به سکوت خو میگرفت و آنقدر بی حضور
شده بود که همه فراموش کرده بودند ،
انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد.
هدایت شده از قلعه مالویل-!
سلام بر کسانی که بیمنت برای ما صبر کردند تا دوباره به زندگی برگردیم.
هدایت شده از مقرابر..![Burned]
قبلا از "از دست دادن" خیلی میترسیدم
ولی الان دیگه اهمیتی واسم نداره
هدایت شده از -هیچ و پوچ-
این روزا هر قدرم که خوب بگذره ، یه حس غریبی توش موج میزنه