فیالبداهه.
به خدا که به کم محلی معشوق، اهمیت نباید داد. بمیره.
حالا ریا نباشه خانم الاهه، انقدر به ما بیمحلی کردید که وقتی اینو گفتم شما تو ذهنم بودید.
فیالبداهه.
حالا ریا نباشه خانم الاهه، انقدر به ما بیمحلی کردید که وقتی اینو گفتم شما تو ذهنم بودید.
بابا من به کسی بی محلی نمیکنم.
من فقط ناراحتم. آدما ام که ماشالا انقد خرن نمیفهمن، فکر میکنن داری اهمیت نمیدهی.
هعی فاتمه. بسه حالا وسط کانال.
چندیست از برای مفارقت یار، در کوچه پسکوچههای دلتنگی آوارهایم. سخنِ بزرگان بود، فرموده بودند "از دل برود هر آنکه از دیده برفت." به روی چشم گذاشتیم و در کنجِ عزلتِ خویش سکنا گزیدیم تا بلکه از دل برود.
هرچه بیشتر در آن کنجِ طاقتفرسا به سر میبردیم، مزیدِ بر دلتنگی بود و زیبایی یار را به رخ میکشید.
تا چشم میبستیم کمی خواب راحت کنیم، نقشبرجستهی وجود میشد و انکار بر سخن بزرگان میکرد.
دوری بود و دلتنگی و یادِ بسیار. هرچه بیشتر میگذشت، یادِ یار همراهتر میشد و حدِ عزلتگزینی به جای میآورد.
روزها گذشت و قاعده بر آن استوار بود که "از دل نرود هر آنکه از دیده برفت"، تیرمان به سنگ خورده بود و شهدِ فایقِ عشق بر ما چیره شده بود.
آری، دل و دیده دو متناقضنمای آشکار بودند که هیچگاه باهم به تساوی نرسیدند.
-فاطمهای که مَن باشم.
فیالبداهه.
چندیست از برای مفارقت یار، در کوچه پسکوچههای دلتنگی آوارهایم. سخنِ بزرگان بود، فرموده بودند "از
کاش اندازه تو یکیو دوست داشتم.
فیالبداهه.
نچ. ببخشید ممبرای فاتمه. دیگه حرف نمیزنم.
میدونی وقتی اینجا حرف میزنی، چقدر خوشحال میشم؟
هدایت شده از هفا
کاش حضرت معصومه(س) خودشون یه جوری محکم بغلم میکردن میگفتن هرچی میخوای غر بزن و گریه کن
واقعاً نیاز دارم به آغوش رفیق.