eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۲بهمن ماه سالروز ورود (ره) به میهن اسلامی و فرار سیدن گرامی باد. ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
عناوین ایام الله دهه فجر ۱۳۹۹ 🇮🇷🔹انقلاب اسلامی، بالنده و مقتدر چون کوه استوار🇮🇷
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷امام آمد... ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
🚨 رهبر معظم انقلاب: در بر سر در هر خانه‌ای پرچمِ جمهوری اسلامی بزنید. ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
سنجاق کن دوستت دارم های مرا سمت غرب سینه ات تا قلبـــــت بشنود بلــرزد بتپـــــد برایـــــم •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨ ♥️ ☘﷽☘ #سایه #قسمت54 نازنين از در كلاس بيرون رفت و سايه ه
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨ ♥️ ☘﷽☘ خسته و كلافه به طرف خانه به راه افتاد .احساس گرسنگي روي اعصابش اثر گذاشته بود .عادت نداشت از سلف غذا بگيرد ،غذاهاي خوشمزه و گرم مادر را به چند ساعت گرسنگي ترجيح ميداد اما حالا كه حتي غذاهاي مادر هم منتظرش نبود پس چرا حاضر نشده بود با غذاي بدمزه سلف خودش را سير كند ؟ با خستگي خودش را در اتاقك آسانسور انداخت ،هزاران فكر بيهوده در ذهنش وول ميخورد -(( خدایا ! نكنه آرمين فراموش كرده باشه ؟ یا پشت در موندنم براش اصلا مهم نباشه ؟ شايد مجبور بشم مثل خل ها پشت در به انتظار بشینم ؛يا بهتره یه تاكسي بگيرم و به خونه پدرم برم، اما اگه مامان پرسيد اينجا چه ميخوام باید چه دروغی بهش بدم ؟)) با ترس از اينكه ممكن است هنوز آرمين به خانه برنگشته باشد پشت درب آپارتمان ايستاد و زنگ را فشرد .لحظه اي بعد در روي پاشنه چرخيد و آرمين درآستانه در ظاهر شد نفس راحتي كشيد و سلام كرد ،آرمين با رها كردن دستگيره در جوابش را به سردي داد و به او اجازه ورود داد پشت سرش وارد شد .وسايلش را روي اوپن گذاشت و به طرف يخچال رفت آنقدر گرسنه بود كه قادر به تحمل يك لحظه دیگر نبود آرمين كه حركاتش را زير نظر داشت با تعجب پرسيد : - هنوزغذا نخوردي؟ ظرفی از یخچال برداشت وگفت : - به غذاي سلف عادت ندارم مقداري غذا براي گرم شدن درون مايكروويو گذاشت و با برداشتن وسايلش به اتاقش رفت .با اينكه هميشه در خانه لباس راحتي ميپوشيد اما مجبوربود بخاطر حضور آرمين لباس مناسب بپوشد بلوزآبی آستین سه ربع با شلوارجین یخی پوشيد و شالي روي موهايش اندخت ، در نظر او آرمين غريبه اي بيش نبود كه بايد مواظب حريمش با او باشد . ازپله ها پایین آمد واز كنار آرمين گذشت و وارد آشپزخانه شد .آرمين فوتبال ميديد و او حدس زد بايد طرفدار يكي از اين دوتيم باشد كه اينگونه به صفحه تلویزیون خيره شده است .غذايش را از ماكروويو برداشت ورو به آرمين گفت: - شما نهار خوردین؟ بدون اینکه نگاهش کند با لحن یخ زده ای گفت: - نهارو ظهر ميخورن نه حالا از سوالش پشيمان شد.در نگاه اين مرد او تحقير شده بود ؛پس دلیلی نداشت وجودش را در کنار خودش حس کند پس از خوردن غذا ظرفهايش را شست و به سالن برگشت .نگاهش روي سرويس متلاشي شده افتاد ،هنوز هر تكه اش يكطرف افتاده بود .با بي ميلي گفت: - چاي ميخوري؟ به سردي جواب شنيد - نه ،کار دارم ،ميخوام برم از دست خودش عصبی بود ، می خواست چه را ثابت کند حضور خودش را ویا........... برای رفتن به اتاقش ،یک پله بالا رفت كه آرمين از جايش برخواست و گفت: - بيا اين كليد يدكي خونه از پله پائين آمد و مقابلش ايستاد و كليد را از او گرفت .آرمين كيف پولش را بيرون اورد و از ميانش كارتی بيرون كشيد و گفت: - اين كارت ويزيت منه ،حتي اگه ازم متنفرم باشي باز هم اين كارتو نگه دار تا مجبورنشي هی به اون مغز فندقيت فشار بياري ميخواست جوابش را بدهد كه پاكتی روي ميز انداخت و ادامه داد: - يه حساب به اسم خودت برات باز كردم وماهیانه مبلغي براي خرجيت توش واريز ميكنم .واريزيم اونقدری هست كه هرچه خواستي بريز و بپاش كني باز هم تموم نشه،ولي باز هم اگه بيشترخواستی كافيه بهم يه اس ام اس بدي كت اسپرتش را برداشت و اضافه كرد: - من شب دير ميام ،بهتره درو از داخل قفل كني و كليد و برداري با تاکید ادامه داد - يادت نره كليد و رو در جا نذاري من پشت در بمونم 🌸 ✨ ♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨ ♥️ ☘﷽☘ ميخواست فریاد بکشد و بگوید: (من به پولت احتياجی ندارم ،من به خودت نيازي ندارم ،من اصلا اين خونه و وسايلش را نمي خواهم ،اما التماست می کنم شب رو زود بيا ،چون من ازتنهایی و تاريكي شب وحشت دارم ) اما غرورش اجازه نداد فریاد التماسش از گلو خارج شود ... و آرمين بي خيال وبی تفاوت رفته بود . پاكت را باز كرد و نگاهی به داخلش انداخت کارت اعتباري بود با برگه رمزوبرگه افتتاح حساب نگاهي به رقم افتتاح حساب كرد رقم بالايي بود كه هزينه های چند سالش را به راحتي ميتونست پرداخت كند آرمين با خودش در مورد او چه فكري كرده بود كه او هم مثل خيلي از دخترهاي پرخرج و مخارج امروزیست .با ناراحتی پاكت را روي ميز انداخت وبرای جمع کردن سرویس زمرد پخش شده به روی زمین خم شد همه تکه هایش را جمع کرد ودرون جعبه اش ریخت وبهمراه خود به اتاقش برد . این جعبه را هم در كنارجا حلقه ایش گذاشت وبا خود انديشيد اين هم متعلق به من نيست وبايد به دست صاحب اصليش برسد . کلافه خود را روي تخت انداخت هم خودش خسته بود هم فكرش ،پس تصميم گرفت براي آسايش روح و روانش كمي استراحت كند . با صدایی چشمهايش را گشود ،هوا تاريك شده بود اصلا حوصله تنهايي در این خانه را نداشت اگر خانه خودشان بود حتما حالا داشت سر به سر ساغر مي گذاشت و يا در اتاقش با نازنين خلوت كرده بود .وضو گرفت و پاي سجاده نماز ايستاد با ياد خدا كمي آرامش يافت .اينكه كسي هست که مواظب اوست ، تسلي خاطرپیدا میکرد. كلي با خدا درد و دل كرد و از او خواست كه در اين راه به او صبر و استقامت دهد. بعد از نماز احساس آرامش وراحتي بيشتري ميكرد از جا برخواست و لپتاپ و جزواتش را برداشت وبه سالن رفت.همه لوسترهاي خانه را روشن كرد واز قفل بودن درمطمئن شد .روشن بودن خانه كلي از ترسش ريخته بود با احساس آسايش نسبي خود را روي مبل رها كرد وسرگرم مرورجزوه هايش شد .پاندول ساعت سالن با زدن 10 ضربه ساعت ده را اعلام ميكرد اما هنوز از آرمين خبري نبود .ياد نداشت شبي را تنها سپري كرده باشد .از بچگي از تنهايي و تاريكي شب وحشت داشت اما قرار بود در اين زندگي چيزهاي تازه اي راتجربه كند با اين فكر كه شايد مجبورشود لحظه هاي سخت و وحشتناكتري را پشت سر بگذارد قلبش تير كشيد .