eitaa logo
اینو خوندی
139 دنبال‌کننده
227 عکس
8 ویدیو
6 فایل
﷽ 📚 #اینو_خوندی 📚 تقدیم به ساحت مقدس امام جواد الائمه علیه السلام 📌 تکه کتاب های خواندنی کاری از گروه گرافیکی #مطیع کیفیت اصلی تصاویر در motigraphic.ir 👈🏻 کانال اصلی◀️ @motigraphic 👤 ارتباط با ادمین◀️ @motigraphicAdmin التماس دعا...
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ؟ 🏆 ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 دفتر اول 📝 📖 ۲۷۲ صفحه 🖨انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌«خدا رحمت کند مرحوم حاجی انصاری را که گفت: در منزل کسی مهمان بودم خواستم بخوابم. صاحب خانه برای من آب آورد و گفت: شما قبل از خواب وضو نگرفته‌اید! به صاحب خانه گفتم: من در منزل خودم هم قبل از خواب وضو نمی‌گیرم. خدای نکرده طوری نشود که در منزل خودت وضو نگیری، اما در خانه مهمان وضو بگیری. این است!» ➕ از این گونه مواعظ و نصیحت‌های پدربزرگ گونه‌ی ، در این بسیار پیدا می‌کنید که با عباراتی مثل عزیزم، داداش جون و... مزین شده... از اون دسته هایست که باید در روز مثلا صبح‌ها یا شب‌ها برایش وقتی مشخص کرد و هر روز یک را مطالعه کرد.. خود به خود به روی انسان تاثیر مشخصی‌ می‌گذارد... نفس حاج‌آقا از لابه‌لای لغات هم به آدم می‌رسد... ✅ همچنین شما می‌توانید این کتاب زیبا را برای ویندوز از لینک زیر خریداری کنید: 👉 https://b2n.ir/474256 🔗 🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
📚 ؟ ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 📝 📖 ۲۹۹ صفحه 📇 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 «دکتر شیشه عینک را از دست ارمیا گرفت و بدون توجه به لکه قهوه‌ای رنگ گفت: خوب این که مشکل نشد این شیشه‌ عینک یک آدم دوربین است. با دیوپتری حدود... ارمیا آرام تکرار کرد: دوربین... یک آدم دوربین... و بعد در حالی که دانه‌های اشک به ردیف روی ریش‌هایش برق می‌زدند گفت: خیلی دوربین بود جاهایی را می‌دید که من نمی‌دیدم. کمتر کسی آن‌جاها را می‌دید. مطمئنم از داخل سنگر انتهای بهشت را می‌دید. ولی نه از آن‌هایی که شیر و عسل و حوری‌ها را دید بزنند. مصطفا چیزهایی می‌دید که آن‌ها نمی‌دیدند. با آن عینک می‌توانست طول وجودت را اندازه بگیرد. می‌توانست بیاید داخل بدنت. نه مثل رادیولوژیستی که از کلیه عکس رنگی بگیرد. مصطفا فقط عکس سنگ قلب را نمی‌گرفت. سنگ‌شکن قلب بود. قلبت را دیالیز می‌کرد...» ➕ قلم را بسیار شیرین است، واقعا خوب می‌نویسد... رمان ارمیا اولین رمان بلند اوست که سال ۱۳۷۴ منتشر شد، از آن هایی‌ست که نمی‌فهمید کی شروع شد و چگونه تمام شد. ولی حیف که در انتها آن‌طور که باید تمام می‌شد تمام نشد و ای کاش بیشتر ادامه داشت. ارمیا داستان یک سفر درونی است که در بستر اتفاقات سال‌های پایانی جنگ ایران و عراق رخ می‌دهد. در این کتاب دو رفیق از دو بستر فرهنگی و خانوادگی مختلف و با نگاه‌هایی متفاوت به زندگی، راهی جبهه می‌شوند... 📗 همچنین شما می‌توانید از طریق آدرس زیر قسمتی از کتاب را مطالعه کرده و کتاب را خریداری کنید... 👉 https://plink.ir/tj0