مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه #شب_هفتم_محرم #حضرت_علی_اکبرع
#روضه
توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیها اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ کربلایِ معلی
به خاک میکِشی از بس عزیزِمن پا را
کنار پیکر خود میکُشی تو بابا را
حسین جانم حسین جانم ..
حسین جانم جانم جانم جانم ..
یه جوری بگید این صدا به گوش لیلا برسه ، یذره قلبش آرام بگیره ..
حسین جانم ، حسین جانم ..
چی میخوای بگی داری آقارو صدا میزنی ؟!.. آقا خدا صبرت بده .. حسین ..
جانم فدای تک تک شما با این ناله ها ... امام صادق فرمود رفقای ما میان برای ما آه میکشند ..
به خاک میکِشی از بس عزیز من پا را
کنار پیکر خود میکُشی تو بابا را
ز دست میروم آخر ، بیا و رحمی کن
توی یه بیت روضه چهارده معصوم رو آورده .. کیه این آقا که افتاده حسین داره التماسش میکنه ..
ز دست میروم آخر ، بیا و رحمی کن
دوباره تازه مکن زخم داغ زهرا را
کی پهلوتُ به این روز انداخته بابا .. کی سینتُ به این حال در آورده بابا ..
در اوج شعلهوری ، در اوج آتش قلب ، ولی آدم کیف میکنه با این صفات ..
مسیحِ خیمهی لیلا ، نفس نداری که
دوباره زنده نمایی ، مسیح زهرا را
علیجونم، پاشو بابا دارم میمیرم .. پاشو یه کاری برای بابات بکن .. قلب بابات داره میسوزه علی جانم ..
تو کسی نبودی جلوی بابا بنشینی ، حالا چی شده هرچی صدا میزنم جواب نمیدی ..
میخوام روضه علی اکبر بخونم .. هیأت کربلاست ، هیأت حرم امام حسینه ، آقا مارو ببخشه ..
روضه علی اکبر با بقیه روضهها چه فرق داره ..
مرحوم شوشتری فرمود ابی عبدالله یه مرگ داشتن ، یه شهادت داشتن ... مرگشون وقتی بود که اومد بالای سر علی اکبر ، شهادتش توی گودال بود ...
لا اله الا الله .. حجت خداست به چه کنم چه کنم افتاده ..
بگو بگو چه کنم ای به خاک پاشیده
چگونه حل بکنم این تنِ معما را
حسین .. این دستت بیاد بالا، میخوام روضه بخونم باید قلبت محکم بشه حسین ...
این بیت از شعرُ خواهشاً با گوش قلبت بشنو ، دو صورت داره ، اگر صورت اول باشه خیلی خوبه ،صورت دوم رو من نمیدونم خوده مستمع ایشالا بفهمه ...
گفت علی جانم ..
تمام قامت تو در عبای من جا شد ..
اگر این است تأثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن ..
بگو حسین ..
این بهترین شکل و بهترین صورت بود که بدنرو أبی عبدالله در عبا بپیچه ، بدن طوری باشه که بشه روی دوتا دست بگیره با خودش ببره خیمه دارالحرب ...
اما صورت دوم که نزدیکتر هست به واقع ..
تمام قامت تو در عبای من جا شد .. (تکه تکه بدن رو روی عبا گذاشت)
همه بمیریم با هم والله جا داره ... حسین
ایشالا که دروغ باشه همه این فرضیات ما ...
واقعیتشو میخوای بدونی ..
صورتشو گذاشت رو صورت علی ..
علی عَلَی الدُنیا بَعدَکَ العَفاٰ ..
روح داشت از بدن خارج میشد ، یه وقت دید زینب گرفته شونههارو ، حسین ، داری چه میکنی ..
سرشو بلند کرد گفت زینب ، دیدی به چه روزی افتادم ، خواهرم ، این علی اکبرمه ..
محل شهادت آقا ، شاهزاده علی اکبر علیه السلام در منتها الیه خیمه های دشمنه ...
