هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
روز میلاد حضرت معصومه س طبق روال هیئت موکب الزهرا س در خدمت یک خانواده شهید بودیم.
من برنامه دیگری داشتم که آنجا همسر و دختر شهید مدافع حرم هادی باغبانی دعوت داشتند برای تجلیل بمناسبت روز دختر.
هرطور بود خودم را به برنامه هیئت رساندم که توفیق دیدار مهمانان خودمان را از دست ندهم.
همسر و دختر شهید مدافع وطن سجاد محمدی رسیده بودند و جمعیت هم منتظر آشنا شدن با این عزیزان بودند.
گفتگو را آغاز کردیم. خانم اسماعیلی انقدر ساده و صمیمی از شهید سجاد گفتند که دلمان می خواست زمان نگذرد و شنیدن عاشقانه ی ۶ سال زندگی زن و مرد جوانی که خدا ادامه ی زندگیشان را به بهشت موکول کرده تمام نشود.
زینب خانم هم آمده بود تا دختران ما ببینند که به واسطه ی یک عمر آرزوی بابا شنیدن دختران شهدا، خودشان اینطور مشغول جشن و شادی و در نعمت امنیت هستند.
همسر شهید می گفت؛
وقتی وارد شدم و نام هیئت رو دیدم، دلم ریخت. من آرزو داشتم با آقا سجاد برم کربلا اما قسمت نشد دو نفری بریم. اسم موکب الزهرا که بر پرچم هیئت دیدم حضور خود آقاسجاد رو واقعا حس کردم.
می گفت ۶ سال با آقا سجاد زندگی کردم یکبار هم صداشو بلند نکرد.
ما خیلی همدیگرو دوست داشتیم. هنوز هم وقتی دلم می گیره به خطش پیامک می زنم و باهاش دردل می کنم.
هرکجا که می رفتیم کلی عکس و فیلم می گرفت و ابتدای فیلم ها تاریخ و مکانش رو می گفت.
الان همه می گن انگار می دونسته زود از هم جدا می شید؛ انقدر یادگاری گذاشته.
یک شب که خیلی گریه می کردم اومد به خوابم و گفت: انقدر بی قراری نکن، هر وقت دلتنگشدی اون عکس ها و فیلمها رو نگاه کن.
بارزترین صفتش این بود که خیلی بی ریا بود. هیچ کاری نمی کرد که دیده بشه یا ازش تشکر بشه. با جان و دل کار می کرد.
فوق العاده به مادر و پدر همسرش احترام می گذاشت. اگر پدرم ده بار از اتاق خارج می شد و دوباره می آمد، هر ده بار به احترام پدرم می ایستاد.
یک بار پدرم به شوخی سینه خیز اومد داخل اتاق. گفتیم چرا اینطوری می کنی؟ گفت از بس این پسر احترام میذاره آدم شرمنده میشه.
روز عرفه کنار مزار هشت شهید گمنام شهادت رو که آرزوی همیشگی اش بود براش از خدا خواستم. همان روز هم شهید شد. بعدا دیدم ساعتش روی همان ساعتی که دعا کرده بودم ایستاده!
همیشه نمازهامو بهش اقتدا می کردم
الان وقت هایی که دلتنگش میشم لباس نظامیشو میذارم جلوی سجاده ام و نماز می خونم. الان اگر یکبار دیگه ببینمش دوست دارم پشت سرش نماز بخونم.
به همسر شهید محمدی گفتم
شما یکبار دیگه همسرتون رو ملاقات خواهید کرد و خوشا به حال شما در اون روز. چون در آستانه ی بهشت یکبار همدیگه رو خواهید دید.
روز خوبی بود. روزی که زینب جان محمدی مشغول عروسک جدیدش و شکلات های جشن بود و من دست مادرش را گرفتم و از او خواستم که لطفا پیامکی به بهشت بفرستید و از آقاسجاد بخواید برای ما هم دعا کنند.
دعای دل های شکسته به اجابت نزدیکتره...دعای عشاق واقعی که یک دنیا بینشان فاصله افتاده و دیدارشان رفته به قیامت...
