✍️آشنایی با شعرا (۲)
نامم زینب است و فامیلیام حسامی، شاید قلمم وامدار معنای گلوگاه اسمم باشد.
زادهٔ آذرم،متولدحالو هوای انقلاب، حسابداریِ تحصیلاتم رادر فوقِ لیسانس،با شعر عوض کردهام.
ازخیال هرروز شراب مینوشم اقاقی دم میکنم با یاسها حرف میزنم پاییزرا شاعرانه غزل میخوانم هوای عشق در سرم بیقرار میشودو دلم چکامه میریزدو چای تلخ میبلعد بههوای ستارهها شعر را هجی میکنم هجا بههجا نقش میبندم برتسلسل واژهها ابریق رادر انارو سیب درحلول شراب در رگارگ حیات، تماشارا ازدریا آموختهام و حضوررا از آینه،به روی بادها سوار میشوم گیسوان بیدرا میرقصم درهوای قونیه عاشق میشوم و سالهای ستاره را میشمرم درپیش چشمهای مهتاب.
عضو شورای سیاستگذاری انجمن شعربسیج هنرمندان خراسان رضوی -دبیر انجمن ادبی #آهوی_دل -رتبهٔدوم جشنوارهٔ کشوریِ شعر مهدوی -برگزیده جشنواره شعردفاع مقدس خراسان رضوی -دبیر برگذاری سوگوارهٔ فاطمی -برگزیدهٔ جشنوارهٔ شهدای عشایر خراسان رضوی -داور جشنوارهٔ شعر دفاع مقدس -برگزیدهٔ جشنواره غدیرخراسان رضوی و...
۵نگارینه دارم ازخودکه فرزندان معنوی منند به نامهای:
#حالوهوای_شاعری_من_وخیم_بود،
#کبریت_را_بکش_به_تن_الکلی_من،
#ازلب_سرخابیات_عناب_میریزد_فقط،
#هی_ببین_با_تواَم_کجا_رفتی،
و کتاب #آرایههای_ماه که آیینی است و آینهٔ روزهای عشق.
ششمین کتاب دردست کتابت است بهنام #دو_استکان_انار_لب،
مشهدالرضا زعفران دم میکنم و یاقوت سوهان مینوشم ازشراب عقیقی چشم درکنار دوستانم مشق میکنم مشقِ عشقرا.
#زینب_حسامی
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#شهید_رئیسی
#شهید_جمهور
🤍🤍🤍🤍🤍🤍
هواچون تیره شدبغض قلم بیواسطه وا شد
زمین باران گرفت و آسمان آغوش دریا شد
چه دریایی که باموج خروشان بیصدا مانده
چه دریایی که در دامان کوهستان بلندا شد
شبیه گرمی خورشید بود و روز بارانی
که با چشم نخوابیده برای من معما شد
کسی که عاشقانه در پیِ کار وطن جان داد
ببین اعجاز شدققنوس شد بالو پرش وا شد
کهاو بر طعنههاو نیشها خندیدولب را بست
که او در آتش نمرودیان اوج تماشا شد
برای خستگیهای گلوگیرش خودش تنها
به زانو تکیه کرد و خود برای خود تسلّا شد
چه کردی #مرد_میدان بیریا خندیدیو رفتی
چهکردی تو که حتی رفتنت اینگونه زیبا شد
میان برف و بوران خدمتت مقبول شد زیرا
شهادت نامهات از جانب جدِّ تو امضا شد
تودرپایین پایحضرت سلطان چه میخواندی
که در پایین پای حضرت سلطان تنت جا شد
#زینب_حسامی
─═┅✰❣✰┅═─
@soaraye_hidaj
🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
✨@HidajeNoo ✨
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
با تو چند تاریخ زیستهام
چند ابریق نوشیدهام
چند سرسلامتی به سلام بیدها دادهام
با تو
که انگار از عصر داوود آمده بودی
از عصر ریواس های بیمانند
از عصر سلام و آغوش
واژه و آغوش
برف و آغوش
از عصر بوی رز و استکان یخ
من نزدیک آسمان تو خانه دارم
و عادت کرده ام هر صبح از روی انگشت هایت شعر بنوشم
تو بنویس من بخوانم
تو بخند
من قند در دلم آب میشود
اصلا تو بگو
من فقط نگاه کنم
به پایان خواب نیم روزت چند دقیقه بدهکارم
بیا
دلم شور میزند...
#زینب_حسامی
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
@soaraye_hidaj
🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
✨@HidajeNoo ✨
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#ایران
#ایران_متحد
#شیرزن_ایرانی
#مرگ_بر_اسرائیل
ما شیر زنان جنگ و نامی هستیم
همرزم جهاد با #سلامی هستیم
ما زینبیان عرصهی میدانیم
سرباز وطن مثل #امامی هستیم
#زینب_حسامی
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#شعرای_هیدج👇
@soaraye_hidaj
🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
✨@HidajeNoo ✨
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷
نیزه ، بابا و فاصله سخت است
پای طفلان و آبله سخت است
سرخورشید و ماه برنیزه
پیش چشمان قافله سخت است
ما عزادار و پیش چشم رباب
خندهی شمرو حرمله سخت است
بند را وا کنید از دستش
دست بیمار و سلسله سخت است
گریهی عمه در نماز شبش
که نشسته به نافله سخت است
عمّه جانم قبول کن از من
انتخاب سرو صله سخت است
طاقتم طاق شد عمویم کو!
