eitaa logo
مبلغان بدون مرز
656 دنبال‌کننده
144 عکس
135 ویدیو
4 فایل
کانالی برای تمامی افرادی که دغدغه رساندن پیام اسلام به سرتاسر جهان را دارند. ادمین: @preacher
مشاهده در ایتا
دانلود
@IntMob ✳️ مسلمانان آلمان و فضای رمضانی در فروشگاه ها مسلمان‌ها در آلمان خیلی زیاد شده‌اند. از شش سال پیش که خانم مرکل درها را به‌روی پناهندگان باز کرد، چهره بعضی شهرها به طور محسوسی تغییر کرد. یک سری محله‌ها و مکان‌های عمومی در شهرهای بزرگی مثل فرانکفورت و برلین که رسماً توسط باحجاب‌ها و مسلمان‌ها تصرف شده! امسال دیدیم که یکی از فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ و معروف از این روزشمارهای مرسوم مسیحی را مُسلِمیزه کرده و به مناسبت ماه رمضان می‌فروشد. مسیحیان چهار تا یکشنبه از اول دسامبر تا روز میلاد حضرت مسیح را به عنوان اَدوِنت میشناسند و گرامی می‌دارند. یک تقویم‌های بیست‌وچهارتایی دارند به اسم اَدوِنتز کَلِندِر که آدم‌ها بسته به سن و رابطه با آدمی که دوستش دارند، برایش کادو می‌خرند. هر شرکتی یک مدلش را تولید کرده. مثلاً شرکت لوازم آرایش ریچوالز یک درخت کریسمس مقوایی زیبا درست کرده و برای تزیین آن بیست و چهار تا بسته خوشگل که داخل هر کدام از محصولات شرکت یک اشانتیون ریز گذاشته و حدود صد یورو می‌فروشد. شرکت لگو بیست و چهار تا آدمک‌ با تم کارتونی، بیست وچهار تا آدمک از شخصیت‌های کارتونی درست کرده و سی چهل یورو می‌فروشد... معروفترین ادونت‌زکلندر اما نوع شکلاتی آن هست که زیاد هم گران نیست. از سه یورو تا ده دوازده یورو میشود پیدا کرد بسته به برند و کیفیت شکلات‌هایش. نزدیک دسامبر تقریباً هر بچه‌ای یک تقویم شکلاتی هدیه می‌گیرد و هر روزی که بیدار می‌شود، اولین کار می‌دود و با ذوق درِ خانه مقوایی مربوط به شماره همان روز را باز می‌کند و شکلات آن روز را می‌خورد. شکل شکلات‌های هر روز با بقیه فرق دارد و معمولاً تم کریسمس دارند: گوزن و سورتمه و کلاه و بابانوئل و... و بالاخره روز بیست و چهارم، حتما کادو یا شکلاتش بزرگتر و خاص‌تر است! حالا همین را برده‌اند برای رمضان، سی‌تایش کرده‌اند، شکلات و آبنبات و خرما و اسباب‌بازی و جدول و بازی‌های کوچولو... و چون احتمالاً کار سنّی‌هاست و یا با آنها مشورت شده نه با ما، روزهای بیست و هفت و سی‌ام را گرامی داشته‌اند و نوشته‌اند که هدیه‌هایش خاص است! 🔹منبع: زیرگنبدکبود 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@IntMob ✳️ مسیحی‌ها در تدارک افطاری 🔹حجت الاسلام عبدالله زاده (منبع) نیت کرده بودم که ماه رمضان افطاری بدم، به مسلمانها اطلاع دادم و به فراخور مسیحی‌ها رو هم دعوت می‌کردم، موقع پرداخت قبض آب هم از خانوم کلودیا به همراه دوست و فرزندانشون دعوت کردم، با کنجکاوی زودتر اومدند تا ماه میهمانی مسلمان‌ها رو از نزدیک ببینند. با احترام برای کمک در تهیه غذا اجازه گرفتند و مشغول شدند. کمی که گذشت تبدیل به مهمان شدم و کارها توسط خودشون انجام می‌شد ... گفتگوهای حین ‌سبزی پاک کردند اونجا‌ با فضای سبزی‌پاک کردن‌های ایرانی‌ها متفاوت بود. اونها دنبال جواب سوالهاشون بودند که گویا اولین جرقه‌های آشنایی با اسلام هم در ذهنشون ایجاد شد... سال بعدش یکنفر از اون جمع مسلمان شد که داستان جذابش رو تعریف خواهم کرد... 🔸تذکر: عکس تزیینی است و مربوط به افطاری مسیحی های مصر می باشد. 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
