eitaa logo
پژوهش های اصولی
296 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
729 ویدیو
119 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷زی طلبگی 🔷 نپذیرفتن بیرق باطل آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔸حاج میرزا فخرالدین جزائری نقل می‌کرد: به شیخ فضل الله گفته بودند که به سفارت روسیه پناهنده شود، ولی ایشان نپذیرفت. 🔹از او خواستند که پرچم روسیه را نصب کند، باز هم نپذیرفت. 🔸به او گفتند که پرچم عثمانی را نصب کن، ایشان حاضر به این کار هم نشد. ✳️با اینکه می توانست تقیه کند، ولی چون دید اسلام در خطر است، زیر بار نرفت و در این راه شهید شد. ▪️جرعه‌ای از دریا، ج ۲ ، ص ۴۰۸ __ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🔰استیجار دو نفر برای قضای هم‌زمان نمازهای ميت ✳️جواز و عدم جواز استیجار دو نفر برای به جا آوردن هم‌زمان نمازهای میت مبتنی بر اعتبار ترتیب قضای فوائت است، در بحث قضای فوائت سه قول مطرح است؛ 1️⃣قول اول: اعتبار ترتیب مطلقا كه مرحوم سيد بر اين عقیده است. 2️⃣قول دوم: عدم اعتبار ترتیب مطلقا. 3️⃣قول سوم: تفصیل بین نمازهایی که در ادای آنها ترتیب شرعی وجود دارد و نمازهایی که فقط ترتیب تکوینی خارجی وجود دارد. 🔸مرحوم سيد یزدی روى مبناى خودشان استیجار دو نفر برای قضای هم‌زمان نمازهای ميت را جایز ندانسته است؛ زیرا هم‌زمان خواندن أجیرها با ترتیب شرعی و تکوینی خارجی سازگار نیست، البته اگر به نحو مشروط اجیر شده باشند به‌طوری که ترتیب رعایت شود اشکال ندارد، مانند اینکه یکی أجیر شده نمازهای ظهر را بخواند و دیگری أجیر شده است نمازهای عصر را بخواند، منتهی مشروط به اینکه بعد از اجیر اول بخواند. 🔹مطابق قول به تفصیل هم استیجار مذکور جایز نیست؛ چون در نمازهای یک روز خاص که در آنها شرعاً ترتیب شرط است، مثل نماز ظهر و عصر شنبه ترتیب باید رعایت شود، البته در اینجا هم اگر استیجار دوم مشروط باشد محذوری ندارد، همچنین اگر به نحو تفکیک در نماز‌هایی که ترتیب زمانی دارند هم باشد محذوری ندارد،‌ مثل اینکه یکی برای قضای نمازهای صبح أجیر شود و دومی برای قضای نمازهای ظهر را یا مثلاً یکی أجیر شود شش ماه اول سال را قضا کند و دیگری اجیر شود شش ماه دوم سال را قضا کند. ✨بنابراین مطابق قول دوم استیجار مذکور مطلقاً صحیح است و مطابق قول اول فقط به نحو مشروط و مطابق قول سوم هم به نحو مشروط صحیح است و هم به نحو تفکیک در نماز‌هایی که ترتیب زمانی دارند، منتهی آنچه محل بحث است صورت اشتراط تأخر اجیر دوم نسبت به اجیر اول در ضمن عقد اجاره است. ✳️صحّت استیجارِ مشروط به رعایت ترتیب شرط رعایت ترتیب به دو صورت قابل تصور است: 1️⃣صورت اول: شرط واجب باشد، بدین بیان که مستأجر به أجیر بگوید: «تو را اجير كردم بعد از به‌جا آوردن ظهر توسط اجیر اول، عصر را به‌جا بياور»، اين صورت از اشتراط اشكالى ندارد و تعلیق محسوب نمی‌شود، بلکه تحصیص و تخصیص متعلق واجب به حصه و خصوصيتِ اتیان عصر بعد از ظهر اجیر اول است. 2️⃣صورت دوم: تعليق در انشاء باشد، به این بیان که مستأجر به اجیر بگوید: «اگر اجیر اول ظهر را به‌جا آورد، عصر را به‌جا آور»، شاید برخی به جهت اجماعی بودن بطلان تعلیق در عقود، حکم به بطلان این صورت کنند، ولی همچنان‌که مرحوم آقای خوئی بدان تصریح کرده‌ است بطلان تعلیقی اجماعی است که معلقٌعلیه در آن از شرایط صحت عقد نباشد، در حالی‌که رعایت ترتیب شرعی از شرائط صحت قضای نماز عصر است. 