🔳 #شهادت_امام_علی(ع) 🌴روضه حضرت علی(ع) 🌴امشب دل همه کائنات نگرانه 🎤 #مهدی_رسولی ⏯ #روضه

🔳 #شهادت_امام_علی(ع) 🌴شکسته قلب محراب خون دل سجاده 🌴ستون هفت آسمون روی زمین افتاده 🎤 #حاج_محمود_کریمی ⏯ #زمینه 👌بسیار دلنشین #الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/1999503523C97a7e0840c

🏴 #شهادت_امام_علی(ع) ♨️چرا امیرالمومنین مظلوم شد؟ 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎙حجت‌الاسلام #دارستانی 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.

#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان💔🥀 امشب ، شب ناله در فراق پدری مهربان است که غیر از چاه و نخل و ماه، کسی گریه‏ هایش را ندیده بود پدری دل‏سوز که با آه همه کودکان یتیم شریک بود و غصه ‏های همه را بر جان خود هموار می‏کرد ولی کسی از غربت او و دردهای دلش با خاری در چشم و استخوانی در گلو ، خبر نداشت . . . #شب_نوزدهم_ماه_رمضان🌙 #شب_ضربٺ_خوردن💔 #شهادت_امام_علی(ع)🥀 #شب_قدر🌙

🎥لحظه‌ی سرخ شدن چراغ‌های حرم مطهر حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام در کربلای معلی همزمان با ایام #شهادت_امام_علی علیه‌السلام

📌﷽ ⁉️ سؤال 👇🏼 آیا این روایت که مرغابیان وقت رفتن مولا علی به مسجد شروع کردن به صیحه و ضَجه زدن واقعیت دارد؟ ‼️پاسخ👇🏼 🔻 قضیه فریاد و صیحه مرغابیان هنگام خروج 🟩 حضرت علی عليه‌السّلام به سوی مسجد نیز از قضایای مسلم تاریخی است که علمای شیعه و سنی آن را نقل کرده‌اند 💢چنین نقل کرده‌اند: ✍🏼« در آن شب آن حضرت بیدار بود و بسیار بیرون می‌رفت و به آسمان نظر می کرد و می‌فرمود این است آن شبی که مرا 🕋 پیامبر وعده شهادت داده است. زمانی که صبح شد حضرت قصد رفتن به مسجد را کرد چون به صحن خانه امد مرغابیانی که در خانه بودند به خلاف عادت از پیش روی آن حضرت در آمدند و پر می زدند و فریاد و صیحه می‌کردند بعضی خواستند انها را برانند 🟩حضرت فرمود: آنها را واگذارید چرا که اینان صیحه زنندگانند که نوحه می‌کنند» 📚الارشاد ،مفید،ج۱ص۱۶ 📚خصائص رضی،ص۶۳ 📚مناقب ابن شهر اشوب،ج۳ ص۳۱۰ 📚کشف الغمه ج۱ ص۴۳۶ 📚روضه الواعظین ،ص۱۳۵ 📖علمای اهل سنت نیز این داستان را نقل کرده‌اند مانند: 📚اسد الغابه،ابن اثیر ج۴ ص۳۵ 📚کنزالعمال،متقی هندی ج۶ ص۴۱۳ 📚الریاض النضره ،طبری،ج۲ ص۲۴۵ 📚تاریخ یعقوبی ج۲ص۲۱۲ 📚مروج الذهب ج۲ ص۴۲۵ #شب_قدر #شهادت_امام_علی ┅─────┅┅─────┅

#واحد #شهادت_امام_علی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ (میون بستر، زخمی‌و خسته براش بمیرم، سرش شکسته)۲ سی ساله حیدر، دردش همینه آه از مغیره، آه از مدینه چند ساله کابوسه شباش همش میاد جلو چشاش زهراشو می‌زدن با بغض یه مشت ارازل و اوباش هر وقت می‌بینه قنفوضو میوفته یاد ضربه‌هاش اون لحظه‌ای که فاطمه افتاده بود به زیر پاش وای وای اون‌که به زیر دست و پا، افتاده بود، زن بود کار مغیره به علی، یه عمری نیشخند بود واویلتا واویلتا واویلا واویلا... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چشم انتظار، دل شکستش چادر خاکی، به روی دستش از وقتی رفته، قرار خونش مونده چشاش به، دیوار خونش غم داره رو شونش علی رفته همه جونش علی یادش با چکمه اومد مغیره تو خونش علی عباشو انداخت رو زنش با چشم گریونش علی له شده بود بال و پرت کبوتر لونه‌ات علی اگر که زهرا پر کشید، زیر سر میخ بود سرفه‌های نیمه شبش، از اثر میخ بود واویلتا واویلتا، واویلا واویلا... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ جمع کرده مولا، به دور بستر گل‌هاشو واسه، حرف‌های آخر برا اباالفضل، حرف از حرم زد حرف از یه مشک و دستِ قلم زد گفته که میری کربلا می‌گفت میری به کربلا دستات میشه از هم بس که میشه درهم سرت نمی مونه رو نی، نه می‌شه بردت تا حرم نه جامی‌شی رو عبا چشم تو رو دور می‌بینن، میان به سمت خیمه‌ها یه روز جلو چشات، رو نی، زینب و میارن میان سکینه رو برا، کنیزی بردارن جان حسین... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️