میخوام بگم چرا به این روز افتاده ... بگم یا نگم ...
یه مشت زنهای جراحه ، با مِقراض(قیچی) ، افتاده بودن به جون علی اکبر ...
حسین ...
اصن دلیل آمدن زینب میدونی چیه ؟! یکی از دلایلش اینه ... ابی عبدالله خوده حیاست ... با این زنها که طرف نمیشه ، زینب اومد این زنهارو کنار زد ، حیا کنید ، این نوهی فاطمهس ...
دوتایی نشستند کنار بدن ، حسین به زینب نگاه میکنه ، زینب به حسین نگاه میکنه ، داداش تو میگی چیکار کنیم ؟
مگه میشه اینجا رها کنیم بریم ... برگردیم چیزی ازش باقی نمی مونه ، زینب صدا زد داداش تو زیر بغلاشو بگیر ، منم پاهاشو بگیرم ، باهم دیگه ببریمش ،
یه یازهرا بگیم ..
همین که اومدن بلند کنند ، ابی عبدالله گفت خواهر بذار باشه ، بذار باشه ..
چاره ای نموند برای ابی عبدالله ، نشست رو به سمت خیمه ها ..
جوانان بنی هاشم بیایید..
همه روضه خون باشن ..
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
این بیت رو بگم برای خانوما ضجه بزنند ، گریه کنند ...
ببگویید مادرش لیلا بیاید
تماشای قد اکبر نماید
هرکجا نشستی این نفس رو آزاد کن بگو یاحسین ..
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم_محرم محمود کریمی 🌴
پاشو نگاه کن که با چه حالی رسیده بابا
پاشو کمک کن بریم به خیمه امید بابا
حال من زاره بیا زینب ببین بچم نیمه جونه
کاکل و گیسوش چش و ابروش کلاه خودش غرق خونِ
سر تا پا پیکرش لاله بارونه نفساش آتیش فشونه
زینب جان دست من جون نداره برداره این جسم پاره پاره
از زخماش بارون خون می باره
****
کنار جسمت اومد خمیده خمیده بابا
شبیه مادر شدی عزیزم شهید بابا
اولین باره جلو پاهام علی اکبر پا نمیشه
پیکرش طوری پراکنده است که یکجا پیدا نمیشه
سر تا پا پیکرش لاله بارونه نفساش آتیش فشونه
اهل خیمه دستامو بگیرید گوشه های عبامو بگیرید
چشمای دخترامو بگیرید
****
زخم شمشیره روی قلبم جیگرم آتیش میگیره
بچم از دستم داره میره الهی باباش بمیره
عزیز بابا پاشو نگاه کن به خنده ما دشمن داره میخنده
پاشو عزیزم بریم به خیمه زخم سرت رو عمه ببنده
سر تا پا پیکرت لاله بارونه نفس هات آتیش فشونه
زینب جان دست من جون نداره برداره این جسم پاره پاره
از زخماش بارون خون می باره
نوحه ی داغ جوان زبانحال امام حسین (ع) بر سر نعش حضرت علی اکبر (ع)
به سبک حسینم وا حسینم واحسینم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
جوانم وا جوانم واجوانم(2)
به خون دل جوانی پروریدم
ولیکن میوه ی آن را نچیدم
عجب دارم زِ گلچین زمونه
گُل ما را چنین کرده نشونه
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
گل من غنچه ای نشکفته ای بود
پریشان خاطر و افسرده ای بود
الهی درد خود با که بگویم
گل گمگشته ام از کی بجویم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
منم آن باغبان زار و خسته
که در سوگ عزیز خود نشسته
من آن بابا که اندر زندگانی
کشیدم رنج با قد کمانی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
اجل آتش فکند بر خانمان
زِ دستم بُرد آخر نوجوانم
الهی هیچ بابایی نبیند
که در سوگ جوان خود نشیند
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
چه حالی داشت یارب شاه مظلوم
حسین ابن علی با قلب مغموم
که دید فرق علی اکبر دریده
میان خاک و خون از کین تپیده
💠🖤🖤💠💠
dary-miry-meidoon.mp3
6.1M
داری میری میدون پسرم
شده دل ما خون پسرم
همه حرم صف کشیدن
با دل پریشون پسرم
داری میری میدون پسرم
شده دل ما خون پسرم
همه حرم صف کشیدن
با دل پریشون پسرم
علی علی اکبر ولدی
علی علی اکبر ولدی
علی علی اکبر ولدی
علی علی اکبر ولدی
شبیه پیمبر خداحافظ خداحافظ
آینه ی حیدر خداحافظ خداحافظ
یا علی اکبرخداحافظ خداحافظ
یاعلی اکبرخداحافظ خداحافظ
شبیه پیمبر خداحافظ خداحافظ
آینه ی حیدر خداحافظ خداحافظ
یا علی اکبرخداحافظ خداحافظ
یاعلی اکبرخداحافظ خداحافظ
گریه برای پدر سخته
پیش یه پسر سخته
جلوی همه خیمه سخته سخته
گریه برای پدر سخته
پیش یه پسر سخته
جلوی همه خیمه سخته سخته
لذت پدر وقتیه که میشینی با جونش جوونش
لحظه ای که میشنوه اون حال خوش اذونش اذونش
عصای پیریشه بابا میمیره هی براش
دغ میکنه اگه یه روز یه خار بره تو پاش
دغ میکنه اگه یه روز یه خار بره تو پاش
عصای پیریشه بابا میمیره هی براش
دغ میکنه اگه یه روز یه خار بره تو پاش
دغ میکنه اگه یه روز یه خار بره تو پاش
علی اکبرم گل پرپرم
علی اکبرم گل پرپرم
علی اکبرم گل پرپرم
Banifateme_moharam1400_shab8_1.mp3
2.9M
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
|⇦•شرافت ماتِ تشریفات... #قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴
شرافت، ماتِ تشریفات والای علی اکبر
تعالی شمه ایی از شأنِ اعلای علی اکبر
*شب جوانانِ، امشب علی اکبر رو صدا نزنی کی صدا بزنی؟...*
شرافت، ماتِ تشریفات والای علی اکبر
تعالی شمه ایی از شأنِ اعلای علی اکبر
مُعادِ پیچش زلفش نمادِ محشر کبری
قیامت جلوه ایی از قد و بالای علی اکبر
*جای همهی شهدا خالی اونایی که سربند بسته بودند،،: یا علی اکبرِ حسین*
تجلی های پیغمبر در این آیینه بی وقفه
حرم را میکند محو تماشای علی اکبر
*ان شاءالله بریم کربلا پایین پای ابی عبدالله، خدا قسمت کنه...*
هماوردی ندارد شیر حق در جنگ رو در رو
هزار الله اکبر، کیست همتای علی اکبر
به یک جولان چشمش، قلب اردوگاه دشمن ریخت
عجب شوری به پاکرد است غوغای علی اکبر
نه تنها بهر استقبال از او پیغمبر آماده است
خدا آغوش وا کرده مُحَیای علی اکبر
*جانم علی اکبر، همچین که میومد جلو خیمه، همه خانواده دورش رو میگرفتن، خواهر و عمه ها دورش رو میگرفتن، عمه قربونِ قد وبالات بره...*
نه تنها بهر استقبال پیغمبر آماده است
خدا آغوش وا کرده محیای علی اکبر
اگرچه حسرت عُمر حسین از دست رفت اما
به رسم صبر تاب آورده تا پای علی اکبر
*حالا میخوام بی مقدمه برات روضه بخونم، امشب پدرا برا پسرا دعا کنن، پسرا هم امشب اونایی که باباهاشون سایشون بالا سرشونه قول بدن هر طور شده دست بابا هارو ببوسن، اگه بابا سوال کرد بگو: آخه امشب شب علی اکبرِ، منم از علی اکبر یاد گرفتم دست بوس بابام باشم... یا علی اکبر!...*
میروی میبَری از سینه دلِ خونِ پدر
زخمی سوخته ات را کمی آهسته ببر
*ای جانم! اومد مقابل بابا، سر پایین، بابا جان! اجازه به من میدی برم میدان؟ حرف علی تموم نشده بود، فرمود: علی جان! برو.. همچین که علی اومد بره میدان، یه وقت دیدن ابی عبدالله صدا زد: علی! صبر کن، همه گفتن: حتما میخواد ممانعت کنه بگه نرو میدان، حسین! حرفش رو عوض میکنه...