💠بررسی تصحیح استیجار دوم به نحو انعقاد ترتبی استیجار دوم را شاید به نحو انعقاد ترتبی بتوان تصحیح کرد، بدین بیان که اگر دلیلی بر بطلان استیجار دوم به نحو مطلق نبود گفته می‌شد ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾ آوردن نماز عصر را مطلقا واجب دانسته است، خواه اجیر اول نماز ظهر را آورده باشد و خواه نیاورده باشد، ولى به جهت وجود دلیل خارجی، از اطلاق صرف نظر می‌شود و اطلاق آن مقید می‌شود به اينكه اگر اجیر اول به تعهد خود عمل کرد، اجیر دوم موظف است به عقد خود وفا كند. 🔸انعقاد ترتبی هر چند استیجار دوم را تصحیح می‌کند، ولکن انصاف این است که انحلالِ تعهدی که در خارج بسته می‌شود به تعهدهای متعدد، در محیط‌های علمی و با دقت‌های عقلی قابل تصور است و گرنه در نظر عرف منحل به دو یا چند تعهد نمی‌شود تا شارع با ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾ تعهدی که دلیل بر بطلانش نیست را امضاء کند. 🔹در اینجا هم عرف اجاره دوم را فقط يك تعهد می‌بیند که اجیر عصر را به‌جا بیاورد مطلقا، نه آن را به صورت دو تعهد ببنید؛ «اگر أجیر اول ظهر را آورد عصر را می‌آورم» و «اگر اجیر اول ظهر را هم نیاورد عصر را می‌آورم»، تا گفته شود تعهد دوم مورد امضای شارع قرار نگرفته و تعهد اول قرار گرفته است. 👈متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید: https://bit.ly/2LM3lTx ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
🔰برگزاری درس خارج اصول حضرت استاد شب زنده دار "دام ظله" با موضوع " اسباب تسری حکم از موضوعی به موضوع دیگر" 📆 زمان: از 5 مرداد الی 28 مرداد (روزهای شنبه تا سه شنبه) ساعت: 9 الی 10 صبح 📌مکان: مشهد مقدس، مسجد دانشگاه علوم اسلام رضوی 🔸حضور کلیه طلاب آزاد می باشد. #اطلاعیه #درس_خارج_اصول 🔗 @pand_saadat
001_980505.mp3
17.14M
📢 صوت درس خارج اصول حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله» 📁 موضوع: اسباب تسری حکم از موضوعی به موضوع دیگر جلسه : 1 تاریخ : شنبه - 98/05/05 زمان : 00:47:36 حجم فایل : 16.3 mb فرمت : mp3 #صوت_اصول 🔗@Feghahat_ir
@Pand_Saadat - 98-05-06.mp3
11.03M
🔈 | #صوت 🔰 در س اخلاق حضرت استاد شب زنده دار "دام ظله" در دانشگاه علوم اسلامی رضوی 🔸موضوع: روز دحوالارض و جایگاه دعا 📆 زمان : یک شنبه | 1398/05/06 #پندهای_سعادت #درس_اخلاق 🔗 @pand_saadat
✅ #فرایند_اجتهاد و استنباط فقهی استاد #رضایی_اصفهانی (منبع: کتاب شیوه‌های تحصیل و تدریس در حوزه‌های علمیه - رضایی اصفهانی) 🔸 کانال روش شناسی اجتهاد (روشنا) http://eitaa.com/joinchat/2917400596Cb97bc66604
🌟نکات و اشارات🌟 🔰 بحثی درباره «کتاب من لایحضره الفقیه» 🔸از آقای آخوند نقل کرده‌اند و حاج شهاب‌الدین اشراقی هم نقل می‌کرد و من هم خودم شنیدم که در مورد کتاب «من لا یحضر» مرحوم آخوند فرموده بودند که درستش : «فقیه من لا یحضر» است. 