#رمان↓
[توےشبکههایخارجینشوندادن،
تصویرامامخامنهایممنوعه؛چرا؟!
چونیہدخترآݪمانیفقطبادیدنچهرهآقا،
مسلمانشد🙂♥️:)]
{توجه:این ࢪمان بࢪ اساس تخیلات نوشته شده و اسم و شخصیتها همگے بر اساس ذهن نویسنده میباشد؛ اتفاق ࢪمان واقعیست اما شخصیتها و مکانها و اسمها، زادهے ذهن نویسنده است...؛}
{این ࢪمان ڪوتاه است‼️🖇}
•🌿•🌿•🌿•🌿•🌿•
•آقاےدوستداشتنی:)؛
-پارت شانزدهم:↓
آدالیا قبلِ آنکه از اتاقاش بیرون برود، بار دیگر خود را در آینه دید؛ حالت لبنانی بستن روسریاش را دوست داشت و به خودش یادآوری کرد که از این پیشنهاد سارا تشکر کند؛ از اتاقاش که بیرون آمد، خانوادهاش به او خیره شدند و لبخند زدند...
پدرش گفت: چشم نزنن عزیزِ بابا رو، خوشگلتر از قبل شده...
حالا کجا میری دخترم؟!
آدالیا لبخندی از شوق به صورت پدرش زد و گفت: ممنونم بابایی، میرم که اون کارم رو رسمی کنم، زود میام...
خانوادهاش برای او آرزوی موفقیت کردند و او را تا درب خانه همراهی کردند؛ آدالیا که بیرون آمد، سارا را اول کوچهشان دید، به طرفاش دوید و او را در آغوش گرفت و گفت: سارا، خدایی خیلی قشنگه لبنانی بستن، عاشقاش شدم مرسی...
سارا گفت: اولا که سلام، دوما خیلی بهت میاد، حسودیم شد یه لحظه...
کاشی بهت نمیگفتم اصلا://"
سارا و آدالیا خندهای کردند و تاکسی گرفتند و به طرف مسجدی که متعلق به مسلمانها بود رفتند...
<رسیدن به مسجد>
+اینجاست سارا؟!
-آره...
+چقدر خوشگله، بریم تو...
سارا دست آدالیا را کشید و گفت: عجله نکن، صبر کن امام مسجد رو پیدا کنیم، پیش اون باید رسمی کنی دینات رو...
دیگه کار شناسنامه و اینا با خودته...
این آقا هم یه دست خط باید برات بنویسه حتما که قبول کنن...
آدالیا سرش را به نشانه تاکید تکان داد و پشت سر دوستاش رفت تا امام مسجد را بیابد؛ همانطور که چشم میچرخاند تا امام مسجد را ببیند، سارا با دستش به او اشاره کرد که آنجاست...
و باهم به سمتاش رفتند و ماجرا را برایش شرح دادند...
آن مرد آدالیا و سارا به داخل دعوت کرد، و بعد از نشستن در مسجد گفت: خب برای اینکه دیگه رسمی مسلمون بشی باید یه سری جمله رو تکرار کنی...
من میگم شما تکرار کن دخترم...
+چشم حتما...
-خب تکرار کن...
اشهد ان لا اله الا الله..
آدالیا نفس عمیقی کشید و تکرار کرد:
اَشهد اَن لا اله الا الله...
•🌿•🌿•🌿•🌿•🌿•
[نویسنده:بانو میم.ت🖊♥️:)]
[ڪپی ࢪمان با ذڪࢪ نام نویسنده مشڪݪے نداࢪد، اما دࢪ غیࢪ این صوࢪت حࢪام است...؛]
🖇نظࢪاتون ࢪو دࢪ ناشناس یا پیوے بگین:)!
🖇هࢪ دو دࢪ بیوے ڪاناݪ دࢪج شدن..!
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ادیت ساخت چنل
#ریحانه_سادات
→♥️🦋@BESIKI
بچہ ھاے بسیجے🌸🦋!
کپی حرام❌