تاریخاتور
🔹با صاف شدن اورشلیم ، اشراف یهود به بابل کوچانده شدند و حتی عده ای هم به ایران آمدند و در شهرهایی م
ادامه قسمت یازدهم #سازمان_یهود
و چرا این قدر یهود تشنه به خون بخت النصر بوده !!!؟
🔹یهود در قضیه تخریب اول معبد ، به شدت روی بخت النصر تارگت زدن و تا جایی که میخورد در تاریخ تحقیرش کردن! ولی به نظر شماحقیقت چیست ؟!
🔹قبلا گفتیم که بخت النصر داماد ایرانیا بوده و با دختر شاه ماد ازدواج کرد و بعد یک ائتلاف نظامی با ایرانی ها ، حکومت های آشور و مصر رو نابود کنه !
🔹در قسمت دهم #سازمان_یهود هم گفتیم که بخت النصر در مرحله اول که رفته بود مصر رو بگیره کاری با سرزمین یهود نداشت و خ نرم و لطیف با اینا برخورد کرد و حتی سه سال بعدش که یهویاقیم(حاکم اورشلیم) ، سرکش شد، بخت النصر بدون خونریزی وارد اورشلیم میشه و تازه شاه جوان و ننه ش به استقبالش میان و بعد فقط تبعیدشان میکنه!
🔹خود یهود میگه که بخت النصر شاه جوان رو دلیل خیانت نمیکشه بلکه به عنوان شاه یهود به بابل تبعید میکنه و صدقیا (عموی شاه ) رو به عنوان نایب السلطنه میذاره بالای سر یهودیان !
🔹بعد یه مدت ، یهود برای سومین بار خیانت میکنند و این بار با شاه مصر علیه بابل ائتلاف میکنند !!!
این دفعه دیگه بخت النصر میره و چشم فتنه رو در میاره!
🔹یهود در کتاب عهد عتیق معتقدن که سقوط اورشلیم بخاطر خشم خدا بوده و بخت النصر فقط مجری پروژه بوده !
🔹اینا تو کتابای خودشون نوشته شده !
« کتاب دوم پادشاهان »
🔹یهود در آن دوران از تنظیمات خارج شده بودن و گوساله های فلزی و ستون (ابلیس)ساخته بودند و بهشان سجده میکردند ،شیاطین را می پرستیدند(جنیان) و برای بتی بنام بعل دولا و سه لا میشدند !!!
شاسگولتراشون دخترا و پسراشون رو برای اجنه قربانی میکردند!
🔹اشراف مارموزیهود به ملت بدبخت دستور میدادند که دخترا و پسرانشون رو با نیت قربانی برای جنیان در آتش بسوزانند!
شیطان و ضحاک در شاهنامه یادتونه ؟! حاجی فردوسی میگفت هدف شیطان نابودی نسل بشریته!!!
🔹دیگه قوم برگزیده شده بودن دشمن شماره یک خدا !!! البته از همان زمان حضرت موسی ، گیج میزدند!
🔹نخستین پیامبری که در بنی اسراییل برای عدالتخواهی قیام کرد اوریای نبی بود که به شکل فجیعی به شهادتش رساندند!
🔹در این زمان پیامبر دیگری بنام ارمیای نبی ، با جنایات یهود مبارزه میکرده ولی دوز جنایت و نافرمانی اشراف یهود خیلی بالا بود!
🔹اشراف یهود به شدت ارمیا را شکنجه کرده بودند ، ولی حاجی بیخیال نمیشد و با قدرت به ادامه ماموریتش می پرداخت !!!ارمیا علیه نظام فاسد یهود قیام کرده بود! دولتی که مردم رو به بعل پرستی هل داده بود و مردم رو مجبور به قربانی فرزندانشان می کرد !
ارمیای نبی از قبیله بنیامین بود !
🔹به گفته منابع عهد عتیق ، ارمیای نبی بخت النصر رو شمشیر خدا میدونسته علیه حکومت شیطانی مصر!
🔹 حاکمان و اشراف یهود که حریف ارمیا نمیشدن یه سری پیامبران دروغین درست میکنند و ساپورتشون میکنن علیه ارمیا !
ولی وقتی دیدند با شکنجه و رسانه و دغل بازی جواب نمیده، حاجی رو فرستادن زندان!
🔹 زمان حمله بخت النصر ، ارمیا توسط اشراف یهود در چاه زندانی بود و حتی صدقیا(حاکم اورشلیم) به دنبال قتلش هم بود که بخت النصر بعد از فتح شهر ، در اولین حرکت، دستور آزادی ارمیا رو میده!
🔹در کتاب ارمیا ذکر شده که اشغال اورشلیم خواست خدا بودو در کتاب حزقیال نبی هم آمده که حمله بخت النصر به اورشلیم به خواست مردم مستضعف این دیار بود و جالبه که بخت النصر بعد ورود به اورشلیم ،ناجی مستضعفین میشه و زمین های اشراف را بین مردم دردکشیده تقسیم میکنه !!