| @IntMob ✳️ قرآن را یک بار بخوانیم. 🔹نزدیک ماه رمضان چهار سال پیش با دوست عزیزی به یک کتابفروشی ایرانی در شمال ونکوور رفته بودیم. لا به لای کتاب ها در قفسه های زیرین، یک قرآن عتیقه ی نسخه خطی پیدا کردم. 🔹 مشغول ورق زدن بودم که صاحب مغازه که پیرمردی با کراوات سبز و کفش های اسپرت بود آمد نزدیک و اززیر عینک قطورش نگاهی تیز به من کرد و به حالت طعنه گفت که "کتاب های مفید بخوان! این کتاب پُر است از دست و پا قطع کردن.".. لبخندی زدم.. پرسیدم که همه اش را خواندید؟ .. گفت که "همه اش همین است. قتل. مجازات...".. گفتم بسم الله.. امتحان کنیم؟ گفت باشه!.. 🔹قرآن را باز کردم.. سوره ی لیل آمد.. شروع کردم به خواندن.. واللیل اذا یغشی.. قسم به شب هنگامی که پرده اش همه جا را فرا می گیرد.. والنهار اذا تجلی.. و قسم به روز هنگامی که تجلی کند.. و ما خلق الذکر و الآنثی.. و قسم به کسی که مرد و زن را آفرید.. ان سعیکم لشتی .. گفتم این آیات را ببین.. دست کم این ملودی هیجان انگیز کلمات را نگاه کن.. اینها بی نظیر نیست؟ .. 🔹دیدم که آهسته گریه می کند.. منقلب شده بود.. بیشتر از آنکه من فکرش را کنم.. کلمات را بیش از من میفهمید... گفت تا آخر سوره بخوان.. سوره که تمام شد صورتش غرق اشک شده بود.. . 🔹این روزها فرصت خوبی است برای خواندن کتابی که تاریخ بشریت را برای همیشه متحول کرده است. حداقل برای یک بار. اسلام اقلیمی را بگذاریم کنار. خیال کنیم تازه متولد شده ایم. قرآن را یک بار. از اول تا آخر بخوانیم.. 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
| @IntMob ✳️ در و کودکان بیدار!! 🔹در بروشورهای موسسات جهانگردی آلمانی، به عنوان یکی از مکان های دیدنی شهر هامبورگ معرفی شده است. 🔹مرکز اسلامی هامبورگ با معماری زیبای اسلامی (عکس پایین👇) در کنار دریاچه زیبای ، محل بازدید برای بسیاری از آلمانی ها و ها در آلمان به شمار می رود. 🔹شب های قدر در این مرکز، و ایرانی های بسیاری جمع می شوند و مراسم مخصوص این شب ها را در کنار همدیگر برگزار می کنند. مراسم ساعت حدود هشت و نیم عصر (در حالی که خورشید وسط آسمان می درخشد!) شروع می شود و در دو ساعتی که تا باقی مانده، بسیاری از دعاها خوانده می شود، چون بعد از اذان و نماز و یک افطار مختصر، ساعت یازده شب است، و زمان زیادی نمی ماند برای انجام اعمال شب های قدر. در این شب های کوتاه، دعای را معمولا در سه قسمت در سه شب می خوانند. مراسم شب های قدر در مرکز اسلامی هامبورگ، با اقامه نماز صبح در ساعت ۱:۲۰ بامداد تمام می شود. https://telegram.me/bayeganitabligh/374 🔹کودکان در آلمان ساعت هفت الی هشت شب (که در سه چهار ماه سال عملا روز است و خورشید وسط آسمان!!)‌ می خوابند. 🔹صبح زود بسیاری از را می بینی که همراه والدینشان، سرحال و شاداب در حال دوچرخه سواری یا اسکوتر سواری به یا می روند. 🔹در حالی که معمولا احساسات آلمانی ها را در چهره شان به راحتی نمی شود دید، و در حالی که معمولا به کار دیگرانی که نمیشناسند کاری ندارند، شب های قدر که ساعت دوازده و نیم یا یک نیمه شب با کودک چهارساله ام سوار می شدم تا به خانه برگردم، تعجب و نگاه خیره بسیاری از آلمانی ها را کاملا احساس می کردم. یک بار هم یکی شان با نگاهی که حس بد تحقیر به من می داد، پرسید، "چطور کودکت را تا این وقت شب نگه داشته ای؟ به نظر مسافر هم نیستی!" به او گفتم که این مساله مربوط به دین و مذهب ماست، ما معتقدیم در این شب، تقدیرها نوشته می شود، و توصیه شده ایم به زیاد دعا کردن در این شب. برای همین ظهر کودکم را زودتر از مهدکودک برداشته ام تا استراحت کند و شب بتوانیم در مراسم مذهبی مان شرکت کنیم... برایش خیلی جالب بود و شنیدم که گفت: "نباید زود قضاوت کرد...". ** حال خوب و بهترین مقدرات را برای شما و کشور عزیزمان آرزو می کنیم. 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@IntMob ✳️ مزرعه حواسم خیلی به اطراف نیست. تلاش می‌کنم زکریا را سرگرم کنم. بارِ اولی است که آوردیمش به بازارچه هفتگیِ دانشگاه و بی‌قراری می‌کند. یک دفعه صدای غریبه‌ای می‌گوید: Salam Alaikum سرم را بلند می‌کنم. دختر سفیدروی محجبه‌ای است. چند بار می‌گوید «الحمدللّه» و از زکریّا تعریف می‌کند. می‌پرسد: اهل کجایی؟ جواب می‌دهم: ایران. با هیجان می‌گوید: Oh my God, I am from Palestine and I love Iran. «اوه خدای من، من اهل فلسطین هستم و عاشق ایرانم». دختر ِ فلسطینی از جنگ حرف می‌زند. من که حواسم نیست جواب می‌دهم کشورهای مسلمان پشتیبان هم هستند. جواب می‌دهد:«نه، این‌طور نیست. تا به حال که فقط ایرانی‌ها به عنوان یک کشور شیعه به ما کمکِ نظامی داشته‌اند. فقط ایران». چند بار روی شیعه بودن تاکید می‌کند و می‌گوید عمویش با یک خانمِ شیعه لبنانی ازدواج کرده و بعد می‌پرسد: «تو هم وقتی به غرب آمدی فهمیدی که شیعه و سنی باید با هم اختلاف داشته باشند؟» ذهنم را جمع و جور می‌کنم و جواب می‌دهم: «بله، اتفاقاً ما هم بستگان و دوستان اهل‌تسنن زیادی داریم و مشکلی نداریم». جواب می‌دهد این تفرقه‌افکنی کار غربی‌هاست. منبع: پر 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@IntMob ❇️ نمایشگاه پیاده‌روی اربعین حسینی در شهر لاهه، هلند 🔹معرفی تفکر و شخصیت امام حسین علیه السلام یکی از بهترین و مؤثرین روش ها جهت معرفی اندیشه جهان‌شمول اسلام به مخاطب غربی است. 💯مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
| @IntMob ✳️ قرآن را یک بار بخوانیم. 🔹نزدیک ماه رمضان چهار سال پیش با دوست عزیزی به یک کتابفروشی ایرانی در شمال ونکوور رفته بودیم. لا به لای کتاب ها در قفسه های زیرین، یک قرآن عتیقه ی نسخه خطی پیدا کردم. 🔹 مشغول ورق زدن بودم که صاحب مغازه که پیرمردی با کراوات سبز و کفش های اسپرت بود آمد نزدیک و اززیر عینک قطورش نگاهی تیز به من کرد و به حالت طعنه گفت که "کتاب های مفید بخوان! این کتاب پُر است از دست و پا قطع کردن.".. لبخندی زدم.. پرسیدم که همه اش را خواندید؟ .. گفت که "همه اش همین است. قتل. مجازات...".. گفتم بسم الله.. امتحان کنیم؟ گفت باشه!.. 🔹قرآن را باز کردم.. سوره ی لیل آمد.. شروع کردم به خواندن.. واللیل اذا یغشی.. قسم به شب هنگامی که پرده اش همه جا را فرا می گیرد.. والنهار اذا تجلی.. و قسم به روز هنگامی که تجلی کند.. و ما خلق الذکر و الآنثی.. و قسم به کسی که مرد و زن را آفرید.. ان سعیکم لشتی .. گفتم این آیات را ببین.. دست کم این ملودی هیجان انگیز کلمات را نگاه کن.. اینها بی نظیر نیست؟ .. 🔹دیدم که آهسته گریه می کند.. منقلب شده بود.. بیشتر از آنکه من فکرش را کنم.. کلمات را بیش از من میفهمید... گفت تا آخر سوره بخوان.. سوره که تمام شد صورتش غرق اشک شده بود.. . 🔹این روزها فرصت خوبی است برای خواندن کتابی که تاریخ بشریت را برای همیشه متحول کرده است. حداقل برای یک بار. اسلام اقلیمی را بگذاریم کنار. خیال کنیم تازه متولد شده ایم. قرآن را یک بار. از اول تا آخر بخوانیم.. 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
@IntMob ✳️ مسلمانان آلمان و فضای رمضانی در فروشگاه ها مسلمان‌ها در آلمان خیلی زیاد شده‌اند. از شش سال پیش که خانم مرکل درها را به‌روی پناهندگان باز کرد، چهره بعضی شهرها به طور محسوسی تغییر کرد. یک سری محله‌ها و مکان‌های عمومی در شهرهای بزرگی مثل فرانکفورت و برلین که رسماً توسط باحجاب‌ها و مسلمان‌ها تصرف شده! امسال دیدیم که یکی از فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ و معروف از این روزشمارهای مرسوم مسیحی را مُسلِمیزه کرده و به مناسبت ماه رمضان می‌فروشد. مسیحیان چهار تا یکشنبه از اول دسامبر تا روز میلاد حضرت مسیح را به عنوان اَدوِنت میشناسند و گرامی می‌دارند. یک تقویم‌های بیست‌وچهارتایی دارند به اسم اَدوِنتز کَلِندِر که آدم‌ها بسته به سن و رابطه با آدمی که دوستش دارند، برایش کادو می‌خرند. هر شرکتی یک مدلش را تولید کرده. مثلاً شرکت لوازم آرایش ریچوالز یک درخت کریسمس مقوایی زیبا درست کرده و برای تزیین آن بیست و چهار تا بسته خوشگل که داخل هر کدام از محصولات شرکت یک اشانتیون ریز گذاشته و حدود صد یورو می‌فروشد. شرکت لگو بیست و چهار تا آدمک‌ با تم کارتونی، بیست وچهار تا آدمک از شخصیت‌های کارتونی درست کرده و سی چهل یورو می‌فروشد... معروفترین ادونت‌زکلندر اما نوع شکلاتی آن هست که زیاد هم گران نیست. از سه یورو تا ده دوازده یورو میشود پیدا