eitaa logo
تاریخاتور
19.1هزار دنبال‌کننده
602 عکس
42 ویدیو
1 فایل
سه سوته تاریخ رو میلقمونیم... https://t.me/HS_Land https://eitaa.com/Hs_Land ارتباط با ادمین @AdminTarikhator تعرفه تبلیغات: @TablighTarikhator
مشاهده در ایتا
دانلود
👆 جالبه حتما بخونید
🔹میدونستین تا سیصد چهارصد سال پیش عراق مستقلی وجود نداشت و ساکنان بغداد و نجف و کربلا هموطن ما بودند! 🔹سال ۱۶۳۹ میلادی ، حاکم وقت ایران به اسم شاه صفی که تخصصش وول خوردن در حرمسرا بود ، جنگ های ۱یران و عثمانی رو به مراد چهارم ( سلطان عثمانی) میبازه و در « » که در قصرشیرین نوشته شد عراق رو با بار و جهازش به عثمانیا حواله می‌ نمایه !!! 🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم... @Hs_Land
تاریخاتور
🔹انتخاب پاپ هم اینطوریه که همه کاردینال‌ ها در نماز خانه سیستین که یادگار میکل آنژ ( مجسمه ساز معروف
خلاصه دودسفید از دودکش نماز خانه سیستین واتیکان زد بیرون!!! پاپ هم مشخص شد !!!
تاریخاتور
خلاصه دودسفید از دودکش نماز خانه سیستین واتیکان زد بیرون!!! پاپ هم مشخص شد !!!
قبلا در مورد انتخاب پاپ ، توضیحات رو دادیم ولی خداییش همین دودبازی رو مسلمونا راه مینداختن شونصدتا برچسب عقب ماندگی میخوردند !!!
کاردینال آمریکایی رابرت فرانسیس پرووست به عنوان پاپ جدید انتخاب شد. یواشکی بگم کتابی ۹۰۰ ساله به نام «پیشگویی پاپ‌ها» ( نام کامل «پیشگویی اسقف مقدس مالاکی درباره پاپ‌های اعظم» (به زبان لاتینی:Prophetia Sancti Malachiae Archiepiscopi, de Summis Pontificibus) ) پیش بینی کرده که این اخرین پاپ هست !!!
هدایت شده از حبیبِ طبیب
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رسم همین بود که فقط آن هایی بیایند داخل ضریح امام رضا که عالم باشند و خادم. غبارروبی حرم که می شد، فقط آن ها می توانستند بروند توی ضریح. رسم حقی بود. شهید رییسی هم تبعیت داشت از این رسم. تنها فرقش با بقیه این بود که نگاهش به عالم ها و خادم ها دقیق تر بود. برای همین آن سال وقتی حاج قاسم را دعوت کرده بود برای غبارروبی بیرون ضریح، لحظه ای مکث کرد روی ادب حاجی. آن طور که اشک می ریخت و در حالی که هنوز غبار سفر به بیابان ها روی چشم هایش بود، گرد از روی حرم می گرفت. شهید رئیسی خودش می گوید دیدم این آقایی که ایستاده اشک می ریزد، حرم اهل بیت را زنده کرده است. نه در ایران؛ که در منطقه. او خادم واقعی امام رضاست. بعد از حاج قاسم می خواهد که قدم توی ضریح بگذارد؛ همانجا هم حکم خادم رسمی آستان را برایش می زند. حالا اگر ما هم نگاهمان را دقیق تر کنیم، شاید بشود حدس بزنیم حاج قاسم، خسته ی راه، بین آن اشک های غریبانه از امام رضا چه خواست که امام رئوف، رسم ها را در هم شکست و حاجی را کشید توی آغوشش. منبع https://eitaa.com/hata03
تاریخاتور
🔹فریدون تاج رو گذاشت سرش و پادشاهی هزارساله ش رو استارت زد. در مهرماه تاج گذاری کرد و گفت ملت جشن
رفاقت ما یا یمنی ها اینقدر ریشه داره که در شاهنامه آمده فریدون شاه برای سه پسرش ، دخترای پادشاه یمن را انتخاب کرد و چه آب و تابی داد فردوسی برای این عروسی در ! از خواندن و تاریخ در این کانال لذت ببرید❤️👇👇👇 https://eitaa.com/Hs_Land/539
🔹قبلا در مورد خواستگاری دخترای شاه یمن برا پسران فریدون شاه صحبت کردیم این هم لینکش https://eitaa.com/Hs_Land/539
🔴 قسمت هشتم و عرض اندام جناب رستم خان