پ.ن:
شهید استوار یکم «سجاد محمدی» در تاریخ۱۴ بهمن ۱۳۶۹ در روستای اطراف کامیاران چشم به جهان گشود. وی یکی از نیروهای نوپو فرماندهی یگان ویژه ناجا بود که در حین مسابقات سقوط آزاد و هنگام پرش از ارتفاع ۲۰۰۰ متری در مورخ ۹شهریور ۱۳۹۶ مصادف با روز عرفه در منطقه بوجاق کیاشهر در استان گیلان به علت باز نشدن چتر سقوط کرد و به شهادت رسید.😔💔
#سحر_شهریاری
@saharshahriary
🌺 معاشرت با خوبان، با هركسى كه درد خدا دارد، فكر خدا دارد، يك اللّہ از روى اخلاص مىگويد، خوب و لازم است. آدم را تقويت مىكند، نيرو مىدهد.
علامه طهرانی
دعوتید به هیئت موکب الزهراء خواهران👇👇
@heyatalzahra
هدایت شده از هیئت موکب الزهرا(س)
#شـــرط خادمی #شهیدحججی در هیئتها...
👈خداهم گفت:حالا که نمیخوای دیده بشی،
به#کل عالم نشونت میدم...
شهید.مدافع.حرم.محسن.حججی
یادش با صلوات
❤️🌹❤️
هیئت موکب الزهراء خواهران
👇👇
https://eitaa.com/Heyatalzahra
هدایت شده از هیئت موکب الزهرا(س)
#جهادی
#اطلاعیه
به یک دستگاه رایانه (کامپیوتر) سالم برای اهدا به یک مجموعه فرهنگی مذهبی نیازمندیم.
لطفا اطلاع دهید👇👇👇
@HanieH_cH
آدرس مراسم امروز تهرانپارس، بالاتر از جشنواره، خیابان شهید زهدی، خیابان امین، کوچه توحیدغربی، پ۱۱ می باشد.
هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
#بچه_هیئتی
#حتما_بخوانید
مگر اینجا مجلس روضه است؟!
روزى یکى از شاگردان اشکالى را از استاد سؤال کردند.
مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی قدس سره جواب دادند، شاگرد اشکال را بار دیگر تکرار کرد، مرحوم میرزا جواب مى دهد…
براى بار سوم (با توجه به ضیق وقت) مرحوم میرزا مى فرمایند: جواب باشد بعد از درس، اشکال مگیر و دیگر گوش بده!
شاگرد اصرار مى کند، مرحوم میرزا مى فرماید: بعد از درس. بس است، صحبت نکن!
ناگهان شاگرد مى گوید: درس محل اشکال است، جلسه روضه خوانى نمى باشد تا گوش دهم!
مرحوم میرزا قدس سره سخت ناراحت مى شود و در حالى که بغض گلوى ایشان را گرفته بود اشک در چشم مبارکشان حلقه زده و مى فرماید:
این حرف را نزن، مقام و منزلت منبر و خطابه بر مظلومیت سید الشهداء علیه السلام بسیار عظیم است، اى کاش منبرى امام حسین علیه السلام بودم!
اگر این همه تلاش من، یک منبر امام حسین علیه السلام حساب شود سعادت اخروى را تضمین مى کند. مقام آنان که در راه نشر مظلومیت اهل بیت علیهم السلام در منبر حسینى تلاش مى کنند بسیار والا است و فردا مایه حسرت دیگران خواهد شد.
من دوست داشتم یک خطیب و منبرى امام حسین (علیه السلام) باشم تا یک مرجع و مدرس…
ولیکن صدایم یارى نکرد و امروز در راه نشر معارف علوم آل محمد (صلى الله علیه وآله) تلاش مى کنم که امید است مورد قبول درگاه ایزد منان بوده و رضایت اهل بیت (علیهم السلام) را به دنبال داشته باشد.
ایشان همان گونه که بغض گلویشان را فرا گرفته بود فرمودند:
اگر تمام این تلاش هایى که ما مى کنیم ثوابش به قدر روضه اى حساب شود، کافى است.
روضه بر ابا عبدالله الحسین علیه السلام جایگاه خاص خود را دارد که هرکس توفیق آن را نمى یابد.
@saharshahriary
دعوتید به هیئت موکب الزهرا س👇👇
@heyatalzahra
#جهادی
#اطلاعیه
به یک دستگاه رایانه (کامپیوتر) سالم برای اهدا به یک مجموعه فرهنگی مذهبی نیازمندیم.
لطفا اطلاع دهید👇👇👇
@HanieH_cH
#جهادی
#اطلاعیه
به یک عدد چرخ خیاطی سالم دست دوم جهت اهدا به یک مرکز فرهنگی احتیاج داریم.
لطفا اطلاع دهید👇👇👇
@HanieH_cH