🔹من به ایشان عرض کردم درست آن: «کتاب من لا یحضره الفقیه» است و کلمه کتاب هم جزء اسم است. خود صدوق هم در اول تصریح کرده به این مطلب که «کتاب من لا یحضر» درست است. ✳️وقتی آقای غفاری می‌خواست این کتاب را چاپ کند «کتاب» را ریز نوشته بود و درشت نوشته بود «من لا یحضره الفقیه». به ایشان گفتم خود کلمه «کتاب» هم جزء اسم کتاب است نه این که اسم کتاب، «من لایحضر» باشد. سپس ورق را عوض کرد و «کتاب» را هم آورد و درشت در کنار اسم آن قرار داد. ✨ حتی نام کتاب محمد بن زکریا در طب هم «کتاب من لا یحضره الطبیب» است که در مقدمه‌اش تصریح کرده است. ☀️از مرحوم صدوق نقل شده است که ابو عبدالله نعمه ۲۴۵ کتاب از کتب من را پیش من خوانده بود و بعد گفت که محمد بن زکریا کتابی نوشته و فرموده: «ترجمتُهُ کتاب من لا یحضره طبیبٌ»؛ یعنی خود «کتاب» داخل اسم بوده است. ترجمه یعنی اسم کتاب این بوده است. او از من درخواست کرد که من هم کتابی بنویسم که اسمش و ترجمه‌اش «کتاب من لا یحضره فقیهٌ» باشد و من این را نوشته‌ام. این را در مقدمه تصریح کرده است. ⏺نسخه‌ای از سرائر که در مشهد و تاریخش ۶۰۳ است یعنی ۵ سال بعد وفات ابن ادریس(م ۵۹۸ ق) و چاپ جدید هم از روی آن تطبیق شده است را در مشهد دیدم، که بسیار نفیس است و با نسخه اصل با دقت مقابله شده است. چاپ قبل خیلی غلط دارد ولی چاپ جدید از همان نسخه آستانه هست و نسخه ما راهم که مقابله شده گرفتند. 🔆آن جا در سرائر مطلبی را که از من لا یحضر نقل می‌کند این جور دارد : «من لا یحضرهُ فقیهٌ» نه «الفقیه»؛ البته نمی‌دانم کتاب محمد بن زکریا «الطبیب» دارد یا «طبیبٌ»؟ 👈در هر حال این که آخوند گفته‌اند که اسم کتاب، «فقیه من لایحضر» است، منافات با حرف و تصریح خود صدوق دارد که می گوید : اسمش «کتاب من لایحضره فقیهٌ» است. 🔳بیانات آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی، به تاریخ 75/6/31 ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🌷زی طلبگی 🔷 تأمّل در یک عبارت آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔸میرزای شیرازی می‌خواسته نامه‌ای به ناصرالدین شاه بنویسد. آقا سید عبدالمجید (کاتب میرزای شیرازی) متن نامه را تهیه می‌کند تا میرزا امضا کند. وقتی میرزا نامه را مطالعه می‌کند، تأمّل می‌کند. دوباره مطالعه و تأمّل می‌کند و خلاصه طول می‌کشد. ✨آقا سید عبدالمجید از میرزا می‌پرسد که اگر به نظر مبارک جایی از نامه ایراد دارد، یک نامه دیگر بنویسم. و تأمّل آقا از چه جهت است؟ ✳️میرزا می‌فرماید: شما در اینجا راجع به ناصرالدین شاه نوشته‌اید «من شما را دعا می‌کنم»، و من الان می‌‌خواهم ببینم که ایشان را دعا می‌کنم؟ آیا دعا کرده‌ام؟ آیا این حرف درستی است و شرعا می‌توان نوشت؟ 📝یک قدری می‌گذرد؛ میرزا می‌فرماید عیب ندارد؛ بنویسید. چون ناصرالدین شاه در یک جریانی یک وقت خدمتی به شیعه کرد و من دعایش کردم؛ پس عیبی ندارد نوشتن این جمله. ☀️میرزا به تمام معنی مراقب خودش بود! ▪️جرعه‌ای از دریا، ج۱ ، ص۱۲۲ __ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🌟نکات و اشارات🌟 🔰مراتب سه گانه در نقلیات 🔸در نقلیاتی که واقع شده است سه رتبه وجود دارد: 1️⃣گاهی تعبیر به «اجماعاً» است، 2️⃣گاهی یک رتبه پایین‌تر تعبیر به «بلاخلاف» شده، 3️⃣و گاهی هم تعبیر به «بلاخلافٍ اجده» شده است. 🔹هر کدام از این سه تعبیر از نظر قوت و ضعف متفاوت از هم هستند. ✳️اگر مسئله‌ای را سه یا چهار نفر عنوان کرده باشند و نظرشان هم موافق هم باشد، «بلاخلاف» خواهد بود، ولی اجماع بر آن اطلاق نمی‌شود. 🔅در اجماع باید معمول و متعارف اشخاص مسئله را عنوان کرده باشند، البته اگر فرد نادری هم عنوان نکرده باشد، ضرری به اجماع وارد نمی‌کند و توافق معمول و متعارف اشخاص کفایت می‌کند. ▪️خارج فقه آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی، کتاب البیع، درس۱۱۳- ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
