📚 #اینو_خوندی؟
🥈 #پیشنهاد_نقره_ای
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #دختر_شینا
📝 #بهناز_ضرابی_زاده
📇 انتشارات #سوره_مهر
📖 ۲۶۳ صفحه
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «هنوز پیشانیام از داغی بوسهاش گرم بود... به هر زحمتی بود، بلند شدم و آمدم توی اتاق بچهها گریه میکردند؛ هیچطوری نمیتوانستم ساکتشان کنم. از طرفی دلم برایشان میسوخت. به سختی بلند شدم. عکس را از روی طاقچه پایین آوردم. گفتم: «بیایید بابایی! ببینید بابایی دارد میخندد.»
بچهها ساکت شدند. آمدند کنار عکس نشستند. مهدی عکس صمد را بوسید. سمیه هم آمد جلو و به مهدی نگاه کرد و مثل او عکس را بوسید. زهرا قاب عکس را ناز میکرد و با شیرینزبانی بابا بابا میگفت...»
.
➕ دختر شینا خاطرات #قدم_خیر_محمدی کنعان همسر شهید سردار حاج #ستار_ابراهیمی هژیر است. روایت #همسران_شهدا در پشت جبهه #دفاع_مقدس همواره مملو از ناراحتی و غم و سختی و فداکاریست... ۸ سال #عشق همراه با دوری و فراق و غربت از شهری به شهر دیگر، زنی که به خاطر #جهاد و عشق همسرش به #امام_خمینی ره از ابتدای انقلاب تا شهادتش شاید دوسه ماه بیشتر نتوانست او را ببیند... شهید ابراهیمی هژیر با تمام عشقی که به همسر و خانواده دارد، هدف برتر را انتخاب نموده و جان خود را فدای هدف والایش می کند.
⚠️ #مطالعه_نقادانه
اینطور که به نظرمیرسد متاسفانه در این کتاب راوی خوب نتوانسته اهمیت جهاد و #دفاع_مقدس را جا بیاندازد... بیشتر به سختیهای زنی که شوهرش به خاطر شغلش از او دور است پرداختهاست. شاید بهتر بود بیشتر در باره این هدف مقدس خانوادگی بحث میشد... حتی به نظر میرسد در آخر کتاب هم ناراحتی راوی بیشتر
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #راز_شادی_امام_حسین_در_قتلگاه
📝 #اصغر_طاهرزاده
📖 ۱۲۸ صفحه
📇 ناشر: #لب_المیزان
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 شبها دارند قد میکشند و هرچه بیشتر از هیاهوی روزها کم شده و به آرامش شب افزوده میشود. شبهای بلندی که جان میدادند برای قدمزدن در مسیر #نجف تا #کربلا مثلا برنامه ریخته باشیم که شبها پیاده برویم و روزها استراحت کنیم. شبها که راه میرویم دور از صداهای روز، فرصت تامل و تعمق بیشتری فراهم میشود.
ولی حالا که ماییم و شب های فراق کربلا، هر کدام دنبال راههایی میگردیم که این فراق را دور زده و به این نورانیت محض وصل باشیم.
بیایید دوباره پیادهروی کنیم و کربلای ۶۱ هجری را خوب ببینیم. شاید دقیق تر از همیشه. کتابها دوستان وفاداری هستند، میتوانند در همین جغرافیایی که هستیم ما را به تاریخی دیگر و جغرافیایی دیگر ببرند.
کتاب راز شادی #امام_حسین علیهالسلام در قتلگاه یکی از همان کتابهای خوبی است که میتواند رفیق فراق امسال باشد...
استاد طاهرزاده این #کتاب را نوشتهاند. از علت کشیدهشدن حسین علیهالسلام به قتلگاه شروع کردهاند. ژرفای کلام ایشان کلمات را به دوردستهای قلب رسوخ داده و ما را به کندوکاو خویش بر میانگیزد.
و اما بعد راز تبسم حسین علیهالسلام در قتلگاه را میخوانیم. آن کدام پیروزی و نصرتی است که مولای غریب ما از آن شاد شده اند؟
هنوز فرصت هست، ما در همین مکان و زمان فعلی ایستادهایم برای حرکت و برای قیام..
دوباره همان فکرهای ژرف که شبهای پیادهروی داشتیم، و باز تلاش و برنامه ریزی.
جدیترین تصمیمها برای آن که امسال اگرچه در خیل پیادهها نیستیم ولی اربعینی پر برکتتر از همیشه داشته باشیم...
📝 #تکتم_دره_کی
➕ برشی از متن کتاب:
۱- مسلم «هر کس به هر مقامی رسید از کربلا رسیده.» اما آنچه بیش از همه مهم است چگونه دیدن کربلاست... اگر کربلا وطن #عشق است و نوید جاودانگی و آموزشکده نهراسیدن از مرگ؛ در «چگونه دیدنِ کربلا» یک نگاه دیگر را نیز باید از یاد نبرد و آن ؛ چه شد که کار به قتل سلطان عشق یعنی حسین علیهالسلام کشیده شده؟
۲- در چگونه دیدن کربلا؛ یک وقت به حسین علیهالسلام مینگریم که چگونه دلها را تا اوج انس با خدا جلو میبرد و در دریای اشکِ شوقِ وصل غرق میکند و یک وقت به یزیدیان مینگریم که چگونه حزب اموی خواستند اسلام را از حقیقت بیندازند و به نظاره غمهای #اهل_بیت علیهمالسلام مینشینیم که چه خون دلها خوردند.