کرد بسته به برند و کیفیت شکلات‌هایش. نزدیک دسامبر تقریباً هر بچه‌ای یک تقویم شکلاتی هدیه می‌گیرد و هر روزی که بیدار می‌شود، اولین کار می‌دود و با ذوق درِ خانه مقوایی مربوط به شماره همان روز را باز می‌کند و شکلات آن روز را می‌خورد. شکل شکلات‌های هر روز با بقیه فرق دارد و معمولاً تم کریسمس دارند: گوزن و سورتمه و کلاه و بابانوئل و... و بالاخره روز بیست و چهارم، حتما کادو یا شکلاتش بزرگتر و خاص‌تر است! حالا همین را برده‌اند برای رمضان، سی‌تایش کرده‌اند، شکلات و آبنبات و خرما و اسباب‌بازی و جدول و بازی‌های کوچولو... و چون احتمالاً کار سنّی‌هاست و یا با آنها مشورت شده نه با ما، روزهای بیست و هفت و سی‌ام را گرامی داشته‌اند و نوشته‌اند که هدیه‌هایش خاص است! 🔹منبع: زیرگنبدکبود 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
@IntMob ✳️ مسیحی‌ها در تدارک افطاری 🔹حجت الاسلام عبدالله زاده (منبع) نیت کرده بودم که ماه رمضان افطاری بدم، به مسلمانها اطلاع دادم و به فراخور مسیحی‌ها رو هم دعوت می‌کردم، موقع پرداخت قبض آب هم از خانوم کلودیا به همراه دوست و فرزندانشون دعوت کردم، با کنجکاوی زودتر اومدند تا ماه میهمانی مسلمان‌ها رو از نزدیک ببینند. با احترام برای کمک در تهیه غذا اجازه گرفتند و مشغول شدند. کمی که گذشت تبدیل به مهمان شدم و کارها توسط خودشون انجام می‌شد ... گفتگوهای حین ‌سبزی پاک کردند اونجا‌ با فضای سبزی‌پاک کردن‌های ایرانی‌ها متفاوت بود. اونها دنبال جواب سوالهاشون بودند که گویا اولین جرقه‌های آشنایی با اسلام هم در ذهنشون ایجاد شد... سال بعدش یکنفر از اون جمع مسلمان شد که داستان جذابش رو تعریف خواهم کرد... 🔸تذکر: عکس تزیینی است و مربوط به افطاری مسیحی های مصر می باشد. 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
| @IntMob ✳️ فعالیت فرهنگی_مذهبی بین الملل؛ 🔹از حضور پر رنگ NGOهای یهودی، مسیحی و مسلمان تا حضور بی رنگ NGOهای ایرانی! این چند روز ابتدایی ماه رمضان تقریبا هر شبش را مهمان ان جی اوهای مسلمان و مسیحی و یهودی بوده ام. گویی ماه رمضان را بهترین محمل جهت نشاندن روحانیون مذاهب در کنار هم یافته اند. ۸:۲۰ دقیقه اذان است، از ۸:۰۵ افطار میکنند و معمولا همگی جهت نتورکینگ و رفیق یابی از ساعت هفت سر میزها ایستاده، مشغول معرفی خود و حوزه های کاری شان هستند. ان جی اوهایی که با کمکهای مالی سنگین شرکتهای خصوصی و بعضا دولتی، از آموزش گرفته تا بهداشت را در جای جای جهان متولی شده اند. برخی شان از سفارتخانه های کشور متبوعشان، هم‌تعداد دفاترشان در جهان بیشتر است و هم بودجه شان و هم نفوذشان. این یکی نامش مسلم ریلیف است. ان جی اویی که مدعی تلاش جهت جلوگیری از نسل کشی در رواندا و میانمار و مسلمانان در چین است. میگوید: بله مسلمانان در چین وضعیتشان به مراتب بدتر از هر کشور دیگریست که فکرش را بکنید، حتی میانمار. سید اذان میگویی؟ -البته که میگویم. اشهد ان علیا ولی الله... -سید چرا انقد اذانتان طولانیست؟! پ.ن: تابحال سازمان مردم نهاد ایرانی ای را ندیده ام که حتی یک نماینده در سازمان ملل در این شهر داشته باشد، چه برسد به دفتر و فعالیت. سید محسن روحانی لینک عکس: https://eitaa.com/IntMob/37 🔸: ارگان های متولی فرهنگ در چه افکاری به سر می برند و آیا اصلاً برنامه ای برای حضور در مجامع فرهنگی مذهبی بین المللی دارند؟! 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
| @IntMob ✳️ تبریک ماه مبارک رمضان در فروشگاه‌های استرالیا ✳️ This is how Australia Welcomes Ramadan 🙂 Lovely Ramadan decorations at the local Coles supermarket store. 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
