eitaa logo
اینو خوندی
141 دنبال‌کننده
227 عکس
8 ویدیو
6 فایل
﷽ 📚 #اینو_خوندی 📚 تقدیم به ساحت مقدس امام جواد الائمه علیه السلام 📌 تکه کتاب های خواندنی کاری از گروه گرافیکی #مطیع کیفیت اصلی تصاویر در motigraphic.ir 👈🏻 کانال اصلی◀️ @motigraphic 👤 ارتباط با ادمین◀️ @motigraphicAdmin التماس دعا...
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 #اینو_خوندی؟ 📔 #قصه_دلبری 📝 #محمدعلی_جعفری 📖 ۱۴۴ صفحه 📇 نشر #روایت_فتح 📌 "فقط مانده بود یک کار دیگر، به آن آقا گفتم:« #شهید می‌خواست براش سینه بزنم. شما می‌تونید؟» بغضش ترکید. دست و پایش را گم کرده بود، نمی‌توانست حرف بزند، چند دفعه زد روی سینه‌اش. بهش گفتم:«نوحه هم بخونید.» برگشت نگاهم کرد، صورتش خیس خیس بود، نمی‌دانم اشک بود یا باران. پرسید:«چی بخونم؟» گفتم:«هرچی به زبونتون اومد.» گفت:«خودت بگو.» نفس بالا نمی‌اومد انگار یکی چنگ انداخته بود و گلویم را فشار می‌داد. خیلی زور زدم تا نفس عمیق بکشم، گفتم:«از حرم تا قتلگه زینب صدا می‌زد حسین، دست و پا می‌زد حسین، زینب صدا می‌زد.» ➕ قصه دلبری، زندگی با کمیت پایین و با کیفیت بسیار بالای شهید #محمدحسین_محمدخانی و همسرش است. تفاوت این کتاب با کتاب #عمار_حلب این است که این کتاب فقط به این زندگی مشترک اختصاص دارد و از اشاره به باقی اتفاقات زندگی شهید اجتناب شده. خیلی مختصر و مفید برای آنهایی که زندگی مشترک خود را شروع کردند و یا می‌خواهند زندگی مشترک خود را آغاز کنند. 🔗 #شهدا #کتاب_زندگی #روایتگری #عاشقانه #زندگینامه #خاطره 🔰@ino_khundi 🌿 @almolahezat
📚 #اینو_خوندی؟ 📔 #ادواردو 📝 #بهزاد_دانشگر 📖 ۲۸۰ صفحه 📇 نشر #عهد_مانا 📌 "خوش باش، خوش باش، این هم آزادی، کیف کن. صدای موسیقی دارد توی سرم ضرب می‌گیرد. مردا آشنا و تنها از سر میزش بلند می‌شود. تازه می‌شناسمش. ادواردو... دارد نرم از پله ها پایین می‌آید. قرآنش را هم گذاشته روی سینه اش. به من نگاه می‌کند. می‌خواهم صدایش بزنم. دستم را هم بلند می‌کنم که من را ببیند اما نمی‌شود. یک دختر جوان می‌آید جلویم به زور ۱۸ سالش می‌شد. ادواردو دیگر توی راه پله نیست...." 🔗 #شهدا #کتاب_زندگی #روایتگری #ایتالیا #زندگینامه #خاطره 🔰@ino_khundi 🌿 @almolahezat
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟ 📔 #ادواردو 📝 #بهزاد_دانشگر 📖 ۲۸۰ صفحه 📇 نشر #عهد_مانا 📌 "خوش باش، خوش باش، این هم