صدا زد: علی جان! قبل از رفتنت بابا چند قدم جلو من راه برو میخوام قد و بالات رو ببینم...*
شانۀ صبر دلم پشت سرت میلرزد
چه کنم پیر شدم چاره ندارم دیگر
به پدر حق بده که این همه بی تاب شده
به خدا دیدن این منظره سخت است پسر
که ببینم نفست بین گلو ذبح شده است
یا که افتاده گلویت سر راهِ خنجر
ناخودآگاه تمام بدنم تیر کشید
به گمانم باید دست بگیرم به کمر
عمه ات را پسرم گرم در آغوش بگیر
شاید آرام شود در بغلِ پیغمبر
Banifateme_moharam1400_shab8_2.mp3
1.37M
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
|⇦•چون تو ای لاله! در این باغ... #قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشت
چون تو ای لاله! در این باغ گلی پر پر نیست
و از این پیر جوان مرده، کمانی تر نیست
دست و پایی، نفسی، نیم نگاهی، آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
*چه کنم شب هشتمِ، نمیشه نگم، یا ابا عبدالله! خدا نیاره یه بابا زمین خوردن بچه اش رو ببینه، خدا نیاره یه بابا صورت بچه اش رو زخمی ببینه، خدا نیاره یه بابایی کتک خوردن بچه اش رو ببینه...
علی اکبر رفت میدان، همه گفتن پیغمبر اومده، شبیه ترین فرد خَلقاً و خُلقاً و مَنطقاً به رسول خدا بود، صدای تکبیر بلند شد تا این که شروع کرد خودش رو معرفی کردن: من نوۀ پیغمبرم، من نوۀ علی ام، من نوۀ فاطمه ام، من پسر حسینم، علی ابن حسین بن علی، علیِ الاَکبر...
جنگ نمایانی کرد، بعضیا گفتن تشنه اش شد، برگشت یه نگاه به بابا کرد دید بابا از خودش تشنه تره، اینقدر خواهرها براش گریه کردن، داداش! مواظب خودت باش، عمه زینب داره دعا میکنه، سکینه داره دعا میکنه، اما نالۀ اهل خیمه بلند شد میدونی کدوم ساعت؟ اون ساعتی که حسین دست رو سر گذاشت.. آخه مگه خبر نداری، مگه نمیدونی علی اکبر رو چطور کشتن؟ یکی نیزه به پهلوش زد، یکی شمشیر به فرقش زد، اما نتونستن یه کاری کنن از اسب واژگون بشه، این اسب اسبی است که میدونه سوارش چقدر ماهره، تربیت شده است، اونایی که سوار کارن میدونن دستش رو انداخت دورگردن اسب، یعنی اینکه دیگه توان ندارم، من رو برگردون سمت خیمه، خونِ سر علی جلو چشم اسب رو گرفت، عوض این که سمت خیمه ها بره رفت وسط دلِ دشمن، حسین یه وقت دید شمشیرا بالا میاد، همچین که با عجله دوید از خیمه گاه تا قتلگاهِ علی، هی زمین میخورد، بلند میشد، صدا میزد: وَلَدی! دید علی داره پاهاش رو روی زمین میکشه، صورتش رو گذاشت رو صورت علی...
میدونی چرا بغلش نکرد؟ آخه بدنِ سالم رو میشه بغل گرفت، حسین هر طرف رو میگرفت، یه طرف دیگه روی زمین میریخت... ناله بزن: حسین!...*