هدایت شده از نشر وقایع عاشورا
" ڪیفیت #شهادت مسلم و هانے "
ابن زیاد در ادامه گفت : "او را نزدیک تر بیاورید " چون او را نزدیک آوردند ، صورتش رابا عصا مورد حمله قرار داد.
آنقدر با عصا به بینی و پیشانی و چهره اش زد، تا آنکه بینی اش شکست و خون بر لباسش جاری شد و پاره ای گوشت پاسبانی دست برد ، ولی پاسبان او را گرفت . ابن زیاد فریاد کشید: " اورا دستگیر کنید هانی را کشان کشان به یکی از اتاق های کاخ انداختند و در بستند و به فرمان ابن زیاد نگهبانی بر او گماشتند"
راوی گوید: خبر به مسلم بن عقیل رسید، همراه کسانی که با او بیعت کرده بودند به جنگ عبیدالله بیرون آمد ، عبیدالله با پناه بردن به کاخ فرمانداری خود را از گزند او حفظ کرد و یاران عبیدالله و یاران مسلم به جنگ سربازان عبیدالله که در کاخ بودند نظاره گر جنگ بوده ، روحیه یاران مسلم راتضعیف می کردند.
در نتیجه همراه مسلم بیش از ده نفر باقی نماندند. مسلم برای نماز مغرب وارد مسجد شد در این فاصله ، همان ده نفر نیز پراکنده شدند چون چنین دید، تنها به سوی کوچه های کوفه بیرون رفت ، تا این که بر در خانه زنی به نام طوعه ایستاد. از او آب خواست و زن هم سیرابش کرد . سپس از او پناه خواستو زن به او پناه داد.
فرزند زن ، از وجود مسلم آگاه شد و این خبر را به گونه ای ، به ابن زیاد رساند.
✍برگرفتهازڪتاب #لهوف
#قسمتیازدهمنشردهید🏴
#محرم
.