[ صلی الله علیک یا ذخر الحسین ]
گفت میخوای برای اسوه ادب بنویسی؟
وضو بگیر، توسل کن. رو به قبله دو زانو بنشین و بنویس..
از بچگی؛ دایی هروقت میخواست مدحو شروع کنه، سینه سپر میکرد و باهیبت میگفت "من غلامِ قمرم، غیر قمر هیچ مگو" بنیهاشم با نورِ قمر پا گرفته و به اینجا رسیده.. ما به قربانِ این چنین قمری.
اصلاً، اسوه ادب که اسمش میآد، یه "یاقمر" که میگی انگار بانگ "یاعلی" سر دادی و یه جون به جونات اضافه میشه، میشه همونجوری که میگه،
یک یاقمر گفتم و دیدم، غمی نماند..
با اشک مینویسم برات، با اشک آمدنت رو به همه اعلام میکنم. با اشک ذکر همیشگیِ لبهامی.
با اشک نبودن تو حرمت رو فریاد میزنم.
با اشک به زائرات غبطه میخورم.
مامان همیشه میگه اشکی که برای پسر امالبنین بریزی، مثل مرواریدیه که خیلی کمیابه، با همون یه قطره برات دنیارو گلستون میکنن.
میگه ابوالفضل پناهه؛ دستاش پناهن، آغوشش پناهه، ولی آغوشِ بدون دست، آغوشِ بدونِ دستی که دستهاش با لبهای پنج فرشته غرقِ بوسه شدن.
به قول عطایینیا؛
کرامت از دو دستانِ تو میریزه ابوفاضل..
جنابِ عاقلزاده میگفت، رفتی آب بیاری دو دستت رو پر آب کردی و داخلش به خودت نگاه کردی، شرم کردی. آخرش دستهات رو فدا کردی.
به والله که، قلبِ تو معدنِ عاطفه، خوشگلِ طائفه، ماهِ بنی هاشم بودن فقط برازندهی آقایی مثل شماست.
اولین نگاهها همیشه خیلی خاصان.
اولین نگاههای فراموش نشدنی. اولین نگاههایی که هی با خودت میگی یعنی منم که اومدم؟ اولین نگاههای اشکیای که با شوق زانوهات خم میشن و سجده میکنی.
من هنوز یادمه اولین نگاهم رو.
هنوز یادمه تو اوجِ بچگی با صدای دایی، تو بغلِ مامان نوای "هر شب میخونم با شور و نوا، کربلا میخوام ابوالفضل" سر میدادیم. هنوز یادمه سربند ابوفاضل میبستم به امید دیدنِ حرم. هنوز یادمه نغمهی "سقای دشت کربلا ابوالفضل" رو. هنوز یادمه شوقِ وصالِ بچگی رو.
هنوز امید دارم به بابالحوائج بودنِ شما، هنوز امید دارم که دوباره آغوشِ بدونِ دستت رو برام باز میکنی.
آقای ابوفاضل؛ یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کروبنا بحق اخیک الحسین...
حواست به دلِ سیاهِ ما گداهای دورهگرد هم باشه.
[ قالالحیدر ] - مهدیرسولی.mp3
زمان:
حجم:
2.4M
ای جوونِ حسین؛
دعا کن که صبحِ ظهور و ببینم.
هدایت شده از کانون مهدویت دانشگاه حضرت معصومه (س) قم
31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿 #بوی_خوش_گل_نرگس 🌼
فکر میکنی تو چه شرایطی تمام آرزوهای بشر برآورده میشه؟
[ تولیدشده در واحد رسانهی کانون مهدویت دانشگاه حضرت معصومه (س) قم ]
┄┅─***🌱***─┅┄
@mahdaviathmu | کانون مهدویت دانشگاه حضرت معصومه (س)
هدایت شده از الفلاممیم
«صاحبُ هذا الامر الشریدُ الطریدُ الفریدُ الوحیدُ»
که مولا، صاحب این امر را وصف فرمود: آوارهیِ رانده شدهیِ تک و تنها، چه شلوغیهای دیشب و امشب باشد، چه خلوتی شبهای بعد.
برایم از نشدنها حرف زد.
گفت؛ اگر روزی به چشمهات خیره نشوم، چشمهام دوستنداشتنی و به درد نخور خواهند بود.