_پنجاه_و_چهارم خبر مثل توپ صدا کرد. وهابیت همه تلاشش را
【• #قصه_دلبرے📚 •】
بسم رب الشھـدا
#قسمت_پنجاه_و_پنجم
روزی که از مالزی برگشت خیلی خوشحال نبود.
مامان حرصش گرفت.
دوست داشت حالا محسن از ته دل بخندد و سرش را پیش غریبه و آشنا بالا بگیرد.
مامان جدی شد تا بلکه محسن را مجبور کند دست از این رفتار بردارد.
بهش گفت :
قاری اول دنیا شدی محسن! ولی قبل مالزی ات با بعدش فرقی نکرده! خیلی خوشحالت نکرد؟!
محسن شانه ای بالا انداخت :
مقام که خوشحالی نداره مامان! نرفتم که مقام بگیرم. رفتم برای اسمش. همین. جلوه دیگه ای نداره برام.
نه داشتن مقام اول خوشحالی داشت و نه نداشتنش ناراحتی.
آدم های تنگ نظر همیشه هستند.
همان ها که به محسن به خاطر شرکت نکردن در مسابقات طعنه می زدند،
بعد از موفقیت در مسابقات بین المللی بهش گفتند که مقام تو شانسی بوده.
رگ گردن مصطفی از این حرف بالا آمد. می خواست جواب دندان شکنی به آن جماعت بدهد.
محسن مانع شد و گفت :
_اصلا مهم نیست! مهم اینه که خدا تلاش ما رو دید. همین کفایت می کنه. نیازی نیست چیزی رو به کسی ثابت کنیم.
✍ ادامه دارد ...
✍🏻شهـید محسن حاجی حسنی
#سفربـهدنیایےمملوازدلـدادگے😍🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
🌹
🌿
🍃 @heiyat_majazi
💐🍃🌿🌹🍃🌼
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 بسم رب الشھـدا #قسمت_پنجاه_و_پنجم روزی که از مالزی برگشت خیلی خوشحال نبود. ما
【• #قصه_دلبرے📚 •】
بسم رب الشھـدا
#قسمت_پنجاه_و_ششم
سرباز بود.
تازه از مرحله استانی مسابقات به مرحله کشوری صعود کرده بود.
قبل از مسابقات باید می رفت در سرما نگهبانی می داد.
به مسولان آن جا گفته بود :
_ من مسابقات در پیش دارم. حنجره ام آسیب می بینه توی سرما.
گفته بودند :
_سربازی شما مهم تره!
وقتی از مالزی برگشت گفتند :
سریعا پاسپورتت رو بیار پادگان.
شما سرباز هستی و حق خروج از ایران رو نداری.
تحویل داد و مشغول سربازی اش شد.
برای حج آخر که دعوت شد، پادگان پاسپورتش را نمی داد.
محسن خودش را به هزار در زد تا بالاخره گرفت.
به چندین نفر نامه نوشت و تماس گرفت. آخر، نامه رهبر گره گشا شد. آقا به پادگان محل خدمتش نوشته بود که محسن را آزاد کنند.
چهارشنبه بود. روز قبل از پرواز حجش.
با هادی رفته بود پادگان برای انجام کار های خروج از کشور.
به چندین اتاق سرزدند و چندتا امضا گرفتند.
وقتی امضای آخر پای مدارکش زده شد، سر از پا نمی شناخت.
بدو بدو داشتند از پله ها پایین می رفتند که محسن یکدفعه از خوشحالی با همان کیف سامسونت و هیبتِ کت و شلواری،
از پله چهارم پرید پایین!
هادی گفت :
تو الان اینقدر خوشحالی، عروسیت بشه خوشحالیت دیدن داره!
فورا زنگ زد به مامان :
خوش خبری! الان گذرنامه ام رو گرفتم و دارم میرم فرودگاه! می خوام برسونم دفتر آقا که برام ویزا بگیرن! من دو روز دیگه ان شاالله عازم عربستانم! مامان ساک منو ببندید! ....
✍ ادامه دارد ..
✍🏻شهـید محسن حاجی حسنی
#سفربـهدنیایےمملوازدلـدادگے😍🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
🌹
🌿
🍃 @heiyat_majazi
💐🍃🌿🌹🍃🌼
【• #ازخالق_بہمخلوق📞 •】
.
.
سوره 👈 ڪهف
آیه 👈 81
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب🤩👇
[•♥🍃•] @heiyat_majazi
【• #حرفاے_خودمـونے🗣 •】
😍🍃
☺️ همهتون راه رفتن رو لبه جدولای
کنارخیابون با دستای باز رو تجربه
کردین.
نگید نه که میزنم تو برجکتون😉
راستش می خواستم بگم هرچه
قدرم تمرین کنیم رو اون جدولا باز
پل صراط نمیشه.......
😔 من که از راه رفتن روش واهمه
دارم .....
از اینجآ صآف بـرو ٺو بغـل خـدا😍👇
[•❣🍃•] @Heiyat_Majazi
【• #منبر_مجازے☺️ •】
.
.
😇|• امام صادق علیهالسلام:
🙂|• هر که خدا رابشناسد ترس او در
دلش می افتد و هر از خدا ترسان
باشد نفسش از دنیا باز میماند.
📚|• کافی(ط-الاسلامیه)، ج۲، ص۶۸
.
.
یـه حبـه مـوعــظـهِ شیریـن😉👇
[•📿🍃•] @Heiyat_Majazi
【• #ڪلید_زندگے🔑 •】
🍃بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـ🍃
😌 از مزایای شستن این است
که........
باعث می شود در ازای پاداشش
تو را بشورند و چون نوزاد تازه به
دنیا آمده پاک کنند.