| @IntMob ✳️ تاثیرگذارترین روش برای تبلیغ اسلام در یک کشور غیرمسلمان 🔹حجت الاسلام صبوری، مبلغ دینی، نامیبیا تعداد جوانان در مسجد قبا بر خلاف مساجد دیگر کم است البته توانسته‌ایم چند نفر از جوانان مسیحی را به مسجد جذب کنیم و با کمک آن ها ماهانه همایش بین ادیان را برگزار می کنیم که در آن دانشجویان مسیحی، خاخام یهودی و کشیش مسیحی شرکت می کنند و ثمرات خوبی داشته است. تلاش می کنیم این همایش‌ها در دانشگاه ویندهوک برگزار شده و از تلویزیون جهت پخش آن استفاده کنیم؛ همچنین سعی می کنیم تبلیغ اسلام را در مدارس نامیبیا انجام دهیم و هدف مبارزه با بی دینی و جدای از بحث اسلام دعوت مردم به خدا است. وظیفه مبلغان این است که خود به سمت جوانان بروند و ما در این راستا به یکی از مدارس ویندهوک رفته و طی برنامه‌ای اسلام را معرفی کردیم اما امیدواریم به دانشگاه‌ها نیز راه پیدا کرده و در آنجا اسلام را معرفی کنیم که هماهنگی‌ها در این راستا با یکی از دانشگاه‌ها صورت گرفته است و قرار است برخی دوره‌ها را در این دانشگاه برگزار کنیم. @IntMob متاسفانه مسلمانان در نامیبیا متحد نیستند. ۴ مسجد فعال در ویندهوک وجود دارد که دو مسجد تحت حمایت یکی از کشورهای اسلامی است که علیه شیعیان تبلیغ می کنند و علیرغم اینکه ما برای همکاری اعلام آمادگی کرده‌ایم، نه تنها تمایلی به همکاری نداشته بلکه مانع آمدن مسلمانان به تنها مسجد شیعی ویندهوک می شوند لذا از این جهت اتحادی در میان مسلمانان نامیبیا نیست. در مسجد قبا که به گفته بعضی‌ها اولین مسجد در نامیبیا بوده و تنها مسجد اهل بیت (ع) در این کشور است، هم شیعیان حضور دارند و هم اهل سنت که اکثریت حضار مخصوصا روزهای جمعه از اهل سنت هستند و خیلی وقت‌ها برای اطعام نیازمندان، برادران اهل سنت کمک می‌کنند و این نکته مهمی است و ما همانند امامان جماعت پیشین تلاش کردیم که این اتحاد حفظ شود در عین حال که مکتب اهل بیت و پیام آن ها را تبلیغ می‌کنیم اما حرفی که منافات با اتحاد باشد در اینجا مطرح نمی‌شود. حضور ما در اینجا با مشکلاتی روبرو بود، در سابقه‌ای نزدیک به ۳۰ سال تاسیس مسجد قبا برای نخستین بار این مشکلات پیش آمده بود که توضیح نمی‌دهم اما پس از چند ماه توانستیم مشکلات را حل کنیم و مسلمانانی که مسجد را ترک کرده بودند، به مسجد بازگشتند. برخی از مشکلات مرتفع شد اما کمبود امکانات همچنان باقی مانده است. @IntMob در ماه مبارک رمضان یکی از قاریان مصری را دعوت کردیم و کلاس آموزش قرآن برگزار کردیم. یکی از برنامه های مسجد راه اندازی کلاس روخوانی و حفظ قرآن در آینده نزدیک است. برنامه دیگر مسجد ادامه فعالیت در زمینه تالیفات قرآنی است و اکنون تالیفات قبلی در موقعیت های مختلف در اختیار علاقمندان قرار داده می شود. در سفر تبلیغی به نیوزیلند، استارت تالیف کتاب زده شد و تاکنون ۱۰ کتاب به زبان انگلیسی و ۲ کتاب به زبان فارسی از جمله زندگی پیامبر اسلام (س)، بهترین پند و تفکر در مورد کلام خدا تالیف شده است که عمده آن ها در مورد بحث‌های قرآنی است. تعداد مسلمانان در هر کشور اهمیت دارد مثلا در یک کشور چندین جوان مسلمان یافت می‌شود که در امر تبلیغ همکاری می‌کنند و دوره‌های قبلی ما چنین امکانی را داشتیم و در ویندهوک ۴۰ جوان مسلمان اعلام همکاری کردند که برای آن ها دوره‌هایی جهت آموزش تبلیغ برگزار کردیم تا در نقاط مختلف بتوانند پاسخگوی سوالات و شبهات در مورد اسلام بوده و گاهی حتی دعوت به اسلام کنند. @IntMob مهم ترین روش، روش عملی است چون خیلی وقت‌ها امکان سخنرانی وجود ندارد و مبلغ باید خود سراغ مخاطب رفته و همانند یک طبیب عمل کند. تولید محتوا بر اساس نیاز مخاطب و منطقه تبلیغ بسیار حائز اهمیت است و محتوای کتبی، صوتی و تصویری، حضور در دانشگاه، حضور در مناطق محروم حتی گاهی بیمارستان‌ها، یتیم خانه‌ها، تلاش برای حضور در رادیو، تلویزیون، شناخت مخاطبین و منطقه و تربیت نیرو از اولین کارهایی است که یک مبلغ باید انجام دهد. telegram.me/bayeganitabligh/3421 یکی از شبهاتی که در ویندهوک وجود داشت، این اتهام به شیعیان بود که شیعیان با قرآن سر و کار ندارند و بیشتر با ادعیه سر و کار دارند لذا ما خطبه‌های نماز جمعه مسجد قبا را به نوعی تفسیر آیات قرآن قرار داده و فعلا موضوع تقوا در قرآن را انتخاب کرده‌ایم و هر هفته این موضوع را مطرح می کنیم تا به این شبهه پاسخ دهیم. 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