📘 خرید #نسخه_فیزیکی از #پاتوق_کتاب در * [اینجا](https://plink.ir/0D7Up) *
📗 خرید #نسخه_الکترونیکی از #کتابراه در * [اینجا](https://plink.ir/6twvp) *
🔗 #مذهبی #عاشورا #اربعین #زیارت_اربعین #زیارت #روضه
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
🥉 #پیشنهاد_برنزی
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📔 #نورآباد_دهکده_من
📝 #ناصر_ایرانی
📖 188 صفحه
📇 دفتر نشر #فرهنگ_اسلامی
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 داستان از آنجا شروع میشود که احمد از #دهکده خود دل کنده و به بالای بلندترین کوهِ پیشِرویش میرود تا ببیند آن طرف کوهستان چه خبر است. وقتی که میرود و میرود تا حتی از ابرها هم عبور میکند با منظرهای مواجه میشود که باعث میشود سرجایش خشکش بزند. بله... منظره پیشرویش دهکدهای آنقدر زیباست که بیشتر به رویا شباهت دارد و این دهکده همان #نورآباد قصه ماست. احمد، قصد میکند در آن روستا ساکن شده و به سختیهای زندگی گذشتهاش پایان دهد. در ادامه با چوپان روستا آشنا میشود و خواستهاش را مطرح میکند، چوپان و خانوادهاش هم با روی باز خواسته او را قبول میکنند ولی پدر چوپان برای احمد داستانی از نورآباد را تعریف میکند که همه چیز را تغییر میدهد...
ناصر ایرانی در این رمان کوتاه، معنای #عشق به خاک و اقلیم و #وطن را به خوبی به #نوجوانان نشان میدهد. در این رمان کوتاه مفاهیم صبر، استقامت، استقلال و خودکفایی، خودباوری به خوبی به نمایش گذاشته شده است...
➕ برشی از متن کتاب:
سختی دومش که حقیقتا سخت است و مرد تا مرد نباشد زیربارش نمیرود این است که سرمایهتان را باید پای چیزی بریزید، پای چیزی باید جان بکنید، که توی خانه شما ساخته نمیشود. بیرون دهکدهتان، ساخته میشود... سود این کار با انگشتهای دست لمس کردنی نیست. سود این کار مثل سود درخت گردو یا توتی است که آدم تو کوچههای شهر و دهش میکارد. میوهاش مال همه میشود و هیچ کس. مال هر کسی که به موقع از راه میرسد، حتی اگر غریبه باشد... حالا به من بگویید ببینم مردم دهکده شما حاضرند سرمایه و عمرشان را پای یک همچین کاری بریزند؟
🔗 #رمان_نوجوان #کودک_و_نوجوان #رمان #صبر #استقامت #مقاومت #همدلی
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
🥈 #پیشنهاد_نقره_ای
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #یک_عاشقانه_آرام
📝 #نادر_ابراهیمی
📇 انتشارات #روزبهان
📖 ۲۳۹ صفحه
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅┅─┅──┅─
📌#عشق درست مثل هوای دم صبح است، همانقدر لطیف، آرام و ملکوتی. صفت زندگیاست نه مضافالیه، اگر واقعی باشد...
من نادر ابراهیمی را آقای عاشقانههای واقعی میدانم. عشق یک معلم #ادبیات انقلابی که سختی میکشد، بی پولی میکشد، تبعید و حتی آوارگی را میچشد ولی عاشق میماند. متانت، آرمانگرایی و ذوق ادبی در تمام ذرههای عشقی که بین گیله و مرد و عسل نفس میکشد، موج میزند. کتاب یک عاشقانه آرام پر از جملاتیاست که نگاه عاشقانه را تدریس میکند و خوب میفهمیم این جملات برای همین روزهای معمولی برای همین فراز و نشیب های زندگیاست و دوست داریم ما نیز بارها همین جملات را در زندگی خرج کنیم. تنها ضرری که از خواندن این کتاب کردم این بود که برای انتخاب کتابهای بعدی سخت گیرتر شدم و همین یک #کتاب را چندین بار خواندم...
➕ برشی از متن کتاب:
- آنجا را نگاه کن! آن زن و مرد پیر را که جلوی خانهشان نشستهاند ببین، تکیه دادهاند به هم. عصاره عشقاند انگار. لااقل شصت سال در کنار هم بودهاند...
- بیمرافعه؟
- چرا بیمرافعه؟ آن مرد کویری یادت هست؟ دو کوزه بیجان را هم اگر یک عمر کنار هم بگذاری، گاهی سرشان به هم میخورد و درد میگیرد. مهم این است که هیچ سری نشکند و لبپَر نشود...
📝 #تکتم_دره_کی
📘 خرید #نسخه_الکترونیکی از #طاقچه در * [اینجا](https://b2n.ir/a11761) *
🔗 #رمان #داستان #عاشقانه #رمان_عاشقانه
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir