#دقایقی_با_کتاب
#طاووس_مستور
🔸 اولین نفر بودم؛ اولین آغوش دنیا نوزاد که میان بازوهایم قرار گرفت گویی گنج های آفرینش را به دستم داده باشند در آن جسم ،کوچک وسیع ترین رازهای ناپیدای عالم نهفته بود. عظمت کوه ها در برابر این ،جسم هیچ بود هیچ هیچ! من با چه قدرتی توانستم او را نزد پدر برسانم فقط چند قدم راه بود؛ اما انگار که من دورتادور کره زمین را هروله کرده باشم نفس بریده و با لبهایی خشکیده تر از ترکهای بیابان حجاز، مقابل امام یازدهم زانو زدم طفل چشم در چشم ابن الرضا دوخت و سلام کرد. پدر خم شد و او را از آغوش من گرفت او را به صورت خود نزدیک کرد. در یک لحظه انتقال نوری عظمی را میان پدر و پسر .دیدم از چشمهای هم اقیانوسی از ملکوت عالم را نوشیدند؛ پدر از پسر پسر از پدر یکی شدند نور واحد!
🌱 برشی از کتاب طاووس مستور
🌸 داستان تولد خورشید دوازدهم
#دقایقی_با_کتاب
هلندي ها جزيره حاصلخيز سيلان را تصرف كردند و به سرعت قوانيني را براي تغيير اجباري دين مردم وضع كردند. هركس كه حاضر نمي شد مسيحي شود يك سوم زمين ها و اموالش به دست هلندي ها مي افتاد. كساني هم كه مسيحي شده بودند اما به كليسا نمي رفتند جريمه نقدي مي شدند.
كشيشان هلندي عجله داشتند تا هر چه زودتر همه ساكنان جزيره سرسبز و ثروتمند سيلان مسيحي شوند؛ آن ها با هر شيوه اي كه بود تا سال 1722 ميلادي حدود چهارصد هزار نفر را در سيلان غسل تعميد دادند.
.
برشی از كتاب صليب خونين جلد چهارم مجموعه سرگذشت استعمار
.
#برش_کتاب
🔻به ما بپیوندید🔻
کتاب رسان | شبکه کشوری توزیع کتاب📚
@ketabresan_ab
⏰ #دقایقی_با_کتاب 📚
🤷♂ بی هدفی عامل خستگی ها و وادادگی ها
رنج ها و دردها و در نتیجه خستگی ها و وادادگی ها متعلق به لحظه هایی است که انسان در خودش هدفی را انتخاب نمی کند. با انتخاب هدف، در هر سطحی که باشد، انسان سرعت می گیرد و شتاب پیدا می کند و سرمایه ها و استعدادهایش را به جریان می اندازد تا زودتر به مقصد برسد. هرچه #هدف عمیق تر، بهتر و مطلوب تر باشد، در ما #حرکت ، سرعت، شتاب و #رشد بیشتری ایجاد می کند.
📘 برشی از کتاب #عوامل_رشد_رکود_انحطاط
✍ اثر #علی_صفایی_حائری (عین.صاد)
#دقایقی_با_کتاب
🔸 صبح روز پنجم قبل از طلوع آفتاب نمازم را خواندم با همسفر شهیدم آخرین وداع را انجام دادم و دوباره به راه افتادم. حوالی ساعت ۱۰ صبح بود که بوتهای با برگهای سبز توجهام را جلب کرد.
🔸 به طرف آن رفتم یک بوته کوچک خار بود که در کنار ساقهها و قبل از تیغههای تیز و بلندش چیزی شبیه به برگ سبز وجود داشت. میدانستم که اگر این خار بوته سبز را به دهان بگیرم ممکن است باعث زخمی شدن دهانم شود، ولی به قدری گرسنه و مخصوصاً تشنه بودم که نتوانستم جلوی خودم را بگیرم.
🔸با کمک فکهایم ساقهای از این بوته را کندم. آن را با زبان به داخل دهانم کشیدم تیغ ها، تمام دهان، لب و زبانم را زخم کردند و خون از آنها جاری شد با سختی یک ساقه دیگر را هم خوردم تیغ ها واقعاً آزارم میدادند.
