هدایت شده از 🌸 زندگی زیباست 🌸
مسجدیها چشمانتظار فرمانده بزرگ جنگ بودند. یکی با یک موتور گازی درب و داغان و دستهای روغنی، جلوی در ایستاد.
پاسدارها گفتند برود جلوتر. موتوری بی درنگ جلوتر رفت جلوتر و توقف کرد...
...چند دقیقه بعد مجری گفت:
در خدمت فرمانده جنگ، حاج آقا برونسی هستیم که به خاطر خرابی موتورشان کمی دیر رسیدند.
🌷 #شهید_عبدالحسین_برونسی
#یکی_از_میان_ما ...🌷...
/یاد یاران
…………………………………
@sad_dar_sad_ziba
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─