| @IntMob ✳️ تجربه یک دانشجوی مسلمان از سوئد 🔹به عنوان یک شیعه در سوئد احساس تنهایی می‌کنم. 🔸در سوئد انجمنی زیر نظر جمهوری اسلامی ایران فعالیت های فرهنگی می کند! کافیست به سایت آن مراجعه کنید تا عمق فاجعه را متوجه شوید! تازه به کشور سوئد وارد شده بودم و منتظر تجربه های جدید و اتفاقات نو بودم. از سرمای هوای سوئد و برخوردهای سرد مردم خیلی شنیده بودم ولی با دید مثبت شروع کردم و سعی کردم پیش قضاوت نداشته باشم. اولین بار که از خوابگاه دانشگاه بیرون رفتم، چشمم به عده‌ای دختر و پسر عرب افتاد و مطلبی که توجه من را به خودش جلب کرد بی‌حجابی یکی از خانم ها بود که کم کم این موضوع را در ذهنم ساخت که باید منتظر دیدن اسلام ویرایش شده بود؛ هرچند علت نداشتن حجاب می توانست مسلمان نبودن فرد هم باشد. بعد از گذشت مدتی فهمیدم که ارتباط منسجمی بین شیعیان وجود ندارد و انگار تمایلی برای صحبت کردن در مورد دین اسلام و به خصوص شیعه وجود ندارد. مهاجر بودن و ترس از دیپورت شدن می توانست دلیل اصلی بی‌تحرکی شیعیانی باشد که اغلب از افغانستان به آنجا مهاجرت کرده بودند و تمایلی به برگشت به کشورشان نداشتند. قرار گرفتن در چارچوب پادشاهی کشور سوئد هم انگار تاثیر خودش را روی برخوردهایشان داشت و به نظر می آمد که تیزی و برندگی اسلام واقعی را از آن‌ها گرفته بود. عدم وجود مسجد ویژه شیعیان، خودش را خوب نشون میداد و اکثر این مساجد توسط عربستان ساخته شده بودند تا اسلام سلفی را گسترش دهند. در نماز جماعت ها، اقلیت بودن شیعه به چشم می آمد و سردی در برخورد با شیعیان دیده می شد. @IntMob نماز خواندن شیعه ها اکثرا بصورت فرادی بود و همبستگی بینشان دیده نمی شد. برای مثال، نزدیک رستوران دانشگاه ساختمانی بود که در طبقه سومش یک نمازخونه کوچک تعبیه شده بود. نماز جماعت غیر شیعی ظهرها برگزار میشد و تعداد کمی مهر هم در قفسه کتاب های قرآن و دینی بود. البته گاهی هم این مهرها ناپدید شد! بچه های دانشجو (گاهاً دانشجوی دکتری از ایران) به صورت فرادی نماز می‌خواندند. بعد از مدتی تصمیم گرفتیم که ما هم یک نماز جماعت کوچک راه بیندازیم که البته اوایل سه نفر بیشتر نبودیم و گاهی هم بعضی از برادران اهل تسنن به امام جماعت شیعه اقتدا می کردند ولی متاسفانه به تدریج به دلیل تداخل زمانی با بقیه کارها (بخوانید عدم توجه به ارزش نماز جماعت) نماز جماعت کمرنگ شد. بعد از آن تصمیم گرفتیم که نماز را حداقل اول وقت و با برادران اهل تسنن به جماعت بخوانیم. از آنجایی که رفتن به سوئد مقارن با ماه رمضان شده بود، دنبال پیدا کردن انجمن های شیعی بودم. اسم یکی از این انجمن ها را از دوستم که قبلا سوئد بود پرسیدم. قبل از رفتن اینترنت را گشتم تا سایت و برنامه های این انجمن را که زیر نظر جمهوری اسلامی ایران فعالیت می کرد ببینم ولی با یک سایت تقریبا بدون استفاده روبرو شدم. در ماه رمضان با این انجمن تماس گرفتیم تا در جلسات مذهبی شرکت کنیم. خانمی اعلام کردند که ساعت شش عصر جلسه ختم قرآن برگزار می شود و ما هم فاصله یک ساعته از خانه تا محل برگزاری را با قطار برقی رفتیم تا در این جلسه شرکت کنیم. با کلی گشتن یک تابلوی کوچیک در بالای یک ساختمان قدیمی که درب ورودی چوبی داشت به چشم ما آشنا آمد و وقتی نزدیک رفتیم دیدیم آدرس را درست آمده‌ایم اما با کمال تعجب آن ساختمان بیشتر به یک متروکه شبیه بود! دوباره تماس گرفتیم و اینبار آقایی گوشی را برداشت و گفت جلسه تمام شده و فقط دو روز در هفته هم برگزار خواهد شد! جا خوردم! فهمیدم که فعالیت‌های شیعیان در سوئد بسیار کمرنگ و ناامید کننده است! 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
