eitaa logo
تاریخ ایران
1.3هزار دنبال‌کننده
304 عکس
58 ویدیو
46 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
علی آن پیر طریقت، پسر عمّ رسول که هواداری او دین نبیّ را پدر است اسداللّه که بی‌منّت معراج و براق دلش اندر حرم خاص خدا دیده‌ور است... ذوالفقارت که در او بر سر هم ریخته‌اند جوهر جان، همه‌جا، راسته بازار سر است غیر فرّاری و کرّاری به هنگام مصاف رجز چرخ به میدان تو أین المفرّ است از پی رؤیت فرخنده‌ی تو نور بصر چون تجلّی همه در جوف جبل ره‌سپر است تنگ‌دل گشتن‌ات از حیّز امکان چه عجب که تو بسیار بزرگیّ و مکان مختصر است از تنومندی شخص جبروتت صد جا چاک در کسوت انسانی نوع بشر است... چارده اختر دین کم نکنند از سر خلق ظلّ عصمت که بَرِ تیر حوادث سپر است (علی‌ نقی کمره‌ای)
مطالعات شیعه‌شناسی در ایران دورهٔ پهلوی.pdf
5.41M
مطالعات شیعه‌شناسی در دورهٔ پهلوی. سنت مجادلهٔ مذهبی میان شیعه و سنی از نخستین قرون اسلامی در چارچوب دیگر گفتگوهای میان‌ فرقه‌‌های اسلامی برقرار بوده است. در این مقاله به شیعه‌شناسی خواهیم پرداخت. بدک نیست در این ایام که منتسب به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام است و بحث تشیع و علی علیه‌السلام در موازات هم هستند، توشه‌ای در برای خود برداشته و به مطالعهٔ این مقاله بپردازیم.
این هم از وضعیت سایت‌های به اصطلاح دینی! یکی از مسائل مطرحِ این روزها، مسئلهٔ است. این سایت راجع‌به نحوهٔ حکومت‌داری امام علی علیه‌السلام، مطالب طویل و بلندبالایی ذکر کرده اما هنگامی که به بحث پیاده‌سازی احکام شرعی در جامعه که یکی از مهم‌ترین موارد آن حجاب است رسیده، پا پس کشیده و گفته در مورد آن بحث نمی‌کنیم! آیا این تقطیع و تحریف و بیان دین به‌ صورت دل‌خواه نیست؟! گاهی با خود انديشيده چگونه با این حجم از پشت پا زدن به احکام اسلامی از سمت مدعیان دین، در تعجیل ظهور آقا دعا می‌کنیم؟! در دعا برای تعجیل در ظهور حضرت با یاران واقعی فراموش نشود.
| چطور در نماز، تیر از پای علی علیه‌السلام کشیدند و او متوجه نشد، اما او وسط نماز به فقیر انگشتر بخشید و حواس‌اش بود! پاسخ: انگشتر دادن حضرت علی عليه‌السلام به فقير از امور مسلم و متواتر در تاريخ است كه قرآن هم بر آن تأكيد دارد: مائده، ۵۵ در حالی‌که داستان بيرون‌كشيدن تير از پای حضرت، ظاهراً در منابع معتبر نقل نشده و بيش‌تر داستانی مشهور محسوب می‌شود، نه يک روايت دارای سند محكم. در كتاب‌های نقل‌شده هم سندی برای آن ذكر نشده است. فيض كاشانی محجه‌البيضاء، ج١، ص٣٩٧ و ٣٩٨ داستان در آوردن تير از پای اميرالمؤمنين علی سنديت تاريخی موثقی ندارد. «فخر رازی» عالم معروف اهل سنت اولين شخصی است كه اشاره به اين داستان كرده است. اولين كسی كه به اين داستان اشاره كرده فخر رازی است. فخر رازی متوفای اوايل قرن هفتم است. قبل از اين تاريخ يعنی در طول هفت قرن، اين مطلب در كتاب هيچ نويسنده‌ای ديده نشده است حتی شيعيان نيز چنين مطلبی را نقل نكرده‌اند پس از اين تاريخ - يعنی پس از گذشت هفت قرن - اين داستان به مرور در كتاب‌های شيعيان راه يافت. غافل از آن‌كه هدف اصلی از ساخت آن چه بوده است. در ميان شيعيان اولين شخصی كه به اين داستان اشاره كرده (سپس سايرين نيز به نقل از وی اين داستان را نقل كرده‌اند) مرحوم ملا احمد نراقی در كتاب معراج‌السعاده، ص٨٢٣
سلام علیکم. وقتی سابقهٔ سلبریتی‌هایی که بنزین روی آتش اغتشاشات ریختن سفید شد، کلی از زندانی‌های اغتشاشات اخیر آزاد شدند، برخی اعدام‌ها حداقل فعلاً لغو شدند، قاتلِ حمامی نهایتاً بعد از ۴ سال آزاد شد، با بی‌حجابی علنی در سطح کشور برخورد نمیشه، توقع دارید با یک سایت که یواشکی از بحث عقب کشیده چه برخوردی بشه؟! بی‌خیال!
پنج نفر را در حال زنا گرفته نزد عمر آوردند، عمر دستور داد بر همه آن‌ها حد جارى كنند. اتفاقا اميرالمؤمنين عليه‌السلام در آن‌جا حاضر و به قضيه ناظر بود، پس به عمر رو كرده، فرمود: اين حكم كه درباره آنان گفتى صحيح نبود. عمر گفت: پس خودتان بر آنان اقامه حد كنيد. امام عليه‌السلام يكى را پيش كشيده گردنش را زد و دومى را سنگسار نمود و به سومى صد تازيانه زد و به چهارمى پنجاه تازيانه، و پنجمى را فقط چند تازيانه. عمر در حيرت شده و مردم نيز در شگفت. عمر گفت: يا اباالحسن! بر پنج نفر كه همگى مرتكب يک جرم شده بودند حد مختلف جارى كردى؟ آن حضرت عليه‌السلام فرمود: اما نفر اول كه گردنش را زدم كافر ذمى بود كه از شرايط ذمه خارج شده و حكمش كشتن است؛ و نفر دوم كه او را سنگسار كردم خودش زن داشت و زنايش محصنه بود و حكمش سنگسار است؛ و نفر سوم كه به او صد تازيانه زدم زن نداشت و نفر چهارم كه به او نصف حد زدم غلام بود و حكمش نصف حد است ؛ و نفر پنجم كه او را تعزير نمودم ديوانه بود و حدى نداشت وليكن لازم بود به چند تازيانه تنبيه شود. پ.ن: البته اگه قوه قضائیهٔ ما بود احتمال این‌که بگویند اینها فریب‌ خورده‌اند و در نهایت با یک تعهد رهایشان کنند هم بود😄
مخفی بودن قبر علی علیه‌السلام! با شناختی که از صفات امیرالمؤمنین داریم، شاید جای تعجب داشته باشد که تا زمان امام صادق عليه‌السلام به دلیل شدت بغض و کینه از علی علیه‌السلام قبر او مخفی بود! جامعه به کجا می‌رسد که حتی تحمل مزار علی علیه‌السلام را هم ندارد؟! در روایتی نقل شده که آن‌حضرت فرمود پس از دفن‌شان، چهار قبر در چهار مکان حفر کند: مسجد کوفه، رحبه، نجف و در خانه جَعده بن‌هُبَیره. - فرحة الغری، ص ٣٢ اما به‌راستی چرا؟! ٢ دلیل داشت: بغض بنی‌امیه و خوارج. علی علیه‌السلام به این دو گروه امان نمی‌داد. هرچند خوارج را از بنی‌امیه پایین‌تر می‌دانست، اما برخورد قاطع و سخت او با این دو گروه کاری کرد که رسماً در نماز جمعه‌ها و منبرها علی علیه‌السلام را لعن کنند و ثواب ببرند. چون علی علیه‌السلام در اجرای کامل دین اهل تعارف نبود. چنانچه فرمودند: من چشم فتنه را درآوردم که جز من کسى جرئت آن‌ را نداشت. - الإستنفار و الغارات، ج١ ، ص۵
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین حرفی که آقای حکیمی در بیمارستان به من فرمودن این بود که صبح به صبح به حضرت ارواحنافداه سلام کنید. سخنرانی حجت‌الاسلام محمدرضا زائری شب نیمه شعبان. ۲۶ اسفندماه ماه ۱۴۰۰ تهران، خانهٔ علامه حکیمی eitaa.com/HistoryOfIslam
