eitaa logo
هیئـت مجــازے📿
44 دنبال‌کننده
24 عکس
17 ویدیو
0 فایل
هیئتے براےآنانڪه‌مےخواهندتوشه‌اے براےآخرت‌خودذخیره ڪنند💚 ناشناسمون https://abzarek.ir/service-p/msg/1031224 هم سنگر📿 @BOYE_PELAK
مشاهده در ایتا
دانلود
الان اشکامون داره از گوشه چشممون میریزه
بابایی دیدین چه برفی اومد حرم بابارضا؟ واای بابایی فکر کنین شما بیااین یا شایدم باید گغت ما بیایم.. 😭
بعدش حرم بسازیم برای مادر
واای چه حرمی بشه این حرم
اونجا برف بیاد😍
مادر و بچه هاش دور هم دعا کنن برای همهههه زیر برف و بارون
هی ببخشن و بگن الهی بقیه هم مارو ببخشن، الهی مارو حلال کنن همه
آدم با نگات زنده میشه
حالا هی ما دست دست میکنیم که بگیم یا نه که بابایی مون میکن بگو بابایی چی شده ناراحتی؟ دوست ندارم ناراحتیتو ببینم عزیزم بعد ما اشکمون میریزه و هق هقمون بلند میگیم: بابایی ما بدکردیم😭 شمام مارو ببخشین
حالا بابایی اینا همش تصور بود ولی الان میخوام بهتون بگم ما واقعا کم کاری کردیم ببخشید مارو الانم قول میدیم که بیشتر تلاش کنیم وقای تنبلی اومد سراغمون یه یاحیدرعلیه‌السلام بگیم و با نفسمون مبارزه کنیم و پرکار باشیم با علممون عمل داشته باشیم
کوتاه‌ترین دعا برای بلندترین آرزو.. اللهم عجل لولیک الفرج
امیدوارم دلتون همراه هیئت شده باشه و پرواز کرده باشه تا کربلا و حلال کنید اگر کم گذاشت این بنده‌ی روسیاه برای هیئت امشب محتاج دعا هاتونیم اگر حرفی حدیثی بود 👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16632720557039 یا علی مدد
:) ممنون دوستانتون هم دعوت خیمه گاه اهل بیت کنید📬 چشم👀 حتما گذاشته خواهد شد✅
بنظرتون ساعت ۲۴ هیئت بذاریم؟ پایه های اهل دل که یه محفل دوستانه برای سبکی دل و گپ و گفت میخوان که امشبو یجور دیگه دل به مهر مادری حضرت زهرا سلام الله بدن اعلام امادگی کنن شاید گیر کارِت رو امشب بعد هیئت حل کردی هستی؟👇 🆔 @zeinabi82 توی کانال ⬇️ @Heiyat_majazi_zeinab
|📢 و همانا کاربرانی برگزیده اند نزد ادمین که درجا بدین گونه اعلام آمادگی میکنند:) 🌱 @Heiyat_majazi_zeinab
بجون مادرم جایی رو ندارم برم به درد تو نخوردم اینو میدونم خودم
🏴 موضوع:شب دوم فاطمیہ ۱۴۰۱/۰۹/۱۵ ۱۱جمادی الاول۱۴۴۴
اعوذ باالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم دهان خودرا خوشبوکنید باذکر صلوات برمحمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
امشب بریم درخونه مادرمون حضرت زهرا(س) حاجت دار ها بسم الله...
اومدند تو بقیع، ایستادند، دور و بریای خودشونم جمع کردند، گفتند: چرا بی اجازه ما زهرا رو دفن کردند، الله اکبر از این خباثت، این جوری نمی شه، ما باید زهرا رو از قبر بیرون بیاریم، خودمون بر بدنش نماز بخونیم، اما علی دیشب چهل تا صورت قبر درست کرده، چکار کنیم، خبر رسید به گوش مولا، همچین که خبر دادند، همه تو بقیع ریختند، می خواند نبش قبر کنند.😭😭😭
نام زهرا شنید و طوفان شد رگ پیشانیش نمایان شد
بلند شد، همه دیدند، لباس رزم تنش کرد، یه دستمال معروف داره علی،  دستمال زردشو به پیشانی بست، معروف بود هر وقت دستمال می بست، دشمنا همه راه فرار پیدا می کردند، چی شده، این علی، علی دیروزه، نه
نام زهرا شنید و طوفان شد رگ پیشانیش نمایان شد این که دستار حیدری بسته است ذوالفقار دلاوری بسته است به چه کار آمده چه سر دارد این که شمشیر بر کمر دارد کس جلودار او نمی گردد هیچ کس روبرو نمی گردد 😭😭😭
سلمان گفت: برید کنار این علی با علی دیروز فرق داره غرش حیدر است طوفان نیست عرق غیرت است باران نیست در ظهور آمده وفقار علی قد علم کرده ذوالفقار علی از ردیف عجایب است این مرد اسدالله غالب است این مرد همه  در اضطراب و سردرگم 😭😭😭
اومد از خونه بیرون، همه دور علی جمع شدند شیر شوریده بود بر مردم بیشه درمانده از هیاهویش فاتح خیبر است و بازویش نفس از سینه ها نمی آمد غیر ضجه صدا نمی آمد داد می زد سر تمامی شهر برسربغض بی مرامی شهر 😭😭😭
دیدند علی داره راه میره، مدینه زیر قدماش می لرزه، رسید جلو بقیع، یه نگاه کرد، بعضی ها نوشتند، اولین نفر اون ملعون دومی اومد جلو، تا علی رو دید، اَمد به علی بگه چرا زهرا رو دیشب دفن کردی، میگن مولا چنان یقه اش و گرفت، محکم کوبیدش به زمین، نشست رو سینش، صدا زد،😭😭😭
خاک اینجا است قبله گاه خدا کعبه مخفی من است این جا به خداوند بی مثال و احد آهنی گر به این زمین برسد لب تیغ من و دمار شما وای بر حال و روزگار شما 😭😭😭
حضرت فرمود: نیش کلنگی به زمین بخوره، همتونو میزنم، کاری میکنم جوی خون تو مدینه راه بیفته، پیغمبر یه روز بهم گفت: جلو چشمت زهرا رو میزنند، باید هیچی نگی، پیغمبر بهم گفت: علی جلو چشمت زهرا بین درو دیوار له میشه ، باید ببینی زهرات رو خاک اُفتاده هیچی نگی، علی چهل نفر تو کوچه میریزن سرش هی می زنن، باید هیچی نگی علی، اما بهم نگفت: بدنشو از زیر خاک بیرون می کشن، وای، رگ غیرت علی به جوش اومد،😭😭😭
لب تیغ من و دمار شما وای بر حال و روزگار شما آنقدر میکشم در اینجا تاخون بگیرد تمام صحرا را حالا روضه من از اینجا به بعده،  هرچی گریه کردی بذار یه طرف، حالا میخوام گریه کنی همه رفتند، همه فرار کردند، همه از بقیع رفتند بیرون، نشست رو زمین 😭😭😭