📗 برشی از کتاب قلب زمین مال ماست
🔻به ما بپیوندید🔻
کتاب رسان | شبکه کشوری توزیع کتاب📚
@ketabresan_ab
کتابفروشی | هِلال مُنیر 🇮🇷
📚 نام #کتاب : «خورشید غائب » نویسنده : میرزا حسین نوری قالب کتاب : تحقیق تعداد صفحه : ۲۱۰ نوع جلد :
#دقایقی_با_کتاب
«شیخ صدوق روایت کرده از ابوصلت هروی که گفت: پرسیدم از حضرت رضا(علیهالسلام) که چیست علامت قائم شما چون خروج نماید؟ فرمود: «علامت آن است که در سن پیر باشد و به صورت جوان تا به مرتبهای که نظرکننده به آن حضرت گمان برد که در سن ۴۰ سالگی است یا کمتر از ۴۰ سالگی. و دیگر از نشانههای آن حضرت این است که گذشت شبها و روزها بر آن حضرت، پیری بر آن جناب، راه نیابد تا زمانی که اجل آن سرور در رسد.»
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «هیچ معجزهای از معجزات پیغمبران و اوصیای ایشان نیست، مگر آنکه ظاهر خواهد گردانید، خدای تعالی، مانند آن را به دست قائم ما به جهت اتمام حجت بر اعدا.»
📚 قسمتی از کتاب خورشید غائب - مختصر نجم الثاقب
#دقایقی_با_کتاب
🔻 ((هرج و مرج گسترش مییابد. مردم برای حفظ امنیت خانوادهشان مجبورند به احزاب پناه ببرند. خانمها عضو حزب و سازمانها شده و مسلح با لباس مردانه و بی حجاب وارد مقرهای مشترک با مردان میشوند. مقری برای جذب جوانان به نام «یکیتی لاوان» تأسیس کردهاند و با حیله و نیرنگ و اختلاط دختر و پسر، زمینه فعالیت انحرافی آنان را فراهم کرده تا بیشتر جذب دموکرات شوند.))
📖 عصرهای کریسکان - ✍🏼 کیانوش گلزار
🆔 @Helal_Book
⏰ #دقایقی_با_کتاب 📚
🔸 روزی از روزها رسول خدا (ص) به منزل ما آمدند. برای پذیرایی از ایشان کاسه خرما و ظرف شیر و سر شیری که «امّ ایمن» برای ما هدیه آورده بود را در مقابل حضرتش نهادیم، رسول خدا (ص) از آن غذا تناول فرمودند و پس از آن پدرم امیر المومنین (ع) برای شستشو آب روی دستان ایشان ریخت و آن حضرت پس از شستن، دستهای مرطوب خود را به صورت و محاسنشان کشیدند. سپس برخاستند و در گوشهای از اتاق که محل نماز بود به نماز ایستادند اما در آخرین سجده نماز به شدت گریستند و گریه طولانی کردند و سپس سر از سجده برداشتند و نماز را به پایان بردند. هیچ کدام از اهل خانه نتوانستند سبب گریه حضرت را سوال کنند. من که از همه کوچکتر بودم جلو رفتم و روی پاهای رسول خدا (ص) ایستادم و سر حضرتش را روی سینهام گرفتم بهگونهای که چانهام بر سر حضرت قرار داشت و عرضه داشتم:)
ای پدر چرا گریستی؟
رسول خدا (ص) فرمودند:
فرزندم، امروز که به شما نظر کردم بسیار مسرور و خوشحال شدم به طوری که پیش از آن چنین سرور و نشاطی احساس نکرده بودم، در این هنگام جبرئیل نازل شد و به من خبر داد که شما همگی کشته خواهید شد و قبرهایتان پراکنده خواهد بود. پس خدا را بر این امر حمد و ستایش کردم و برای شما درخواست خیر نمودم.
از رسول خدا (ص) پرسیدم:
پدرجان، چه کسی قبرهای ما را زیارت میکند و با اینکه از هم جدا و متفرق هستیم بر سر آنها خواهد آمد؟
رسول خدا (ص) فرمودند:
جماعتی از امّت من به زیارت قبرهای شما خواهند آمد که قصدشان از زیارت، نیکی و احسان به من میباشد و من نیز در قیامت به نزدشان حاضر شده و دستهایشان را گرفته و آنها را از ترس و وحشت و گرفتاری آن روز نجات میدهم.
📕 برشی از کتاب #حسین_از_زبان_حسین
— — — — — — — — — — — —
🔸قیمت : ۱۹۰ هزار تومان اما👇
🎁قیمت با ۱۵ درصد تخفیف : ۱۶۱,۵۰۰ هزار تومان 😍🔥
— — — — — — — — — — — —
جهت ثبت سفارش و پشتیبانی
به آیدی زیر پیام بدید👇👇
🆔 @admin_helal_ab