| @IntMob ✳️ خاطرات یک دانشجوی محجبه در آمریکا 🔹قسمت اول: ورود به آمریکا 🔸سارا بور بور/ دانشجوی دکترای علوم کامپیوتر، شهر ماینز کلورادو يادمه پنج سال پيش كه می خواستم وارد آمريكا بشم خيلی استرس داشتم كه چگونه با ظاهرم برخورد خواهد شد. چون حجاب داشتم می‌ترسيدم رفتار خوبی از طرف جامعه با حجابم نشه و اينكه آیا ظاهر متفاوتم باعث طرد من خواهد شد يا نه؟ من در ايران چادری بودم. قبل از ورود به آمریکا با يكی از دوستان كه چندين سال خارج از كشور زندگی كرده بود مشورت كردم. دوستم گفت به چادر كه اصلا فكر نكن. چون اينجا باعث میشه بیشتر به چشم بیای كه خودش بر خلاف فلسفه حجاب هست، ولی می‌تونی با مانتو و روسری باشی. من از ٧ سالگی همه جا چادر سر كرده بودم، و خیلی برام سخت بود که چادر رو کنار بزارم. برای همين سعی كردم كلی مانتو و روسری تهيه كنم. هنوز هم كه هنوزه يكی از سفارش‌های عمده من از ایران همين چیزهاست! البته پوشیدن مانتو هم کمک زیادی نکرد. هنوز هم حس عدم امنيت شديدی داشتم، و اينكه آدم متفاوتی هستم خيلی اذيتم می‌كرد. سعی کردم بجای عینک از لنز رنگی استفاده کنم كه كمی از اين تفاوت كاهش بدم، حداقل از لحاظ ظاهری. حدود پنج سال پیش، در اواخر ماه مبارك رمضان وارد آمریكا شديم. خدا رو شکر بلافاصله یکی از دوستانمون ما رو با مسجد دنور آشنا كرد و حتی همون شب ورودمون به دنور آمریکا هم برامون از افطاریِ مسجد آورد. در پرانتز بگم كه اينجا مساجد فقط پنجشنبه‌ها و‌ مناسبت‌های ویژه و بخشی از ماه رمضان مراسم دارند، ولی هر وقت برنامه باشه شام هم هست. يادمه شام شب اول كباب بود و پذیرایی‌شون از ما بعد از یک سفر طولانی حسابی بهمون چسبيد. برای روز عيد فطر هم يک مراسم عالی با صبحانه‌ی مفصل ترتيب داده بودند. تا اينجا همه چيز بهشت بود. تا اينكه گفتن برای ناهار روز عید بريم یکی از دریاچه‌های دنور. ما هم خوشحال همراهشون رفتيم. وقتی وارد محوطه شديم ديدم برخی خانمهای آمریکایی با پوششی نامناسب مشغول گرفتن حمام آفتاب هستند! اين اولين صحنه‌ای بود كه واقعا حالت بدی رو در من ايجاد كرد تا جاييكه با دوستمون كلی بحث كردم كه چرا ما رو اينجا آوردين، وقتی که می‌دونستيد محيطش مناسب نیست... البته باز هم داخل پرانتز بگم وضعيت پوشش در آمريكا به مراتب از اروپا بهتره. حداقل در ايتاليا كه من تجربه‌اش رو دارم، سطح شهر و مترو مملو از عكسهای زنان برهنه برای تبلیغ كالاست، كه من چنين چيزی رو در امريكا نديدم (به استثنای سواحل فلوريدا). و اينكه رفتارهای جنسی زننده در معرض عموم، در اروپا به مراتب بيشتر از آمريكا در سطح شهر ديده میشه. مثلا در بخشهایی از اروپا، در مترو يا در خيابان رفتارهای زننده جنسی رو به وفور مشاهده می‌کنید، ولی اکثر شهرهای آمريكا واقعا از اين لحاظ وضعیت خیلی بهتری دارند. ادامه دارد... 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
| @IntMob ✳️ در و کودکان بیدار!! 🔹در بروشورهای موسسات جهانگردی آلمانی، به عنوان یکی از مکان های دیدنی شهر هامبورگ معرفی شده است. 🔹مرکز اسلامی هامبورگ با معماری زیبای اسلامی در کنار دریاچه زیبای ، محل بازدید برای بسیاری از آلمانی ها و ها در آلمان به شمار می رود. 🔹شب های قدر در این مرکز، و ایرانی های بسیاری جمع می شوند و مراسم مخصوص این شب ها را در کنار همدیگر برگزار می کنند. مراسم ساعت حدود هشت و نیم عصر (در حالی که خورشید وسط آسمان می درخشد!) شروع می شود و در دو ساعتی که تا باقی مانده، بسیاری از دعاها خوانده می شود، چون بعد از اذان و نماز و یک افطار مختصر، ساعت یازده شب است، و زمان زیادی نمی ماند برای انجام اعمال شب های قدر. در این شب های کوتاه، دعای را معمولا در سه قسمت در سه شب می خوانند. مراسم شب های قدر در مرکز اسلامی هامبورگ، با اقامه نماز صبح در ساعت ۱:۲۰ بامداد تمام می شود. 🔹کودکان در آلمان ساعت هفت الی هشت شب (که در سه چهار ماه سال عملا روز است و خورشید وسط آسمان!!)‌ می خوابند. 