🥋 داستانی
از زندگی استاد اویاما
💣 هنگامی كه بعد از جنگ جهانی دوم در زندان به سر می بردم و در حالی كه كاملا میدانستم برای تدريس و يا كار آزاد واجد شرايط نيستم و از آينده ام هم نامطمئن بودم، تصميم گرفتم كه زندگی خود را فدای كاراته كنم.
👊 در آن زمان عده زيادی از مردم مخالف هنرهای رزمی بودند. اما من عقيده داشتم و دارم، كه يک كشور بدون افراد آموزش ديده ای كه بتوانند از آن دفاع كنند، نمیتواند به استقلال برسد.
به همين دليل هم راه كاراته را انتخاب كردم و به محض آزاد شدن از زندان، راهی جنگل های دورافتادهای در قله «كيوسومی» شدم و به مدت يک سال و نيم در آنجا به تنهايی به تمرين پرداختم.
🌴 آنجا با درختان سدر سر به فلک كشيده و درختان ديگر، هم چنين وجود رودخانهای كه از وسط دره می گذشت و صخره های شيب دار و آبشارهای فراوان بسيار زيبا بود.
در ميانه كوه، معبد «كيوسومی درا» قرار داشت و من در خرابه های كلبه ای كه در قديم محل نگه بانی بود زندگی می كردم.
من فكر می كنم هر كسی که كاملا و از جان و دل در راهی قدم میگذارد، بايد در چنين شرايطی و در تنهايی به پرورش خود بپردازد. اما تنها بودن كار آسانی نيست، بدترين چيز تنهايی است.
در چنين #انزوايی، پست ترين غرايز انسان، قوی شده و شدت می يابد.
👈 برای مبارزه با اين تنهايی در چنين لحظاتی تنها دو راه وجود دارد:
اول: ترک آن محل و
دوم: به كار بستن تمركز و مبارزه با تنهايی و #وفا به عهدی كه با خود بستيم.
كه من راه دوم را برگزيدم.
😢 در آن زمان من برای نجات از تنهايی به هر چيزی متوسل می شدم؛
برای مثال يک ابرو را می تراشيدم، در آبشارهايی كه آب سرد باران بود آب تنی می كردم. در حالی كه در آب می نشستم، به روش ذِن درخود فرو می رفتم و فكر می كردم و مدت ها به #ماه و #ستارگان خيره میشدم.
گاهی حتی خار و يا اجسام نوک تيز در زانوی خود فرو می كردم و يا حتی سر خود را به سنگ می زدم.
به اين ترتيب و از طريق تمرين، ذن و مديتيشن در مدت اين هيجده ماه وارد مرحله بی فكری تمركز به نام #سامادهی شدم..
📚 برگرفته از کتاب طریقت کیوکوشین نوشته استاد اویاما
#oyama
#Kiokoshin
#زندگینامه 📝
💪 @HrazmiVpahlvani 💪
کانال هنرهای رزمی.. ورزش پهلوانی🀄️
(⛩هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار میکند و در آن زیبایی بزرگی نهفته است.)☯