مصیبت هایم امشب جان گدازه-حاج محمود کریمی -دشتی.mp3
4.11M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه_دشتی
🎤مداح :حاج محمود کریمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مصیبت هایم امشب جان گدازه
که مانده روی دستم یک جنازه
نبیند کاش زینب روی دوشم
ز تابوت بریزد خون تازه
به یاد لرزه های پیکر تو
گرفته لرزه پای شوهر تو
به قبرت خاک می ریزم ولیکن
بریزد خاک بر سر دختر تو
خدا داند دلم خون گریه می کرد
به عالم دشت و هامون گریه می کرد
ندیدم زخم پهلو را در آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه می کرد
الهی دخترت زینب بمیرد
ببین تنهایی ام را ای عزیزم
الهی از کنارت برنخیزم
خودم با دست خود خاکت نمودم
چه خاکی بعد تو بر سر بریزم
الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم،باغم بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک بر بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ای مرهم شرار جگر یابن فاطمه
بر شام تار ِ شیعه سحر یابن فاطمه
هر جمعه در هوای ظهور تو مانده ایم
امّا نیامد از تو خبر یابن فاطمه
حق را شکست داده سپاه ِ نفاق وظلم
کی می رسد زمان ظَفَر یابن فاطمه
از دست ِما مقیم بیابان شدی،ببخش
برگرد بین شیعه دگر یابن فاطمه
بنگر که روبه روی حسن روی مادرت
نیلی شده ست بین گذر یابن فاطمه
در پشت درب خانه تو را می زند صدا
با سوز و آه و دیده ی تر یابن فاطمه
بین گدازه های در ِ نیمه سوخته
بر سینه اش نشسته شرر یابن فاطمه
روی ضریح ِ سینه ی او، میخ داغ ِدر
از خود به جا نهاده اثر یابن فاطمه
او شد سپر برای علی و برای او
محسن شده ست همچو سپر یابن فاطمه
بشکسته است شاخه ی طوبا و از برش
روی زمین فتاده ثمر یابن فاطمه
با دست بسته خوانده تو را مرتضی بیا
ای مرهم شرار جگر یابن فاطمه
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#مناجات_با_خدا
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
این تویی
حالا اینم منم
کنتُ بِئسَ العَبد وَ اَنتَ نِعمَ الرَّب
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
بخدا اگه همین یه فراز رو بفهمم، دیگه از در خونه ات جایی نمیرم
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
یعنی همیشه دو دستی به بنده ات عطا میکنی
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
به حجة بن الحسن
الهی العفو....
◾️آمدم یا رب گدای روسیاهت را ببخش
◾️سائل آلوده و پراشتباهت را ببخش
◾️حضرت غفار، عبد پرگناهت را ببخش
◾️این گدای بی حیا و بی پناهت را ببخش
◾️بر در لطف تو اشک چشم و آه اورده ام
◾️هرچه هستم باز سوی تو پناه آورده ام
◾️ای خدا من سینه ام را غرق ظلمت کرده ام
◾️توبه کردم، توبه بشکستم خیانت کرده ام
امشب
به خاطر مادر سادات یه نگاه به دلم کن
حالم خیلی خرابه
◾️جای خلوت باتو، با غیرتو خلوت کرده ام
◾️من به عصیان و گناه خویش عادت کرده ام
◾️میکنم اقرار یا رب که تو خوب و من بدم
◾️باامیدی بر سر ابن سفره امشب امدم
◾️نیست این گر حال اشک و حال گریه حال من
◾️سنگ عصیان بارها زخمی نموده بال من
◾️غرق غفلت ها گذشته روز و ماه و سال من
◾️یا کریم الصفح ، رحمی تو بر احوال من
◾️این شب جمعه بگیر از لطف دست این گدا
◾️عفو کن یا رب به حق چادر زهرا مرا
اومد خونه
همینکه فهمید تو خونه چیزی برا خوردن نیست،
چقدر علی خجالت کشید
اما مگه تا فاطمه زنده هست میزاره علی خجالت بکشه،
علی جان چادرم رو ببر نزد زید یهودی گرو بزار،
اصلا تصورشم برا ما محاله،
علی چادر خانمش رو آورد،
زید یهودی یه نگاه کرد،
دید دوازده تا وصله داره،
اما تا فرمود این چادر فاطمه است،
آنچه که میخواست زید یهودی بهش گرو داد،
سه کیلو جو گرفت اومد خونه،
خانومش آرد کرد، نان پخت،
آخر شب زید یهودی چادر گرو گرفته از علی رو برد خونه،
چیزی نگذشت خانومش دید خونه اش نورانی شده
چیه تو این صندوق ...