✅جایگاه مراجعه به در فقهی (فرایند اجتهاد) 🔹در روش های فقهی مجتهدان، می توان را در مورد جایگاه و زمان مراجعه به به دست آورد: 🔹الف. رویکرد : ▫️در این رویکرد، پس از تبیین مسئله، مراجعه می شود و بررسی دلایل هر قول، از گام های ابتدایی حل مسئله فقهی است. ▫️آیت الله سبحانی،آیت الله شبیری، آیت الله شب زنده دار، آیت الله سند و استاد اعرافی از چنین روشی تبعیت می کنند. ▫️از مزایای این رویکرد، موجود در مسئله است. 🔹ب. رویکرد : ▫️در این رویکرد، و تشخیص تقریبی حکم مسئله، به اقوال دیگران مراجعه می شود. ▫️ خمینی(ره)،استاد حیدری فسایی و استاد واسطی از این روش استفاده می کنند. ▫️از مزایای این رویکرد، نسبت به صحت و سقم ادله و نیز چیستی دلالت آیات و روایات است. 🔸 کانال روش شناسی اجتهاد (روشنا) 🆔 http://eitaa.com/joinchat/2917400596Cb97bc66604
💢کشف #اهداف_دین مقدمه لازم برای فقه #نظام_ساز ✔️حجت‌الاسلام سعید ضیائی فر، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی: 🔹باید ابتدا اهداف دین را کشف کنیم تا بر اساس آنها نظام اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و سایر نظام‌های اسلام را تدوین کنیم و تا این اهداف مشخص نشود، نمی‌توانیم نظام سازی داشته باشیم والگوی اسلامی برای زندگی در عرصه‌های مختلف را داشته باشیم. ادامه مطلب👈 http://yon.ir/lrCHJ 🆔 @ijtihad
✅علی‌بن‌ محمد در صدر اسناد کافی 🔹«علی‌بن‌ محمد» نامی پرتکرار در صدر اسانيد کافی است. با احتساب ضمیرها، سندهای تعلیقی و تفکیک سندهای تحویلی، در صدر سند ۵۳۵ روایت از روایات کافی، «علی‌بن‌ محمد» به صورت مطلق وارد شده است؛ در ۱۰۷ سند، به صورت«علی‌بن‌ محمدبن بندار»آمده است؛در ۳۸ سند به صورت «علی‌بن‌ محمدبن عبدالله»، در ۲ مورد به صورت «علی‌بن‌ محمدبن عبدالله القمی» و در یک مورد به صورت«علی‌بن‌ محمد الکلینی»[علان الکلینی]ذکر شده است. 🔸علی‌بن‌ محمدبن بندار و علی‌بن‌ محمدبن عبدالله و علی‌بن‌ محمدبن عبدالله القمی،هر سه نام نوه دختری «احمدبن محمدبن خالد برقی»می‌باشد که در پاره‌ای از اسناد از او با نام «علی‌بن‌ محمدبن ابی القاسم» نیز تعبیر شده است. «ابی القاسم» کنیه «عبدالله بن عمران»، جدّ «علی‌بن‌ محمد»است و «بندار» نیز لقب «ابوالقاسم» می‌باشد. 🔹نجاشی (رحمة‌الله علیه)علي بن محمدبن أبي القاسم عبد الله بن عمران البرقي را توثیق کرده و همانگونه که بیان شد با علی‌بن‌ محمد بن بندار اتحاد داشته و در نتیجه او نیز توثیق می‌شود. اما علی‌بن‌ محمد علان الکلینی، دایی مرحوم کلینی، در رجال نجاشی با عنوان علي بن محمدبن إبراهيمبن أبان الرازي الكليني ترجمه و توثیق شده است. 🔺اما مراد از علی‌بن‌ محمد واقع در صدر اسناد کافی کیست؟ دو دیدگاه در این باره وجود دارد: 1️⃣دیدگاه اول: تعین علی بن محمد در علی بن محمد بن بندار 2️⃣دیدگاه دوم: تعین علی بن محمد، غیر از دو مورد، در علی بن محمد علان الکلینی 👈نقدها و مناقشات در قول اول و ادله قول دوم را اینجا بخوانید: https://bit.ly/2YHmaO4 ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi