eitaa logo
۵۹
738 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
یاسین خرّم آبادی کانال اشعار
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۹
ان الحسین خُلِقَ قبل لا اله الا اللّٰه خون در ره او هماره همچون کاه است ما کشته و یار همچنان جان خواه است جوینده مهرش شده ام امّا حیف دستان من از عتاب هم کوتاه است کردم متحیّر به جمالش نظری زان لحظه فقط میان جانم آه است کس رتبه آن جناب را درک نکرد فهم همگان عاجز آن درگاه‌ است ایجاد حسین بن علی شاه وجود قبل از دم لا اله الّا اللّه است
چون صدر جهان کنیه اولاد حسین شد گشتند دو شهزاده او راهی معراج بوسید خدا روی رضیع و به تبسّم اصغر به فلک رفت و بشد برهمه منهاج گر تاج تاصّل شده بر قامت اکبر آن تاج نه غصب است نه آورده ز تاراج
حضرت رضا علیه السلام رضاست پیر جلیل الصّفات دلریشان فقیر درگه او عالمان و درویشان به درک منزلتش عقل عاقلان بی‌حس فروغ شمع رضا گشته زینت مجلس حدیث چهره او پشت پرده خلقت هزار نور هویدا حجاب آن حضرت به بی زبانی خود گوید اینچنین آهو رضای عزّوجل لا اله الّا هو میان زلف بلندش یکی ز جنّاتش احد نیامده همتای جلوه ذاتش ظهور کرده وجودش به محترم بدنی نهفته جسم خدا را درون پیرهنی به سرّ وحدت و اسرار مختفی واقف کجاست آنکه به اسرار او شود کاشف؟ رضا خدای جهان بوده از همان اوّل تو خود حدیث مفصّل بخوان ازین مجمل
چه شود تورا ببینم ‌پس از این همه جدایی که سوار ذوالجناحت به خرابه ام بیایی نکند که خواب باشم به شب وصالت ای شه ز سحر به گریه گویم که عزیز من کجایی؟
حضرت قاسم علیه السلام چو کردم با عیون خود نظر ها در عیان او ندیدم جز خداوند تعالی را میان او به چشمش غمزه ای بنشسته همچون تیر خونریزی همان تیری که جان برد از فقیر ناتوان او به آن مجلس که او بهر تکلّم با رسولان رفت سخن در یاد ها گم گشت و شد محو لبان او حسین بعد از حسن داماد را سامان دهد اینجا بنا شد منزل قاسم به ملک لا مکان او به هر عالم که میگردم فقط او پادشه باشد نیامد بر عوالم شاه دیگر در زمان او بود زلف کج قاسم،قسیم النار والجنه هزار امید دارد دل به تار گیسوان او عروسان فلک هر دم ز مهر نازنین چهرش گذارند از شرف سر بر تراب آستان او
حضرت حجت علیه السلام بر تو یابن‌الحسن گرفتارم عاشق این اسارت خویشم هجر تو بعد آخرین دیدار مانده یک یادگار در پیشم تو هنوز آن نگار زیبایی من هنوز آن اسیر دلریشم سجده بر تو تمام دین من است اعتقادم،طریقتم،کیشم با تو در فقر خویشتن شاهم بی تو من در بهشت درویشم
یا علی بن الحسین علیهما السلام بس چهره یار ما متین است صد چشم غریب در کمین است بیمار دو چشم ناز یارم هر چند که خود به تب حزین است در وادی درد و محنت عشق بیمار ، طبیب بی قرین است سجّاد کلام رهنمایش روشنگر شمس و نور دین است ارضی که غبار قدمش یافت پیداست دگر عرش برین است یا ربّ العباد بر لبانش این ذکر در آن نفس ثمین است چندان که نمود سجده گفتند کی بنده حق بهتر از این است چون پرده فتاد از خداوند دیدند که زین العابدین است گردون خجل از مصائب اوست حقّا همه روضه همین است آنکس که جهان اسیر او بود حالا بدنش به غل عجین است
یا سیدی قاسم علیه السلام در گلستان سرش صد گل زیبا می‌سوخت این بلا تا به ابد یاد بنی هاشم ماند عاشقان گرچه مراد دلتان آمد لیک حسرت عاشقی آخر به دل قاسم ماند
یا علی ادرکنی چشمی که دور از رخ همچون بهار توست باران ز روی او خجل و اشکبار توست محبوب خویش را احدی رو نمیکند زین سوی پرده دار تو پروردگار توست خاکستر تنم شده رقصان میان باد رقص مقدّسم ز وجود شرار توست گر شیخ خوش خیال سرش گرم با خداست سرگرمی خدا لب والا عیار توست هرگز ندیده هیچ کسی بیم دیده ات بانگ علی پرستی من از وقار توست بردی اگر چه از دل زارم قرار را امّا دلم هنوز محل قرار توست گر عاشقی و هجر علی را ندیده ای بنشین بگویمت که چه در انتظار توست