آیا قبل از ظهور اسلام و نزول قرآن وجود داشته است یا بعد از نزول آیه، شب قدر مهم دانسته شد؟ پاسخ: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمایند: حضرت موسی علیه‌السلام به خدا عرض کرد: می‌خواهم به تو نزدیک شوم. وحی آمد: تقرب به من برای کسی است که شب قدر بیدار باشد. موسی علیه‌السلام عرض کرد: رحمتت را می‌خواهم. خداوند فرمود: رَحْمَتِي لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاكِينَ لَيْلَةَ الْقَدْر. رحمت من برای کسی است که شب قدر به فقیران مهربانی کند! موسی علیه‌السلام عرض کرد: جواز عبور از صراط را می‌خواهم. خداوند فرمود: آن، برای کسی است که شب قدر صدقه‌ای بدهد. - اقبال الاعمال، ج١، ص١٨۶ با توجه به این حدیث نبوی، می‌توان اثبات کرد شب قدر قبل از نزول قرآن نیز بوده است.
امروز ٢٠ ، سال‌روز فتح مکه به دست مسلمانان است. روایت فتح مکه: واقعه فتح شهر مکه به دست مسلمانان به فرماندهی پیامبر اسلام صلی‌الله در سال ٨ ه.ق در واکنش به نقض صلح حدیبیه از طرف مشرکان بود. بعد از نقض صلح حدیبیه توسط مشرکان که بین پیامبر اسلام صلی‌الله و مشرکان در سال ۶ ق انجام شده بود، پیامبر تصمیم به فتح مکه، پایگاه اصلی مشرکان گرفت و با سپاه عظیم مسلمانان راهی مکه شد، اما مشرکان مقاومت نشان نداده و بدون جنگ، شهر مکه فتح شد. به موجب آن بسیاری از مشرکان، اسلام آورده و بیعت نمودند. برخی از سران مشرکان از جمله ابوسفیان قبل از ورود مسلمانان به مکه اسلام آوردند. پیامبر اسلام در روز فتح مکه عفو عمومی اعلام کرد. یکی از مواد پیمان‌نامه صلح حدیبیه این بود که بستن پیمان دوستی بین طوایف، آزاد است و شکستن اجباری آن از ناحیه دیگری بر خلاف اصول پیمان‌نامه است ولی این صلح تا زمانی محترم است که نقض نشود، ولی نقض آن توسط مشرکان به منزله بطلان آن است. بر این اساس، بعضی از طوایف با بعضی دیگر، پیمان بستند، از جمله قبیله کنانه با قریش، و قبیله خزاعه با مسلمین پیمان بستند. ولی طولی نکشید که قبیله کنانه، به قبیله خزاعه (هم‌پیمانان اسلام) حمله‌ور شدند، و عده‌ای از آنها را با وضع رقّت‌بار در بستر خواب کشته، و عده‌ای را اسیر کردند. وقتی این گزارش به پیامبر رسید، (و مطابق نقل دیگر قبیله بنی‌بکر پیمان‌شکنی کرده، و با کمک قریش به طایفه خزاعه شبیخون زدند و بیست نفر از آنها را کشتند) آن حضرت از این پیمان‌شکنی، سخت ناراحت شدند و به همین جهت تصمیم به فتح مکّه را گرفتند. چرا که در جزیرةالعرب مکّه تنها پایگاهی بود که در دست مشرکان و مخالفان اسلام باقی مانده بود و آن را مرکز کارشکنی‌های خود قرار داده بودند، و بدیهی است که می‌بایست این سرزمین مقدس، از لوث وجود مشرکان پاک می‌گردید. پیامبر اسلام، اعلام بسیج عمومی کرد، مسلمانان