🔹سام(بابای زال) بعد شنیدن ولادت رستم، به سیستان می‌ره و با دیدن بچه کِیفش کوک میشه و به زال و رودابه تبریک میگه و بعد یه ماه تلپ شدن ، موقع رفتن گرز خفنش رو هدیه میده به رستم کوچولو!!! 🔹رستم در ادامه حیاتش ، به رشدش ادامه میده ( رشد در بازوهاش خ خفن تر از جاهای دیگه ش بوده ) و همزمان آموزش های جنگی و چریکی رو زیر نظر پدرزال میبینه تا تبدیل به یه پهلوان درست و حسابی بشه! 🔹یه شب که همه سر ایستگاه خودشون بودن ، سر و صدا های وحشتناک ، آرامش ساکنان قلعه زال رو به هم زد ! داستان ازین قرار بود که فیل سفید ارتش زال رم کرده بود و هر کی رو سر راهش میدید صاف میکرد ! چند تا سرباز رو هم کشت! رستم که وضعیت رو میبینه گرز یادگاری بابا سام رو میگیره و در یک حرکت زیگ‌زاگی ، میزنه تو سر فیل و اون رو از مدار زندگی خارج می‌کنه ! 🔹زال که این حرکت رستم رو میبینه دلشاد میشه و بهش یه ماموریت استراتژیک میده ! بهش میگه بر و بچ رو جمع کن و برو انتقام جدمون ، حاجی نریمان رو بگیر! رستم هم که کله ش باد داشت لبیک می‌گه و با بر و بچ میزنه به جاده! 🔹قاتلین نریمان در یه قلعه گولاخ در پشت کوه سپند بودن و رستم برای نفوذ به قلعه، لباس تاجران رو می پوشه و با بار نمک با همراهانش وارد قلعه میشه(از قرار معلوم اهالی این قلعه همه چی داشتن به جز نمک) 🔹رستم و بچه ها تا شب، هر چی نمک داشتن رو در بازار آب کردن و شب هنگام که همه رفته بودن جیش بوس لالا، به کاخ حاکم قلعه حمله کردن و تو جیک ثانیه فتحش کردند! رستم بعد فتح قلعه، به بابازال نامه میزنه و خبر فتح رو میده و میگه هرچی شتر و اسب و قاطر داری بفرست تا غنیمتای جنگی و طلا ها رو بار بزنیم بفرستیم برات، زال هم هرچی داشت می‌فرسته و بورس سیستان حسابی سبز میشه!!!! 🔹همزمان با گرد وخاک رستم، منوچهر شاه که صد و بیست رو رد کرده بود همه بزرگای مملکت رو جمع می‌کنه و فاز خداحافظی میگیره و پسرش نوذر رو جانشین اعلام میکنه و بعد کلی وصیت و پند و اندرز ، غزل خداحافظی رو میخونه و الفاتحه !!!! 🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم... @Hs_Land
🔴 قسمت نهم و اوضاع خیط ایران بعد مرگ منوچهر و حمله تورانیان
🔹منوچهر قبل فوتش همه چی رو اوکی کرد و مملکت گل و بلبل بود ! سام نریمان هم که نگهبان ایران زمین بود ، استوار لشگر داری میکرد ! بعد فوت حاجی منوچهر ، نوذر دم و دستگاه رو بدست گرفت و بلا نسبت جفت پا رفت رو اعصاب ملت و به همه چی گند زد و مردم هم قاط زدند ! نوذر که میخواست ماله بکشه رو همه چی نامه زد به « پهلوان سام »که اعتبار ایران بود و در مازندران زندگی میکرد و بهش گفت بیا به دادم برس ! « سام » وقتی نامه بهش رسید بشمار سه خودش رو رسوند پایتخت ! کله گنده ها هم که حسابی از دست نوذرشاه کفری شده بودند رفتند استقبال « سام » و زیراب شاه ( نوذر ) رو پیشش زدن و گفتن خودت بیا شاه بشو ! پهلوان حکومت رو گردن نگرفت و بجای زیرابی رفتن !!! به دربار رفت و حسابی از پدر و پدربزرگ نوذر شاه تعریف کرد و گفت بچه جان رو تختت بشین با عقل و خردت حکومت کن ! نوذرشاه هم تفهیم اتهام شد و قبول کرد که آدم بشه !!! و اون طرف سام نریمان وقتی دید شاه حرف گوش کنه ، بهش گفت نگهبان بابات بودم ، نوکر خودتم هستم ! بارک الله پسر ! 🔹یه کمی اون طرف تر ، در سرزمین توران ، پشنگ نامی حکومت می کرد و زاغ سیاه ایران رو چوب میزد ! یه روز پشنگ که جنس توپ بهش رسیده بود ، همه بزرگای مملکت رو جمع میکنه و میگه منوچ شاه مُرده و اوضاع ایران خیطه و بهترین موقعه که به ایران اَتَک بزنیم و انتقام تاریخی رو بگیریم! (قبلا گفتیم که تور و ایرج و سلم پسران فریدون شاه ایران زمین با هم برادر بودند که هرکدوم یه طرف دنیا رو داشتند که بعدا به جان هم افتادند و همدیگه رو پاره کردند ! ) 🔹پشَنگ شاه ، پسرش افراسیاب رو به خط میکنه و میگه که یه سپاه ردیف کن و برو به جنگ ایرانی ها !!! یه پسر دیگه پشنگ ، " اغریرث " که عاقلشون بوده به باباپشنگ میگه بی خیال بکش بکش بشو !!! ولی پشنگ که خون جلوی چشماش رو گرفته بود ، کود نگرفت و گفت بجنگ تا بجنگیم !!! پشنگ به افراسیاب دستور حمله داد و اغریرث هم گذاشت مشاور تا افراسیاب به با اُسکول بازی خودش رو به باد نده!!! خلاصه هر دو سپاه در مکانی به اسم " دهستان " پاچه هم رو گرفتند ! لشگر تورانیان چند برابر لشگر ایران بی روحیه بود!!! و یک خبر بد دیگه که امیر لشگر ایران ، سام نریمان خدا بیامرز شد و اوضاع ایران خیط در خیط شد !!! 🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم... @Hs_Land