هدایت شده از نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
#بازرگان_نادان
میگویند روزی مردی بازرگان خری را به زور میکشيد ، تا به دانايی رسيد ، #دانا پرسيد چـه بر دوش خَر داری کـه سنگين است و راه نمـی رود؟ مرد بازرگان پاسخ داد: يک طـرف گندم و طـرف ديگر ماسه
دانا پرسيد آیا به جايی که میروی ماسه کمياب است؟ بازرگان پاسخ داد: خير، به منظور حفظ تعادل خر طرف ديگر ماسه ريختم! دانا ماسه را خالی کرد و گندم را به دو قسمت #تقسيم نمود و به بازرگان گفت حالا خودت نيـز سوار شو و برو به سلامت.
بازرگـان وقتی چند قـدم به راحتی با خَر خود رفت، برگشت واز دانا پرسيد با اين همه دانش چقـدر ثروت داری؟ دانا گـفت هيچ! بازرگان شـرايط را به شکل اول باز گرداند و گفت مـن با نادانی خيلی بيشتر از تـو دارم ، پس #علم تو مـال خودت و شروع کرد به کشيدن خَر و رفت ...
نادان را از هر طرف بخوانی نادان است
📚 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah