۱۱ مرداد ۱۴۰۲
♥️🍃
برخی آدمها به یک دلیل
از مسیر زندگی ما میگذرند،
تا به ما درسهایی بیاموزند
که اگر میماندند
هرگز یاد نمیگرفتیم...
👤#خسرو_شکیبایی
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
#پندانه
✍عصا زنان و آرام نزدیک شد و در حالی که سعی میکرد نفسی تازه کند گفت: «پسرم خیر از جوونیت ببینی یه کمکی به من میکنی؟» راهش رو کج کرد و زیر لب گفت: من دانشجویم پولم کجا بود؟ پیرزن چند قدم دیگر دنبالش آمد و صدای خواهشش به گوش رسید که: «از صبح هیچی نخوردم، یه کمکی بکن دیگه، منم جای مادرت...»
عصبانی برگشت سمت پیرزن، خواست بگوید که پولی برای کمک ندارد اما پیرزن اسکناس 5 هزار تومانی را سمتش گرفت و گفت: «خیر ببینی، من پا ندارم برم اونور، از سوپر اونطرف یه چیزی بخر برام، ثواب !» هیچگاه برای عصبانی شدن زود تصمیم نگیریم!
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
۱۱ مرداد ۱۴۰۲