😏 لابد بعدش رو بند رخت حیاط
هم آویزان کنند؟؟
🤪 نخیر . آدم را راهی خانه آخرت
میکنند
📕|• #مفاتیح_الحیاة. ص: ۳۷۰
#آیتالله_جوادی_آملی.
.
.
نڪتہ ـهای نابِـــ👌 زندگے بـا😌👇
[°☀️°] @Heiyat_Majazi
5E5EE331-F94D-42BA-9AC4-6A3685949E5E.wav
426.8K
【• #ڪد_عاشقے☎️ •】
.
.
💞🍃 قواره رژیم صهیونیستی . . .
همــراه اول ⬅️
ارسال کد 28753 به شماره ۸۹۸۹
ایراݩــسل⬅️
ارسال کد 4416862 بہ شماره۷۵۷۵
رایتــل⬅️
ارسال کد on4001323 بہ شماره ۲۰۳۰
.
.
پـیشوازِ صـداتـو خوشگل ڪن😃👇
[•📱🍃•] @heiyat_majazi
【• #رزق_معنوے •】
.
.
+⚠️
.
.
•(• وقتی به خدا بگویے:
✨خدایا!
#منغیرازتوکسیراندارم؛ 🌱
خدا غیور است
و خواستهات را اجابت میکند...!☺️✋
#حاجاسماعیلدولابی
.
.
+⚠️
↫ #التماستفڪر✋🏻
.
.
| #تقبلالله
#دلتو_بهخدا_بسپار|💚
#حرفاےدرگوشے😌☝️
@heiyat_majazi
•🍃•☝️•
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 بسم رب الشھـدا #قسمت_پنجاه_و_ششم سرباز بود. تازه از مرحله استانی مسابقات به م
【• #قصه_دلبرے📚 •】
بسم رب الشهدا
#قسمت_پنجاه_و_هفتم
سفر حج نزدیک بود.
شب بود که محسن از در وارد شد.
دستش هم یک کیسه نایلونی بود.
مامان پرسید :
اینا چیه؟!
=لباس احرامه!
لباس احرامای قبلی ات که هنوز هست!
محسن کیسه را کناری گذاشت :
میخوام امسال لباسام نو باشه!
و بعد رفت کنار میز تلفن نشست.
یک چیزی ته دل مامان داشت می گفت که این سفر محسن با سفرهای دیگرش فرق دارد.
محسن گوشی اش را از جیب پیراهنش درآورد.
شروع کرد یکی یکی شماره های فامیل و آشنا را گرفت و از تک تکشان حلالیت خواست.
مامان رو به روی محسن نشست به تماشایش.
هر طلب حلالیتی که می کرد انگار تیری بود که به قلب مامان فرو می رفت.
زیر لب گفت :
تو چه کردی که حلالیت می خوای محسن؟! همه که ازت راضین مادر!
چون زیاد مسافرت می کرد، وصیت هایش را به مامان کرده بود.
سپرده بود روزه هایی را که نگرفته بود برایش بگیرند.
مقداری خمس هم بدهکار بود که اوضاع مالی نگذاشته بود بپردازد.
✍ ادامه دارد ...
✍🏻شهـید محسن حاجی حسنی
#سفربـهدنیایےمملوازدلـدادگے😍🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
🌹
🌿
🍃 @heiyat_majazi
💐🍃🌿🌹🍃🌼
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 بسم رب الشهدا #قسمت_پنجاه_و_هفتم سفر حج نزدیک بود. شب بود که محسن از در وارد
【• #قصه_دلبرے📚 •】
بسم رب الشهدا
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
تمام دغدغه اش شده بود حج.
هروقت جواد می دیدش، محسن از رفتن می گفت. جواد نگران بود.
گفت :
_ داداش! اگه صلاح می بینی امسال نرو. عربستان کشوریه که وارد جنگ شده. امنیت نداره.
محسن قبول نکرد.
انگار یک نفر داشت از مکه صدایش می کرد. هوش و حواسش رفته بود آن طرف.
بنا بود محسن و جواد بروند محضر.
جواد می خواست چک بگذارد و ضمانتش کند تا کار های سفرش رو به راه شود.
محسن هنوز نیامده بود! حرصش گرفت. می دانست این ضمانت چقدر برای محسن مهم هست!
خواست سر به سرش بگذارد. بهش زنگ زد :
_ معلوم هست کجایی؟! دیر اومدی، من رفتم!
محسن به التماس افتاد :
_ تو رو خدا جواد! چرا رفتی؟! من کارم عقب می مونه!
جواد با بدجنسی خندید :
_ باید یه قولی بدی تا برگردم!
= چه قولی؟!
_ قول بدی امروز، صبحونه یه کله پاچه توپ به ما بدی!
✍ ادامه دارد ...
✍🏻شهـید محسن حاجی حسنی
#سفربـهدنیایےمملوازدلـدادگے😍🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
🌹
🌿
🍃 @heiyat_majazi
💐🍃🌿🌹🍃🌼
【• #حرفاے_خودمـونے🗣 •】
😍🍃
.ایهاالناس 📣
بخواهید ڪه آقا برسد✋🏻👣
بگذارید دگـر درد بـه پـایان برسد💔
همگـے در پس
هر سـجده به خالـق گویید
ڪه به ما رحم ڪند........
...........یوسـفــــ زهـرا برسد🌹
.
از اینجآ صآف بـرو ٺو بغـل خـدا😍👇
[•❣🍃•] @Heiyat_Majazi
【• #خانمےڪه_شماباشے 👒•】
.
.
\🎀/ ساختِ ڪشِ
موے فانتزے🤩☝️
\👧🏻/ ویــــژه براے
گـل دختراتون😌
#خلاقباشبآنو
#یادبگـیرایدهبگیر
.
.
یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇
[•🌻🍃•] @heiyat_majazi