❤️از اهل‌بیت بخواهید نه از دیگران #ماجرای‌واقعی‌یک‌طلبه به حضرت معصومه عرضه داشتم که در مشهد مدرسه میرزا جعفر کنار قبر برادرت امام رضا علیه السلام بودم و تقاضا دارم که در این جا نیز در مدرسه فيضييه بمن جا مرحمت فرمائید، بعد از زیارت آمدم مدرسه فیضییه پرسیدم شرائط این مدرسه چیست گفتند باید ۶ماه در قم مشغول تحصیل بشوی و بعد در امتحان شرکت نموده و قبول که شدی میتوانی در مدرسه فیضیه ساکن بشوی ، پرسیدم که مسئول مدرسه کجا است گفتند آن طرف پل منزل آقای علمی رفتم خدمت ایشان و عرض کردم از مشهد آمده ام ومیل دارم که در مدرسه فیضییه مشغول تحصیل شوم :فرمود مدرسه حجتیه بهتر است عرض کردم بنده این مدرسه را دوست دارم :فرمود برو حجره ۶۱ ولذا رفتم وساکن شدم ، تا موقعی که هوا گرم بود راحت بودم هوا سرد شد نه پتو داشتم ونه لحاف شب هرچه کردم که بخوابم از سرما خوابم نبرد، صبح زود طبق معمول به حرم مشرف شدم به حضرت معصومه عرضه داشتم دیشب تا صبح از سرما نتوانستم بخوابم لحاف ندارم آمدم حجره یک شاگرد داشتم طهرانی بود که صبح ها درسش میدادم آمد و اظهار داشت که پدرم از طهران یک لحاف آورده و موقع مراجعت توی ماشین جا نشده اینجا باشد تا بعدا ببرند گفتم لحاف مال من است ،گفت ،خیر مال ما میباشد گفتم دیشب از سرما نتوانستم بخوابم از حضرت معصومه لحاف تقاضا نمودم گفت مانعی ندارد لذا لحاف بود تا از مشهد والده ام لحاف فرستاد نمی شود گفت 👈تصادفا لحاف توی ماشین جا نشده بلکه جریان چیز دیگری است #ناشر #حاج‌آقای‌امامی #مدرسه‌ی‌علمیه‌صاحب‌الزمان