آتش‌سوزی مهیب که از سه‌شنبه در جنگل‌های لس‌آنجلس آغاز شده، به بخش‌های وسیعی از این شهر سرایت کرده و تاکنون ده‌ها نفر کشته و زخمی شده‌اند ده‌ها هزار نفر از ساکنان منطقه تخلیه شده و به گفتۀ مقامات محلی به‌دلیل وزش باد شدید، اطفای آتش‌سوزی دشوار است جهان ناآرام پیش رو... داریم به سمتی پیش میریم که دیگه تقریبا هیچ جای دنیا آرام نخواهد بود، تمام دنیا درگیر اتفاقات خاصی هستند و یا خواهند شد، یک طرف دنیا درگیر جنگ و طرف دیگر دنیا قطع ارتباطات اینترنتی یک طرف درگیر گرما و آتش سوزی و طرف دیگه از شدت بارش ها درگیر سیل و ویرانی میباشد قسمتی از دنیا درگیر آشوب و کودتا و قسمتی درگیر جنگ و کشتار, این روند تازه آغاز ماجرا هست و بسیار شدیدتر از این خواهد شد دنیا در شرف وقوع یک اتفاق بسیار بزرگ میباشد همیشه آماده باشیم ۳ روز پشت سر هم در حال سوختن گران قیمت ترین ساختمان ها آنچه بر سر مردم مظلوم و ستمدیده فلسطین با هزینه های آمریکا و کمک به رژیم صهیونیستی بمب ها ریخته شد خداوند اینگونه تقاص خون مظلوم را می گیرد دیماه و بهمن ماهی متفاوت اللهم عجل لولیگ الفرج منتظر هر چی باشی ، وارد زندگیت میشه منتظر ظهور باش و خودت رو برای یاری حضرت مهدی (عج) آماده کن #اللهم‌عجـل‌لولیک_الفـرج #قربون_غریبی_ومظلومیتت_بشم_مهدی_عج_جان تو اتوبوس نشسته بودم ، صندلی کنارم آقایی نشسته بود ، غمگین به نظر می رسید تو خودش بود ، سرش پایین بود. گاهی سرش را بلند می کرد و به آدم های اطرافش نگاهی می کرد و دوباره با ناراحتی سرش را پایین می انداخت اتوبوس در ایستگاه نگه داشت و اون آقا پیاده شد و رفت چند روز گذشت یک روزی رفته بودم بازار برای خرید ، همین طور که در بازار راه می رفتم ، ناگهان چشمم به همان آقا افتاد ، دیدم ایستاده و به دیوار تکیه زده و به آدم هایی که در بازار رفت و آمد می کردند با همان حالت غم زده نگاه می کرد نگاهش به من افتاد ، سرش را انداخت پایین و رفت من خیلی تو فکر رفتم ، این آقا کی بود ، قبلا هم تو اتوبوس دیده بودمش ، الان هم تو بازار ، چرا اینقدر غمگین بود؟ آنقدر فکرم را مشغول خودش کرده بود که فراموش کردم برای چه کاری آمده بودم بازار . چند وقت گذشت ، یک روزی رفته بودم حرم برای زیارت ، ناگهان در کمال تعجب همان آقا را دوباره دیدم با همان حال خراب و غم زده نگاهی به من انداخت و رفت... من دیگه نتونستم طاقت بیارم ، به دنبالش راه افتادم اون آقا از حرم رفت بیرون و وارد خیابان شد در مسیری که می رفت به بعضی ها که می رسید می ایستاد سلام می کرد و مجددا به راه خودش ادامه می داد من چند تا کوچه و خیابان دنبالش رفتم و او را تعقیب می کردم به کوچه ای خلوت رسیدیم ناگهان دیدم ایستاد و برگشت سمت من ، با انگشت به من اشاره کرد بیا جلو؟ من رفتم به طرفش خیلی آهسته قدم بر می داشتم ، نزدیکش رسیدم به من گفت : من خیلی غریب و تنهام! هیچ کس منو نمی خواد ، همه سرگرم کارهای دنیوی خودشون هستند من خیلی متعجب و گیج شده بودم ، این آقا کیه؟ و چی داره می گه؟ مات و مبهوت شده بودم ، یک دفعه به خودم اومدم دیدم اون آقا نیست!! خودم قربونت میشم دوستت دارم آقایم امام زمان😭😭😭🕋🌦 هرچی دور و اطراف را گشتم پیدایش نکردم اللهم عجل لولیک الفرج ناگهان یاد اون حدیث از امیرمومنان علی (ع) افتادم که فرمودند : هُوَ الطَّریدُ الشَّریدُ الفَریدُ الوَحیدُ صاحب این امر ( امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) از شهر خود رانده و آواره و تنهای تنهاست (دلائل الامامه ، صفحه ۲۹۰) بهت و حیرتم بیشتر شد آب دهانم را نمی تونستم قورت بدم یاد حدیث امام صادق (ع) افتادم که فرمودند : یَتَرَدَّدُ بَینَهُم وَ یَمشی فی اَسواقِهِم وَیَطَا فُرُشَهُم وَ لا یَعرِفُونَهُ مَهدی(عج)در بین مردم رفت و آمد می کند در بازارهایشان راه می رود به مردم سلام می کند روی فرش های آنان قدم می گذارد ولی مردم او را نمی شناسند (بحارالانوار جلد ۵۲ صفحه ۱۵۴) در ادامه حدیث بالا امام صادق علیه السلام فرمودند : هیچ شیعه ای نیست مگر اینکه امام زمان را دیده ، و با امام زمان حرف زده ، اما ایشان را نشناخته تازه اون موقع بود که متوجه شدم اون آقای زیبا روی مهدی فاطمه(س)بوده دو دستی زدم تو سرم ، چرا من امام زمانم را نشناختم😭 انشاالله وقتی امام زمان (عج) تشریف بیاورند ، به محض اینکه چشم مردم به جمال زیبای مهدی فاطمه(س)روشن بشه ، با خوشحالی زیاد و اشک شوق می گن : ای وااااااای من قبلا این آقا رو در فلان مکان دیدم ، به من سلام کرد و من جواب سلامش را دادم ، چرا نشناختمش