➕ ذلک الکتاب و لا ریب فیه هدی للمتقین... این کتابیست که هیچ شکی در آن نیست و پرهیزکاران را هدایت می‌کند... ابتدا که کتاب را تهیه کردم فکر می‌کردم مثل باقی های زنگینامه از ابتدا شروع می‌کند به تعریف زندگانی این شهید بزرگوار ولی خیلی جذاب تر و خلاقانه که فکر می‌کردم به این روایت پرداخته شده بود. دو گروه ایرانی و ایتالیایی به دنبال کشف حقیقت در مورد زندگی و نحوه مرگ پسر سناتور قدرتمند و ثروتمند ایتالیایی هستند، صاحب شرکت اتوموبیل سازی و باشگاه و کلی دارایی دیگر... هستند و هرکدام از منظر خود به حقایقی دست می‌یابند و نویسنده علاوه بر توضیح زندگانی ادواردو به صورت جذاب و خواندنی داستان زندگی دو گروه محقق را نیز پیش می‌برد و در آخر به زیبایی این سه داستان را به هم می‌رساند. خیلی خیلی لذت بردم و ۳_۴ روزه تمام شد... 🔗 🔰@ino_khundi 🌿 @almolahezat
📚 ؟ 📘 ۲۵ 📝 📖 ۱۱۲ صفحه 📇 نشر 📌 "پروژه ای که همه فکر می کردند شاید 10 سال طول بکشد، یکساله تمام کرد. وقتی برای بازدید از پروژه آمده بودند؛ دستی به شانه ی حاج حسن زدند و گفتند: «حسن آقا به قول و وعده ای که به ما داده وفا کرده و ندیده ام وعده ای بدهد و به آن عمل نکند.» بعد همان جا پیشانی حاج حسن را بوسیدند." ➕ ۱۰۰ داستان کوتاه از زندگانی سردار رشید اسلام حاج در یک یا دو بند را می‌توانید در یادگاران 25 مطالعه کنید تا با قسمتهای اندکی از زندگی این شهید بزرگوار آشنا شوید. 🔗 🔰 @ino_khundi 🌿 @almolahezat
📚 #اینو_خوندی؟ 📘 #آن_بیست_و_سه_نفر 📝 #احمد_یوسف_زاده 📖 ۴۰۶ صفحه 📇 نشر #سوره_مهر 📌 "سیلی و اسیری ملازم یکدیگرند. اگر بیست سال جایی اسیر باشی، آغاز اسارتت درست زمانی است که اولین سیلی را می‌خوری! اولین سیلی حس غریبی دارد. یک‌‌دفعه ناامیدت می‌کند از نجات و خلاصی و همه‌ امیدت به سمت خداوند می‌رود. خودت را دربست می‌سپاری به قدرت بزرگی که خدای آسمان‌ها و زمین است. درد می‌کشی و تحقیر می‌شوی و این دومی کشنده است. تحقیر شدن من با اولین سیلی حدّ و حساب نداشت. داشتم از مرد عرب سیه‌چرده‌ای سیلی می‌خورم که با پوتین‌هایش روی خاک وطنم راه می‌رفت. سیلی خوردن از متجاوز دردی مضاعف دارد. برای تخمین درد یک سیلی ملاک هست؛ اینکه کدام سوی خط مرزی باشی. اگر این طرف، در خاک خودت، باشی درد این سیلی فرق می‌کند تا آنکه آن‌سوی مرز در خاک دشمن باشی و من این طرف، روی زمین خوزستان، سیلی خوردم؛ یک سیلی پردرد!" 🔗 #شهدا #کتاب_زندگی #روایتگری #زندگینامه #خاطره #اسارت 🔰 @ino_khundi 🌿 @almolahezat
📚 ؟ *...〰〰〰➰〰〰〰〰...* 📘 📖 ۲۲۰ صفحه 📝 📇 انتشارات *...〰〰〰➰〰〰〰〰...* 📌 کنار زینب نشستم و صورت لاغر و استخوانی‌اش را بوسیدم، چشم های بسته‌اش را یکی یکی بوسیدم. لب هایش را بوسیدم. سرم را روی سینه‌اش گذاشتم ، قلبش نمی‌زد ؛ روسری‌اش هنوز به سرش بود. چند تار مویی را که از روسری بیرون زده بود، پوشاندم. *دخترم راضی نبود نامحرم موهایش را ببیند.* زینبم روی کشوی سردخانه آرام خوابیده بود. سرم را روی سینه‌اش گذاشتم و بلند گفتم:«بأی ذنب قتلت» . ➕ *برخی را خدا برای خود خودش خلق کرده* ... اصلا گویی برای این دنیا خلق نشده‌اند. قرار بوده مستقیم به بهشت بروند و فکر کنم خدا فقط مدت کوتاهی برای شناساندنشان آنها را روی زمین خود قرار داده است. به نظرم زینب (میترا) کمایی از اون دسته آدم‌هاست. (کتاب عارف 12 ساله) و (کتاب عارفانه) هم از این دست از آدم‌ها بودند. خود زینب مدام می‌گفت: «خانه‌ام را ساخته‌ام. باید بروم.» *قفس دنیا برایش تنگ بود...* 🔗 🔰 @ino_khundi 🌿 @almol
