حیرت؛🪻
خیلی کیوتهه اینن شبیه یکی از بچه های مجازیه وایی اصن عررررر :::)
دلم هوای این جور پارکارووومیخواد
اخر سالن سمت چپ با کت مشکی
کفش های مشکی چشم های خاکستری
نگاهش به سوی تابلویی بود که
نقاش مورد علاقش کشیده بود،
وقتی با دیدن تابلوها حالش خوب شد
رفت به سوی کافه یک لیوان از همون قهوه
همیشگیش خورد و بعد کمی فکر راهی شد به سویِ خانه.