درد با صبر وحوصله سخت است
مردم شام ما عزاداریم
چشم گریان و هلهله سخت است
سر و تشت و شراب و دیدن چوب
هضم این چار مسآله سخت است
بگذارید جان دهم زیرا
لب ببندی ز هر گله سخت است
#زینب_حسامی
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷
#شعرای_هیدج👇
@soaraye_hidaj
🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇
•••✾•••✾•••✾•••✾•••✾•••
▪️@HidajeNoo ▪️
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷
#امام_حسین_ع
صد علی در تن این خاک پراکنده شده است
دشت از عطرگلاب تنت آکنده شده است
لب عطشان وتن ودست و سر و پای جدا
قد چل بار پدر پیش تو شرمنده شده است
تو علی اکبر من بوده ای اما حالا
نام اصغر به قدت آه برازنده شده است
آسمان خاک اگر ریخته بر سر چه عجب
از ترک خوردن لبهات سرافکنده شده است
استخوان تن تو در قدم باد شکست
هوی و های تنت از گریه نوازنده شده است
آسمان قیر ،زمین تیره و دریاست سیاه
وه که فانوس تنت ماه درخشنده شده است
جان من بودی و عمه به یقین میدانست
که سراپای من از داغ گدازنده شده است
ای علی حرمله اینجاست بیا برگردیم
که زمین خوردن من باعث هر خنده شده است
یک علی گفتم و صد بار علی را دیدم
وحدت از کثرت تو دانهی بالنده شده است
تو کریمی و همین بود که در کرببلا
اربا اربا شدنت طلعت بخشنده شده است
دشمنت خواست بیفتد ز دهان نام علی
کربلا دید به تکرار علی زنده شده است...
#زینب_حسامی
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷
#شعرای_هیدج👇
@soaraye_hidaj
🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇
•••✾•••✾•••✾•••✾•••✾•••
▪️@HidajeNoo ▪️
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷
#_نه_به_مذاکره
دندان غیرت وطنم را مگو که چند ...
آتش زدند پیرهنم را مگو که چند ...
دیدند باغ گلشن ما بار داده است
پس سیب گلشن چمنم را مگو که چند ....
اینجا پر است از نفس کاوههای سرخ
فرماندهان صف شکنم را مگو که چند ....
ایران ماست این برو بوم همیشه سبز
این شاهنامهی کهنم را مگو که چند ...
مالک شدند و تا دم خیمه رسیدهاند
سازش مباد ...پس وطنم را مگو که چند ....
سازش نه صلح نه به خدا گرگ زنده است
با خنده استخوان و تنم را مگو که چند ...
برج حصار امن مرا بر تبر نده
ما زندهایم پس کفنم را مگو که چند ....
ما مشتهای پُر گرهی ِ داغ میهنیم
خون گلوی نسترنم را مگو که چند ....
ما خم نمیشویم که نی نای ما گلوست
پس خون نای نارونم را مگو که چند
هرگز نمیدهیم به دشمن دمی ز تن
دندان تیز راهزنم را مگو که چند .....
#زینب_حسامی
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷
#شعرای_هیدج👇
@soaraye_hidaj
🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇
•••✾•••✾•••✾•••✾•••✾•••
▪️@HidajeNoo ▪️
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
به روی دوش تن خسته با تبر پاشید
شکوه قطره ی خونی که از جگر افتاد
هنوز قافیه ها خالی از ح سادت بود
که قرص روی مه آلوده در گذر افتاد
به تیلههای شکسته،نگاه کردم و عشق
چقدر مویهی خاموش،گریه کرد و ندید
تنفس کلماتم به درد منجر شد
همان زمان که خیال تو درسرم چرخید
به یاری کلماتم شراب نوشیدم
به استکان معلق میان خون و تفنگ
چقدر خلوتِ خاموش در دلم لک زد
چقدر ضربه زدم بر دل غزل با سنگ
برای بغضِ سرابم نوازشم کردند
نی و نگاه و نفسهای نازک نیزار
هوای گمشدهای رو به سمت چشمم زد
و گفت خستهای از ساعت و غم تکرار
تشنجات تو را، ساعت و سکوت ِ سیاه
برای مردن بی تو، خدایگان دیدند
پیالههای مقدس به خالی بطری
از اضطراب لب و تیغ و بوسه خندیدند
تو نیستی و دل من به جزر مرگ افتاد
تو نیستی و دلم موج موج قرمز شد
به استعارهی رفتن هنوز میرقصید
غروبِ دامن سرخی که رنگ هرگز شد
هوس/عصب/رگ سرخی/کشیده بر لب تیغ
و روح ریخته در اتفاقی از تکذیب
تب و تن و شب و لبهای جنس سرخ کبود
به ترکه ترکهی ترک ِ تو شد، تنم تأدیب....
#زینب_حسامی
─═┅✰❣✰┅═─
#شعرای_هیدج👇
@soaraye_hidaj
🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇
•••✾•••✾•••✾•••✾•••✾•••
▪️@HidajeNoo ▪️
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
گر چه بدم بهپای رقیه حساب کن
دل سنگ هم که هست به عشقش مذاب کن
دل را بِبَر به سوی قدمهای اربعین
اشک مرا به چلهی سرخت شراب کن
مرداب بوده فصل دل" نا "گرفتهام
با ضربهای منیّت من را خراب کن
از انجماد منفعل روح خستهام
عیسی تویی و با دم خود انقلاب کن
شب بودهام به ماتم عمری که رفته است
از این کسوف تیره مرا آفتاب کن
در روضهی سه سالهی تو گریه میکنم
فکری به حال این همهی اضطراب کن ....
آقا نمیشود که مرا زائرت کنی !
پس خواهشاً مرا به کنیزی حساب کن
#زینب_حسامی
─═┅✰❣✰┅═─
#گفتار_خوش_یارقلی
@G_kh_yargholi
🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇
•••✾•••✾•••✾•••✾•••✾•••
▪️@HidajeNoo ▪️