📚 #اینو_خوندی؟ 📘 #یادگاران_۲۵ 📝 #فرزانه_مردی 📖 ۱۱۲ صفحه 📇 نشر #روایت_فتح 📌 "پروژه ای که همه فکر می کردند شاید 10 سال طول بکشد، یکساله تمام کرد. وقتی #رهبر_معظم_انقلاب برای بازدید از پروژه آمده بودند؛ دستی به شانه ی حاج حسن زدند و گفتند: «حسن آقا به قول و وعده ای که به ما داده وفا کرده و ندیده ام وعده ای بدهد و به آن عمل نکند.» بعد همان جا پیشانی حاج حسن را بوسیدند." ➕ ۱۰۰ داستان کوتاه از زندگانی سردار رشید اسلام حاج #حسن_طهرانی_مقدم در یک یا دو بند را می‌توانید در #کتاب یادگاران 25 مطالعه کنید تا با قسمتهای اندکی از زندگی این شهید بزرگوار آشنا شوید. 🔗 #شهدا #کتاب_زندگی #روایتگری #زندگینامه #خاطره #امام_خامنه_ای 🔰 @ino_khundi 🌿 @almolahezat
اینو خوندی
📚 ؟ 🥉 ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📔 📝 📖 ۲۸۰ صفحه 📇 نشر ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 ذلک الکتاب و لاریب فیه هدی للمتقین... این کتابیست که هیچ شکی در آن نیست و پرهیزکاران را هدایت می‌کند... ابتدا که کتاب را تهیه کردم فکر می‌کردم مثل باقی های زنگی‌نامه از ابتدا شروع می‌کند به تعریف زندگانی این شهید بزرگوار... ولی خیلی جذاب‌تر و خلاقانه که فکر می‌کردم به این روایت پرداخته شده بود. دو گروه ایرانی و ایتالیایی به دنبال کشف حقیقت در مورد زندگی و نحوه مرگ پسر سناتور قدرتمند و ثروتمند ایتالیایی هستند، صاحب شرکت اتوموبیل سازی و باشگاه و کلی دارایی دیگر... هستند و هرکدام از منظر خود به حقایقی دست می‌یابند و نویسنده علاوه بر توضیح زندگانی ادواردو به صورت جذاب و خواندنی داستان زندگی دو گروه محقق را نیز پیش می‌برد و در آخر به زیبایی این سه داستان را به هم می‌رساند... ➕ برشی از متن کتاب: «خوش باش، خوش باش، این هم آزادی، کیف کن. صدای موسیقی دارد توی سرم ضرب می‌گیرد. مردی آشنا و تنها از سر میزش بلند می‌شود. تازه می‌شناسمش. ادواردو... دارد نرم از پله ها پایین می‌آید. قرآنش را هم گذاشته روی سینه‌اش. به من نگاه می‌کند. می‌خواهم صدایش بزنم. دستم را هم بلند می‌کنم که من را ببیند اما نمی‌شود. یک دختر جوان می‌آید جلویم به زور ۱۸ سالش می‌شود. ادواردو دیگر توی راه پله نیست....» 📕 خرید نسخه‌ی از در * [اینجا](https://plink.ir/OFwW9) * 📗 خرید نسخه‌ی الکترونیکی از در * [اینجا](https://plink.ir/2lQ9k) * 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir