#به_وقت_شعر...✨
ناگزیریم به دلخون شدن از تنهایی
ناگزیریم چه مرد و چه زن از تنهایی
بیشمار است اگرچه غم دنیا اما
قلب من می شکند غالباً از تنهایی
روح من مرده که در پیله ی خود محبوسم
زندگی دوخت برایم کفن از تنهایی
من به یاد همه می آیم اگر در جمعی
به میان آمده باشد سخن از تنهایی
زندگی هر چه تنم کرد، نپوشاند مرا
دامن از رسوایی ، پیرهَن از تنهایی
مانع دوری ما نیست شباهت هامان
تو فراری شدی از جمع و من از تنهایی
با تو وقتی همه ی عمر وفاداری کرد
پس تو هم -ای دل من!- دل نکن از تنهایی!
#حسین_صبح_خیز
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
✨@HidajeNoo ✨
#به_وقت_شعر...✨
من زیر بارون، توی جنگل، پیش دریا
تو غرقِ دود و بُرجــای انبوه هستی
تقصیر گیلانه که من دلتنگ هستم
تقصیر تهرانه که تو بیروح هستی
وقتی خیالت خوابمو میدزده هرشب
ینی رگ خوابم تو دستاته هنوزم
دنیام اگه سرده واسهت، حرفی ندارم
پیشم بمونی، حاضرم حتی بسوزم
تو مث مرگی واسه من، تنها یه لحظه
دادی بهم وقت تماشا رو عزیزم
اما همون یک لحظه کافی بود تا تو
از من بگیری کل دنیا رو عزیزم
وقت جدایی یه درختِ سخت میشه
اون آدمی که اول قصّه نهاله
اونقدّی که ساده میتونم دل ببندم
واسهم همون اندازه دلکندن محاله
بیروحی و ساکت، ولی با اینهمه باز
با عشق این سنگو توی قلبم میذارم
شاید که صخره سهم دریا باشه امّا
این قلب دریاییمو خیلی دوست دارم
#حسین_صبح_خیز
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
✨@HidajeNoo ✨