🔹تازه متوجه میشیم که چرا اسم بخت النصر اینقدر درب و داغون در تاریخ آمده و حسابی در تاریخ تحقیرش کردند!
از توهین به مادرش تا این که بهش نسبت دادند که توسط یک سگ بزرگ شده و خوی حیوانی داشته!!!
🔹ویل دورانت (تاریخ دان بزرگ)میگه بخت النصر فقط دنبال کشورگشایی نبوده و قبل شمشیربازی، اهل نبرد با نفس خودش بوده 😳
اینا رو ویل دورانت میگه!!!
بعدش هم میگه جوری بابل رو درست کرد که در دنیا مثلش نبود !!!!
🔹هرودت هم که ۱۵۰سال بعد به بابل رفته بود حسابی از دیدن معماری و برج های بلندش کفیده شده بود !
🔹خلاصه این که عقده تاریخی یهود از بخت النصر بخاطر اینه که زده بود تشکیلات دوز و دغل اینا رو ترکوند !!!
🔹ولی بر منابع تاریخی دیگر ، بخت النصر آدم همچین علیه السلامی نبوده و دین و ایمان درستی نداشته و یکی از بزرگترین هنراش هم پاره کردن یهود بوده !!!
🔹قابل توجه همه ی دوستان
قسمت دوازدهم #سازمان_یهود
جمعه این هفته بارگذاری خواهدشد ❤️
تاریخاتور
🔹قسمت شانزدهم #شاهنامه 🔹آغاز تور تفریحی رستم، دزدیده شدن رخش و ازدواج پهلوان ایران با تهمینه دختر
قسمت هفدهم #شاهنامه
به دنیا آمدن سهراب و گرو کشی ناجوانمردانه افراسیاب!!!
امشب در تاریخاتور منتظر باشید
تاریخاتور
🔴۳۳۳سال قبل از میلاد #جنگ_ایسوس بعد از شکست گرانیک،داریوش سوم از سوز شکست در کمتر از یکسال سپا
🔹اگر اسبان داریوش سوم در نبرد ایسوس ، رَم نمیکردند ! شاید هیچ وقت ، ایران بدست اسکندر فتح نمی شد !!!
🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم...
@Hs_Land
🔹 مأمون قبل این که از ایران به بغداد برود تصمیم گرفت کار ایرانی ها را تمام کند و در اولین حرکت کاری کرد که پدرش با خاندان ایرانی برمکی کرده بود!!!
« فضل بن سهل » سرخسی که همه کاره دولتش بود( از وزارت تا نیروهای مسلح روی انگشتش می چرخید ) را در یک حمام عمومی کشت و با خیال راحت به بغداد رفت !!!!!
اما هنوز رو تختش جاگیر نشد که « طاهر » سردار ایرانیش ، اعلام استقلال کرد و پرچم اولین حکومت مستقل ایرانی (دوقرن بعد از حمله اعراب)را در خراسان بالا برد !
و مأمون مثل خر در گِل، گیر کرده بود !
🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم...
@Hs_Land
🔹دوستانی که #سازمان_یهود رو پیگیری میکنند اگه در تاریخ یهود دقت کنند تقریبا بعد از سلیمان نبی ، حکومت پادشاهی یهود خیلی آرام جای حکومت پیامبران را گرفت !!!
و دقیقا همین اتفاق در اسلام هم افتاد و یک کپی ، paste بینظیر بود !!!
حکومت از امامان وعده شده به دست خلیفه های قلچماق (...بنی امیه، مروانیان، بنی عباس و ...)رسید !!!!
تجربه یهود در اسلام پیاده شده بود و مطمئن باشید اجرای این عملیات که از سقیفه ، رسماً استارت خورد کار یه مشت عرب همیشه فراری از جنگ نبود !
🔹اگه قرآن نبود
رسانه ها به ما میگفتند
فرعون شهید شده
و موسی تروریست بوده !!!
@ArmanGerra
تاریخاتور
🔹اگه قرآن نبود رسانه ها به ما میگفتند فرعون شهید شده و موسی تروریست بوده !!! @ArmanGerra
🔹یه کانال جالب با روایت دهه هشتادیا
به نظرم جالبه ، قشنگ مینویسن
🔹رستم وقت زیادی نداشت و مجبور بود تهمینه رو بیخیال بشه و برگرده به سیستان!
🔹موقع رفتن ، مهرمخصوصش رو به تهمینه داد و گفت اگه بچه مون پسر بود ببند به بازوش و اگه دختر بود ببند به موهاش !!!
🔹این وسط یار غار رستم یعنی رخش ، توسط بچه های افغانستان( سمنگان) پیدا شده بود !
رستم با دلی پردرد با تهمینه خداحافظی کرد و راه افتاد به سمت سیستان!
🔹خیلی سوسکی وارد سیستان شد و صداش رو هم درنیاورد که ازدواج کرده !