چندبار كارت آرمين را برداشت و زير و رو كرد اما غرورش اجازه نداد با اوتماس بگيرد . كاش از نازنين ميخواست امشب پیشش می آمد اما میدانست كه امشب تنها شبي نخواهد بود كه تنها ميماند و اين شب سخت تكرار شدني است .ساعت از يك هم گذشته بود اما انگار قرار نبود آرمين امشب بيايد .از اين فكر كه ممكن است اصلا امشب نيايد گريه اش گرفت .با هر صدايي قلبش از جا كنده ميشد .اشفته و خسته بود ولی دلش نميخواست از خودش ضعف نشان دهد اما در واقع ضعيف و شكننده بود و خودش اين را به خوبي ميفهميد ديگر تحمل اين لحظات سخت و دلهره اور را نداشت پس مستاصل گوشي تلفن را برداشت و از سر ناچاري شماره آرمين را گرفت .پس از چند بوق صداي پرابهت آرمين در گوشي پيچيد براي لحظه اي از شنيدن صدايش آرامش يافت .آرمين با لحن خشك و آمرانه اي دوباره گفت: - بله؟ در حالي كه صدايش از هيجان ميلرزيد گفت: - سلام ،منم سايه سلامش را به سردي پاسخ داد وبي احساس گفت: - ميشنوم ! 🌸 ✨ ♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨
لینک پارت اول رمان بسیار زیبا و هیجانیه سایه 👇👇👇💞💞💞 https://eitaa.com/kashaneh_mehr/14721 لینک پارت اول رمان مشکین🖤❤️👇👇 https://eitaa.com/kashaneh_mehr/4675 لینک پارت اول رمان بزم محبت https://eitaa.com/kashaneh_mehr/9119 لینک پارت اول رمان هم قدم عشق https://eitaa.com/kashaneh_mehr/11490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃❣🌷🍃❣🌷🍃❣🌷🍃❣🌷🍃❣🌷🍃❣🌷🍃 👌 ۵ کلید طلایی برای حل اختلافات زندگی مشترک سکوت نکنید‎ 1⃣ اگه اتفاق یا مسأله‌ای ذهنتون رو مشغول کرده، حتماً اونو با شریک زندگی‌تون درمیون بذارین و مشکل‌تون رو با هم حل کنید‌‎.‎ ‏تهاجمی برخورد نکنید‎ 2⃣ با تفاوت‌های هم کنار بیایید. موقع مشاجره همدیگر رو سرزنش نکنید و احساساتتون رو برای طرف مقابل‌تون با زبون و لحن دوستانه بیان کنید. ‏بدگویی نکنید‎ 3⃣ درمیان گذاشتن مشکلات زندگی شخصی با دیگران و علنی کردن اونا در فضای مجازی باعث تحقیر روابط همسران میشه. یادتون باشه بعد از مدتی شما مشکلاتتون رو فراموش می‌کنید، اما افرادی که باهاشون صحبت کردید اصلا فراموش نمی‌کنند‌‎.‎ محرم اسرارتون رو درست انتخاب کنید‎ 4⃣ مطمئن بشید کسی که باهاش درد دل می‌کنید و مشاوره می‌گیرید شما رو به‌خوبی می‌شناسه، واقعا نگران شماست، بی‌طرفه و واقعیت رو به شما میگه‎.‎ ‏واکنش منطقی داشته باشید 5⃣ هنگام مشاجره واختلاف‌نظر با همسرتون، به جای واکنش‌های احساسی و مخرب روی حل مشکلتون تمرکز کنید و ازهمسرتون دور نشید. 💝 •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
🔴 💠 مهم نیست که چند وقت از شما می‌گذرد، و به هم گذاشتن هرگز ضد هم نیستند.  💠 در گفتگوهای خود از کلماتی مانند: لطفاً، متشکرم، متأسفم، ببخشید و ... استفاده کنید.  💠 در رفتارهای خود، احترام به همسرتان مشهود باشد. 💠 طرز و شما نشان می‌دهد چقدر برای همسرتان قائل هستید و به او احترام می‌گذارید. 💠 نتیجه و احترام به یکدیگر، افزایش و صفات خوب و کمرنگ شدن صفات رذیله در انسان است. 🐝😘🐝😘🐝😘🐝 •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
14.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شوهر پول‌دارِ بد اخلاق بهتر است یا بی‌پولِ خوش اخلاق؟! •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