علی چادر خانومش رو گرو گذاشته،
نوشتن همون شب هشتاد یهودی مسلمان شدند،
اومدن در خونه امیرالمومنین شهادتین رو بر زبان جاری کردند (۱)
به نور چادر وصله دار فاطمه هشتاد یهودی مسلمان شدند
اما به نوری که از سر بریده ی ابی عبدالله از تنور خانه خولی....
◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد
فرمود
یه سرچادر توی بهشت دست فاطمه ی منه
یه سر چادر هم روی صراط پهنه،
ندا میاد :
یٰا اَیُّهَا المُحِبُّون لِفٰاطِمَة،
تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ (۲)
◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد
ببین یه ذره با صدا بلند خوندیم اذیت شدیم
نه سینه ات شکافته شده
نه لگد خوردی
من نمیدونم چجوری فریاد زد :
خَلُّوا عَن اِبن عَمِّی (۳)
خانمی که نفس به سختی میکشید
برا علی داد میزد رها کنید علی رو
تا حالا یه نامحرم صدای این خانم رو نشنیده،
بخدا یه نامحرم هم صدای زینبش رو نشنیده بود
اما کربلا کار به جایی رسید دیدن داره داد میزنه
هی میگه
واحُسَینٰاه
📚منابع:
۱. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 537 – 538
۲. بحار الأنوار ج ۱۷، ص ۲۳۹
۳. همان، ج ۲۸، ص ۲۰۶
====================
روضه | مدینه مرکز پیکار نابرابر بود ....mp3
11.38M
|⇦مدینهمرکز پیکار....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاجمهدی سلحشور ✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
|⇦مدینهمرکز پیکار.... #روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاجمهدی
|⇦•مدینه مرکز پیکار...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مدینه مرکز پیکار نابرابر بود
علی نشانه، ولی جنگ با پیمبر بود
به حفظ جان علی، فاطمه سپر گردید
قد خمیده ی او ذوالفقار حیدر بود
نگاه زینب کبری به غربت مادر
نگاه فاطمه بر اشکِ چشم دختر بود
رخی که رنگ جسارت گرفت قرآن بود
تنی که روی زمین افتاد کوثر بود
چهار کودک معصوم با تنی لرزان
دعایشان به پدر، چِشمشان به مادر بود
چهل نفر به سر بضعه ی پیمبر ريخت
شرورتر ز همه قنفذ ستمگر بود
*گفت قنفذ چرا دست فاطمه رو از دامن علی جدا نمیکنی؟ چنان ضربه ای زد..*
خدا گواست که یک ضربه بر تنش نزدند
به قصد کشتن او ضربه ها مکرر بود
فاطمه ببین گریونم
روضه ی تو رو میخونم
بی تو من چطور آروم بمونم
برگرد، نبودنت دلم رو میشکنه
برگرد، غمت آتیش به جونم میزنه
برگرد، با دیدنت دلم جلا بگیره
برگرد، داره میباره اشکِ دخترت
برگرد، به جون این شهید بی سرت
برگرد، تا که خونه بازم صفا بگیره
*مصیبتی رو داره میگه که امیرالمؤمنین برای این مصیبت گفت: ردای جنگ به تن میکنم. زمین رو از خون همه اتون سیراب میکنم. دمار از روزگار همه اتون درمیارم. چه مصیبتی؟ علی سیلی خوردن فاطمه رو دید تحمل کرد، ناله اش رو بین در و دیوار دید تحمل کرد، اما برا این مصیبت ردای رزم به تن کرد، شمشیر برهنه تو دستش از خونه بیرون زد..*
گفت باز دارن میدن آزارت
پیش چشمای دلدارت
اومدن برا نبش مزارت
برگرد، نذار اینا زمینم بزنن
برگرد، اینا دشمن خونیِ منن
برگرد، آخه تنها طرفدارم تو بودی
برگرد، زندگیِ منو به هم زدن
برگرد، با غرور جلو من قدم زدن
*سلمان دید علی تو کوچه نشست زانوهاشو بغل گرفت، های های داره گریه میکنه. آقاجان اینجا کوچه ست محل عبور مردمه، حضرت فرمود: سلمان دست رو دلم نذار، این مرد رو میبینی جلو من داره راه میره؟ یه روز دستای منو بست، جلو چشم من به فاطمه ام جسارت کرد.. یه دعا میگم اگه تونستی آمین بگو، خدا غرور هیچ مردی رو جلو زن و بچه اش نشکنه، دو جا غرور علی شکست، یجا وقتی از خونه دارن کشون کشون میبرنش نگاه کرد ناموسش بین در و دیوار رو زمین افتاده. زبانم لال، یکی فاتح بدر و خیبر شمشیر برهنه بالا سرش نگه داشتن، دید فاطمه داره نگاه میکنه، الانه که نفرین کنه، فرمود: به والله الان موهامو پریشان میکنم، پیراهن پیغمبر رو به سر میندازم، همه اتون رو نفرین میکنم، امیرالمؤمنین فرمود: سلمان بدو فاطمه ام رو دریاب، نکنه نفرین کنه. سلمان اومد محضر بی بی مؤدب، خانم جان! امیرالمؤمنین سلامت میرسونه، نکنه نفرین کنی، گفت: سلمان چطور نفرین نکنم؟ اینا ببین با علی چه کردن، اینا غرور علی رو شکستن. انقدر فاطمه ایستادگی کرد، علی رو برگرداند به خونه، گفت: به والله بدون علی نمیرم، با علی برگشت... اما کربلا دیدن زینب مستأصل هی داره میدوه، به این رو میزنه، به اون رو میزنه، ببینید دارن حسینمو میکشن، دارن سر از بدن حسینم جدا میکنن، خدا روتو سیاه کنه روی زینبو زمین زدی. یه وقت نانجیب گفت کارو تمام کنید، زینب نگاه کنه سر حسین بالای نیزه، نگاه کنه اسب ها رو نعل تازه زدن، بر بدن حسین....*
خاکیه چادر تو خونیه پیراهن تو.mp3
6.09M
#زمینه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
🎤سید مهدی حسینی
➖➖➖➖➖➖➖➖
خاکیه چادر تو خونیه پیراهن تو
دل من تنگه برا علی علی گفتن تو
واسه غربت من به این و اون رو میزنی
با همین حال بدت خونه رو جارو میزنی
گریه بی امون نکن
خونه خرابمون نکن
با رفتنت عزیز من
دل علی رو خون نکن
زخمی کوچه ها نرو
مادر بچه ها نرو
رو گرفتی که منو تو خونه شرمنده کنی
آرزومه که برام یه بار دیگه خنده کنی
کار دنیا رو ببین زندگی ما رو ببین
یا رسول الله بیا گریه زهرا رو ببین
کشته منو بهونه هاش
داره میلرزه شونه هاش
علی نمیدونه چرا
کبوده زیر گونه هاش
زخمی کوچه ها نرو
مادر بچه ها نرو
چادر سوخته تو همه خوشی حسنه
زیر لب میگی به من حسین من بی کفنه
هر کسی میره جلو نیزه به زخماش میزنه
اگه دستش نرسه زینبمو جاش میزنه
نیزه ها رو دقیق زدن
به پهلو هات عمیق زدن
خیمه ها سوخت و بچه ها
میون خیمه جیغ زدن
کشته کربلا حسین
زخمی نیزه ها حسین
➖➖➖➖➖➖➖➖
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسیده فاطمیه دلها همه غمینه
شیعه در انتظاره کی آقاشو ببینه
کی میای آقا عالم بوددر انتظار
بی شما آقا به رنج و غم همه دچار
یابن فاطمه رویت شود کی آشکار
یابن فاطمه یابن الحسن مهدی بیا(۲)
رسیده فاطمیه علی و دست بسته
مادردر انتظار است با پهلوی شکسته
گشته است بپا بزم عزای فاطمه ۳
میرسد بگوش شور و نوای فاطمه
شیعه ی علی گرید برای فاطمه
یابن فاطمه یابن الحسن مهدی بیا
رسیده فاطمیه بیادپشت آن در
گریه و سوز زینب ناله و اشک مادر
جای تسلیت آتش به خانه میزدند
مادر تو را چه بی بهانه می زدند
بر دو بازویش با تازیانه می زدند
یابن فاطمه یابن الحسن مهدی بیا
رسیده فاطمیه چهاکشیده حیدر
چه ظلمها رسیده بر دختر پیمبر
دشمنان دین زخم علی نمک زدند
پیش چشم او فاطمه رو کتک زدند
جان عالمی به خاطر فدک زدند
یابن فاطمه یابن الحسن مهدی بیا
رسیده فاطمیه دست علی رو بستند
پهلوی مادرت را زکینه ها شکستند
پشت در زکین غنچه زشاخه شد جدا
فاطمه فتاد ششماهه محسن شد فدا
جای همسرش زد فضه را زهرا صدا
یابن فاطمه یابن الحسن مهدی بیا
رسیده فاطمیه ای یادگار حیدر
آقا توکی میایی با ذوالفقار حیدر
حق نهاده است عالم در اختیار تو
مهدیا بود جهان در انتظار تو
نام فاطمه مهدی بود شعار تو
یابن فاطمه یابن الحسن مهدی بیا
رسیده فاطمیه یابن الحسن کجایی
صفای هردوعالم منتظرم بیایی
ای گل علی تنها حبیب من بیا
نورمنجلی یار غریب من بیا
آخرین ولی تویی طبیب من بیا
یابن فاطمه یابن الحسن مهد