دلنوشته♥️
رمان بشری
#کاربر_زمانی
عاشق که باشی دلتنگ میشی
دلتنگ که باشی بیقراری
بی قرار نگاه،تماس،شنیدن صدایی که از کوچه پس کوچه خاطرات بیرون بیاورد دلی که برای بار هزارم جایش گذاشته ای
و عشق پاک کهنگی ندارد سرد شده و دل زده هم نخواهد شد
وصال یارت هرچند وقت که طول بکشد باز قلبت با شنیدن صدایش چنان سهمگین میکوبد گویی قصد رها شدن دارد
لمس دستانت از طرف یار نسیم خنکی بر جانت می نشاند و چشمانت روان میکنند این همه دور بودن را و با قطره اشکی به تو میفهمانند زن بودن نهایت ظرافت است دوری را با هر ترفندی برای خودت سهل کنی درد بی تکیه گاهی را هرگز نتوانی از جسم و جانت دور نگه داری
و چه شیرین وصالی است وصالی که هر دو قدر بدانید تو قدر گوهر وجودی خودت و یارت را
و عشقت قدر گوهری که اکنون برای دومین بار خدا به او ارزانی داشته
تقدیم به دختری که شبیه شدن به او برایم آرزوست🌷