با شور و هیجان به این اعلام، پاسخ مثبت دادند و طولی نکشید که ده هزار نفر مسلمانان مسلّح آماده شدند. پیامبر صلی‌الله همراه اصحاب و ده هزار نفر مسلمان در ، از مدینه به سوی مکّه حرکت کردند. حرکت سپاه حضرت محمد صلی‌الله به‌قدری منظم و براساس اصول تاکتیک نظامی بود که ده هزار نفر مسلمان همراه پیامبر صلی‌الله تا سرزمین مرّ الظّهران - چهار فرسخی مکّه - آمدند؛ بدون آن‌که قریش و مشرکان متوجه حرکت سپاه اسلام بشوند. این حرکت غافل‌گیرانه و تلاش‌های رزمی سپاه مسلمین، رعب و وحشت عجیبی بر دل دشمن افکند. عباس عموی پیامبر صلی‌الله که در خفا قبول اسلام کرده بود و در ظاهر در میان مشرکان مکّه بسر می‌برد و آن‌ها می‌دانستند که او مسلمان است، نقش فعّالی در سرکوب معنوی دشمن داشت. از طرفی اخباری که به ضرر دشمن بود مخفیانه به آن‌ها می‌رساند و بالعکس اخبار دشمن و مشرکان را به مسلمین گزارش می‌داد. ابوسفیان که مورد احترام مشرکان اهل مکّه و رئیس آنان بود، وقتی در بیرون مکّه، لشکر اسلام را مشاهده کرد، آن‌چنان وحشت‌زده و مرعوب لشکر پر صلابت اسلام گردید که به مکّه برگشت و فریاد زد: «ارتش اسلام کاملاً مجهّز است و به زودی شهر مکّه را محاصره خواهد کرد، بزرگ آنها محمد صلی‌الله قول داده که هر کس به مسجدالحرام و کنار کعبه رود و یا اسلحه را به زمین بگذارد در امان خواهد بود.» این پیام، روح مقاومت را از مردم مکّه سلب کرد، پیامبر صلی‌الله با تقسیم نمودن سپاه خود و کنترل دروازه‌ها، شهر مکّه را محاصره نمود. طولی نکشید که به آسانی مکّه آزاد گردید و تحت تصرّف سپاه اسلام در آمد. فقط گردانی که به فرماندهی خالد بن‌ولید بود با جمعی از مشرکان زد و خوردی نمودند که مشرکان با دادن ۲۸ کشته متواری شدند و از مسلمانان سه نفر شهید شدند. آن هم به خاطر این‌که راه را گم کرده بودند و در قسمت پائین مکّه غافل‌گیر شده و به دست کفّار به شهادت رسیدند. رسول اکرم صلی‌الله و مسلمین وارد مکّه شدند، آن حضرت کنار کعبه آمد، روبروی در کعبه ایستاد و گفت: «لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، صَدَقَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ، وَ هَزَمَ الْأحْزابَ وَحْدَهُ؛ معبودی جز خدای یکتا نیست، یکتایی که شریک ندارد، او که وعده‌اش را در مورد پیروزی مسلمین ادا کرد، و بنده‌اش را یاری فرمود و گروه‌های مختلف شرک را به تنهایی شکست داد.» و پس از طواف کعبه و انجام مراسم شکرگزاری، سخنرانی مشروحی برای جمعیت ایراد کرد و سپس خانه کعبه را با کمک علی علیه‌السلام از لوث بت‌ها پاک نمود و هرجا که بت و بت‌کده بود، از بین برد و اعلام عفو عمومی نمود.