#امام_حسین_و_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_کوفه
#شب_جمعه
چیزی ندارد آنکه در رزقش سحر نیست
چیزی ندارد آنکه چشمش، چشم تر نیست
باید بسوزم در میان گریه کن ها
چون شمع، چون پروانه ای که فکر پر نیست
با دست خالی آمدم دستم بگیری
گرچه بها و ارزش من اینقدر نیست
حاجت نده که بیشتر آواره باشم
چون مثل تو بخشنده ای از هر نظر نیست
از چشم زهرا و علی حتماً می افتد
شب های جمعه هر گدایی در به در نیست
یک السلام ارباب می گویم بخر باز
روزی من شش گوشه آقا مگر نیست؟
شرمندهء خیرات و احسان حسینم
در کسب و کار نوکری اصلاً ضرر نیست
دنبال نیزه می روند اشرار کوفه
دیگر کسی در کربلا، دنبال سر نیست
تنهاست زینب، دور و اطرافش شلوغ است
یک زن حریف داد و قال صد نفر نیست
از نان و خرما دادن مردم بفهمید
اصلاً مسلمانی در این کوی و گذر نیست
شاعر: #رضا_دین_پرور