- Empty massage .

- باید بدین زندگی پایان داد ؟ خیر ؛ باید بود و ماند و لِه شد !

- و این دیوانه گر عاقل شود ، دیگر نمی آید .

- کاش اینجا بود ، شاید با او حرف می زدم !

- مغزم به مقدار فراوانی درد می کند ، خیلی فراوان » .

- برای شادی روح یکی از رفقا ی فاتحه ختم می‌ کنید ؟ و برای تسلی دل خانواده هم ی صلوات لطفا ً.

- نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او هر روز پی در پی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدین سان بشکند دائم سکوت مرگ بارم را .