eitaa logo
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
131 فایل
📚دوره آموزش اساتید :مداحان مبلغان پيشرفت ، در راستای تمدن نوین اسلامی فرهنگ سازی زمینه ظهور ارائه سرفصل های اموزشی👇👇 *سبک زندگی اهلبیت (ع) *انسان شناسی *طرح اجرایی قرآن زنده است *مقتل شناسی *اصول و فنون *نواها ونغمه * فرزند آوری و فرزندپروری
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1247750544.mp3
3.07M
دل محزونه داره میخونه به یاد مادر چشام بارونه (ع)
11.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرچم عزای پیامبر اعظم (ص) بر فراز ایوان نجف 🏴پرچم عزای پیامبر اعظم صلی‌الله علیه و آله طی مراسمی با حضور خادمان حرم امیرالمومنین علیه‌السلام و زائران آن حضرت بر فراز ایوان نجف برافراشته شد.
مداحی_آنلاین_سنگین_شده_بر_دل_غمِ.mp3
7.16M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ سنگین شده بر دل غم هجر پیمبر آه از وداع و ماتم ساعات آخر 🎤 حاج میثم مطیعی علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه #حضرت‌_رسول_ص 🎤حاج محمود کریمی
علی جان..علی جان..بیا عزیزم..کنار من بنشین. با اشاره.آرام آرام.. لبهای پیغمبر تکان میخورد. من میخوام روضه رو تجسم کنی. لبهای پیغمبر تکان میخورد..امیرالمومنین گوش مبارک رو آوردن کنار لبهای رسول خدا...خانه آرام. رسول خدا آرام آرام حرف میزد.علی شونه هاش تکون میخورد. زیر لب علی فرمود.چشم.. شاید فرموده باشند..علیجان حق تورو میبرند.باید صبرکنی...پس گفته چشم..می ایستم.. اشک جاری شد.یه چندلحظه ای رسول خدا صحبت کرد باعلی..علی همینطوری. غم فراق پیغمبر..اینی که فاطمه میخواد یتیم بشه.غم بچه هاش.غم این امت.دل تنگ خودش..همینجوری گریه میکرد..حالا این بارها میخواد بیاد روی دوش علی... علی لنگر زمین و آسمونه..ولی هی میگه چشم.بالاخره دلش به درد میاد.. گوش کردو گوش کرد و گوش کرد...صدای پیغمبر آرام آرام یه صدای زمزمه می اومد.فاطمه داشت نگاه میکرد..دوباره علی فرمود چشم.. سر امیرالمومنین پایینه.اصلاً بالارو نگاه نمیکرد.چشم.. شاید رسول خدا فرموده باشند.علیجان...در خانه ات و آتش میزنن.. دوباره هنوز سرپایینه..دوباره علیجان....شروع کرد حرف زدن..اما ایندفعه آروم آروم رنگ صورت مولا تغییر کرد..برافروخته شد‌.صورت درهم رفت.رگ غضب شیرخدامتورم شد.دستاش و فشار میداد.سربالا آورد به فاطمه ش نگاه کرد.گف چشم.چشم. شاید گفته باشند.علیجان فاطمه ت و میزنن. چادرش آتش گرفت .چشم.. هی نگاه به فاطمه میکرد رسول خدا..همینطوری داره نگاه میکنه.گریه میکنه میگه چشم...شاید داره روضه میخونه برای علی.. اولین اجر رسالت زدن فاطمه بود گشت از حق کُشیِ امت بیدادگرت کشتن محسن مظلوم تو اجر دگرت خوب از خجالت پیغمبر در اومدن..خوب الی المودت فی القربی رو رعایت کردن‌. باسر انگشت خزان سخت ورق برگردید غنچه و لاله ی خونین تو پرپر گردید سومین اجر تو زخم سر حیدر گردید به حسن از همه کس ظلم فزونتر گردید بعدازآن زهر که بر نور دو عینت دادند اجرها بود که امت به حسینت دادند گرگ ها بر بدن یوسف تو چنگ زدند بر رخ چرخ زخون دل او رنگ زدند دست بگشود به پیشانی او سنگ زدند تهمت کفر به آل تو به نیرنگ زدند زین مصیبت همه دم سینه ی میثم سوزد بلکه تا حشر دل آدم و عالم سوزد رفقا.رسمه.به همه هم گفتن..کسی که از دنیا میخوادبره.حتی دکمه های پیراهنشم بازکنید. از چندجهت میخوام وارد روضه بشم..شب رحلت پیغمبره..شاید سال بعد من از دنیا رفته باشم.عمر دست خداست..ایشالله برای امام حسین شهید بشیم.آرزومونه..خوش به حال اونکه برای حسین و برای ولیِّش به شهادت رسید. آخرای ماه صفره.برای همه دعاکنید. محتضر لحظات آخرش میگن حتی یه دونه پارچه هم روی سینه ش نباشه..عمر در نگاه محتضر طولانیه.در نگاه ما میگن دیدی در یه چشم به هم زدن از دنیارفت.. فَمَن یَمُت یَرَنی..علی فرمود..اگه قرار باشه کسی که از دنیا میره علی رو ببینه..اون یه لحظه براش زیاده.طولانیه.و همه حسرت خواهندخورد لحظه ی آخرعمرشون.که علی اینه و ما نشناختیم.. علی اینه و ما دنبال یه چیز دیگه رفتیم..حالا جای ما زیادم بد نیس.علی اینه و ماجدی نگرفتیم..فقط گفتیم علی و دنبال راهش نرفتیم. اما بدا به حال اونایی که میگن.علی اینه و ماباهاش دشمنی کردیم...اونام که از دنیارفتن.لحظه های آخر گفتن.وای علی اینه و ما خونه ش و آتیش زدیم. لحظه ی آخر عمر طولانیه..برا محتضر. رسول خدا احترامش برای همه ی ملائکه فرض واجبه.به همه ی عالم واجبه..اما وقتی از دنیا میخواد بره.باید رعایت بشه.سبک بشه..سینه ی پیغمبره. اینقدر مهمه.من جایی ام دیدم..ابی عبدالله...همینکه شیش ماهه تیرخورد.قنداق و پاره کرد..بچه دست و پابزنه.راحت باشه.. لحظه های آخره..حسن و میگیرن.حسین میره.اورو میگیرن زینب میره..حسنین خودشون و روی سینه ی رسول خدا انداختند.امام حسن صورت به صورت پیغمبر گذاشت‌.ابی عبدالله رو سینه ی پیغمبر.علی اومد اینارو برداره بانوازش..لحظه های آخر.پیغمبر با آرامش جان بده..اولی رو اومد برداره فرمود علیجان.رهاشون کن..حسین باید روسینه ام باشه..حسنم باشه..اینا باشن من راحت جان میدم.. یه بار علی اومد بچه هارو برداره نگذاشت رسول خدا.. ۷۵ روز یا ۴۵ روز یا ۹۵ روز یه روایتیه‌‌..یکی از این روایات.شب بود.همین دوتا بچه دوباره رو سینه ی مادر افتادن..مادر بین کفن...علی برشون نداشت.. یه مرتبه یه هاتفی صدازد.علی چیکار داری میکنی‌.؟؟ بچه هارو بردار..عرش به هم ریخته از ناله..بچه هارو از روی سینه ی مادر بردار‌‌..عالم داره از مدار خارج میشه... علی ...یتیمای فاطمه رو با احترام برداشت.. حسین..یتیمای حسن و با احترام برداشت..
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه #حضرت‌_رسول_ص 🎤حاج محمود کریمی
یه جا سراغ دارم.بچه رو بدن پاره پاره و بی سر بابا افتاد..هزارو نهصدو پنجاه زخم..با تازیانه بلندش کردن..یا ابتا....اُنظُر الی عَمَّتی.. وای وای وای..بر گردیم مدینه.... هرجور میتونی امشب ناله بزن..ای جوون... بچه هارو از روی سینه ی پیغمبر برداشت..رسول خدا نگذاشت.گف اینا باشن.من راحت جان میدم..این سنگینی حسین و حسنم لازمه..باید روسینه ی من باشن.. این یه سنگینی بود رو سینه ی رسول خدا... من یه عبارت از مقتل....خانوم زینب اومدبالای گودال‌..والشِمرُ جالسُ علی صَدرِک.. حسییییین..حسییییین.. 🍀