🔹زمانه گذشت و تهمینه پسری به دنیا آورد بنام سهراب ! نیمی ایرانی و نیمی افغانی!
پسر نگو گل پسر ! پر قدرت و چریک ! از همسن و سالاش یه سر و گردن بالاتر بود !
🔹یه کمی که قد کشید رفت پیش ننه تهمینه ش و گفت به من بگو بابام کیه؟!
تهمینه هم بی برو برگرد گفت بابات رستم، پهلوان افسانه ایه و تو از نسل پهلوانان ایران زمین هستی و شما ژنتیک نگهبانان ایرانید !
بعدش مهر رستم رو بست به بازوی سهراب !
🔹سهراب که قند تو دلش آب شده بود یه دفعه ای ترمز برید و گفت من یه سپاه گودرتمند ردیف میکنم و حمله میکنم به ایران و کیکاووس رو از تخت سلطنت میکشم پایین!
بابا رستم رو میکنم شاه و تو رو میکنم ملکه ایران !!!
🔹سهراب بعد افاضات خدمت مادر ، پیش بابابزرگش که حاکم سمنگان بود رفت و باباجون هم حسابی تحویلش گرفت و کلی تجهیزات در اختیارش گذاشت!
🔹حالا مانده بود یک اسب تنومند!
🔹بعد کلی جستجو یک اسب خوش هیکل به دلش نشست ! داستان این اسب چی بود؟!
یادتونه تورانیان رخش رستم رو دزدیده بودند و در میان اسبان وحشی رها کردند!
این اسب جدید سهراب از ترکیب رخش با یکی از اسبان وحشی بوده!
🔹پدربزرگش هم یه لشکر مجهز از تکاوران سمنگان برای حمله به ایران در اختیار سهراب گذاشت !
🔹موقع بدرقه، تهمینه به سهراب گفت افراسیاب شاه توران آدم نرمالی نیست و با بابای تو دشمن خونی هست و مواظب باش ، از رابطه پدر و پسری تو و رستم خبردار نشه!
🔹ولی ان طرف ماجرا، افراسیاب بو کشید که سهراب پسر رستم هست و خبردار شد که داره به ایران لشکر کشی میکنه !!!
افراسیاب که دشمن ایران زمین بود ازین نبرد پدر و پسری ، بشکن میزد و کیفش کوک شده بود و دستور داد یک لشکر مجهز با دو سردار نامدارش "هومان و بارمان " در اختیار سهراب قرار بگیرن!
🔹چند روز بعد ائتلاف قدرتمند توران و سمنگان به سمت ایران حرکت کردند!
🔹افراسیاب به سردارانش آلارم داد که مواظب باشید که رستم و سهراب ، از پدر و پسری هم خبردار نشن ، تا بزنن همدیگه رو لت و پار کنن و ماهم خیالمون از هر دوتا راحت بشه!
🔹لشکر ائتلاف به دژ سفید در مرز ایران رسیدند که فرماندهش پیرمردی بنام گژدهم بود!
🔹 پهلوانی بنام حجیر از گژدهم خواست که اجازه بده تا با تورانیان نبرد کنه که رئیس اجازه داد ، ولی سهراب با دو سه تا حرکت حجیر رو بسته بندی کرد و فرستادش تو گونی !!!
🔹گژدهم یه دختر داشت بنام گرد آفريد که با دیدن این صحنه به غرورش بر خورد و از پدرش اجازه خواست که به نبرد سهراب بره !
🔹پدر اجازه داد و گردآفرید موهاش رو داخل کلاهخود گذاشت و صورتش رو بست که سهراب نفهمه که دختره و رفت به جنگ سهراب!
🔹گردآفرید اولش با تیرکمان شروع کرد که سهراب زیگزاگی همه رو رد کرد و کار به نیزه رسید که حسابی از خجالت هم در آمدند و تا اینجا هم سهراب نفهمیده بود که طرف مقابلش یک دختر است !!!
🔹ازون طرف دختر که فهمید حریف زور بازوی سهراب نمیشه ، سر اسب رو کج کرد به سمت قلعه و الفرار ! سهراب هم افتاد دنبالش تا این که کلاهخود گردآفرید افتاد !!!
🔹سهراب که فهمید حریف دختره با یک حرکت گاز انبری گرد آفريد رو طناب پیچ کرد!
🔹گردآفرید به سهراب گفت بیخیال شو و اگه ملت بفهمن با یک دختر سرشاخ شدی آبروی خودت میره !!! بیا قدم زنان به سمت قلعه بریم و من دستور میدم که دروازه قلعه رو برات باز کنن !
🔹به قلعه که رسیدن گردآفرید دستور داد و در قلعه باز شد ولی اینجا دختره در یک حرکت سرعتی از دست سهراب در رفت و سهراب رو پشت در، قال گذاشت و کلی سهراب رو مسخره کرد !!!
🔹سهراب هم که آمپر زده بود از پشت در برای گردآفرید خط و نشون میکشید!!!
@Hs_Land