🔹صبح زود بسیاری از را می بینی که همراه والدینشان، سرحال و شاداب در حال دوچرخه سواری یا اسکوتر سواری به یا می روند. 🔹در حالی که معمولا احساسات آلمانی ها را در چهره شان به راحتی نمی شود دید، و در حالی که معمولا به کار دیگرانی که نمیشناسند کاری ندارند، شب های قدر که ساعت دوازده و نیم یا یک نیمه شب با کودک چهارساله ام سوار می شدم تا به خانه برگردم، تعجب و نگاه خیره بسیاری از آلمانی ها را کاملا احساس می کردم. یک بار هم یکی شان با نگاهی که حس بد تحقیر به من می داد، پرسید، "چطور کودکت را تا این وقت شب نگه داشته ای؟ به نظر مسافر هم نیستی!" به او گفتم که این مساله مربوط به دین و مذهب ماست، ما معتقدیم در این شب، تقدیرها نوشته می شود، و توصیه شده ایم به زیاد دعا کردن در این شب. برای همین ظهر کودکم را زودتر از مهدکودک برداشته ام تا استراحت کند و شب بتوانیم در مراسم مذهبی مان شرکت کنیم... برایش خیلی جالب بود و شنیدم که گفت: "نباید زود قضاوت کرد...". ** حال خوب و بهترین مقدرات را برای شما و کشور عزیزمان آرزو می کنیم. 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
@IntMob ✳️ مزرعه حواسم خیلی به اطراف نیست. تلاش می‌کنم زکریا را سرگرم کنم. بارِ اولی است که آوردیمش به بازارچه هفتگیِ دانشگاه و بی‌قراری می‌کند. یک دفعه صدای غریبه‌ای می‌گوید: Salam Alaikum سرم را بلند می‌کنم. دختر سفیدروی محجبه‌ای است. چند بار می‌گوید «الحمدللّه» و از زکریّا تعریف می‌کند. می‌پرسد: اهل کجایی؟ جواب می‌دهم: ایران. با هیجان می‌گوید: Oh my God, I am from Palestine and I love Iran. «اوه خدای من، من اهل فلسطین هستم و عاشق ایرانم». دختر ِ فلسطینی از جنگ حرف می‌زند. من که حواسم نیست جواب می‌دهم کشورهای مسلمان پشتیبان هم هستند. جواب می‌دهد:«نه، این‌طور نیست. تا به حال که فقط ایرانی‌ها به عنوان یک کشور شیعه به ما کمکِ نظامی داشته‌اند. فقط ایران». چند بار روی شیعه بودن تاکید می‌کند و می‌گوید عمویش با یک خانمِ شیعه لبنانی ازدواج کرده و بعد می‌پرسد: «تو هم وقتی به غرب آمدی فهمیدی که شیعه و سنی باید با هم اختلاف داشته باشند؟» ذهنم را جمع و جور می‌کنم و جواب می‌دهم: «بله، اتفاقاً ما هم بستگان و دوستان اهل‌تسنن زیادی داریم و مشکلی نداریم». جواب می‌دهد این تفرقه‌افکنی کار غربی‌هاست. منبع: پر 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
@IntMob ✳️ وقتی خانم سوئدی توقع دیدن یه محجبه رو نداشت ... بعضی وقتا اتفاقات جالبی برای آدم میوفته که نمی تونه لبخندشو پنهان نگه داره. امروزم یکی از اون روزها بود , شاید برای خیلیا این اصلا چیز مهمی نیست , اما برای من و امثال من خیلی مهمه. متاسفانه چندین ماهه حمله به محجبه ها خیلی زیاد شده اونم از طریق رسانه ها خصوصا روزنامه های مهم سوئدی و احزاب بورژوایی. امروز یک خانم سوئدی که پرونده ی پدر و مادرش زیر دستم بود , بهم زنگ زد تا از طی روند صحیحش مطمئن بشه و همچنین اگر مدرکی کم بود برام بفرسته.. بعد تقریبا بیست و پنج دقیقه صحبت کردن و برسی کامل و ارسال تصمیم نهایی بهم گفت: - اجازه دارم باهات راحت باشم ؟ * بله حتما . - آیات من ازت خیلی ممنونم, این چند وقته کلا درگیر پدر و مادرم بودم اما الان در این تماس برام حلش کردی ومیتونم شنبه یکشنبه ام رو با خیال راحت با خانواده ی خودم سپری کنم * خوشحالم که چنین حسی داری .. این وظیفه ی من هست که به شهروندان کمک کنم. - اما همکارت که روز دوشنبه باهاش حرف زدم اینقدر عصبی بود که ترجیح دادم دیگه زنگ نزنم ( دوشنبه مرخصی و بودم و همکارم به جای من تماس هامو جواب میداد) اما تو خیلی خوش برخورد و آرومی.. آدرس دقیق اداره رو میدی میخوام بیام و باهات دست بدم و ازت تشکر کنم. @IntMob اون لحظه واقعا موندم چی بهش بگم؟ چون هیچ دلیلی برای اومدنش نبود. اینکه خوب برخورد کنیم و چوپ لای چرخ کسی نذاریم واقعا وظیفه ی همه ی کارمنداس هر جای دنیا که باشن ( اگر وجدان کاری داشته باشن) بهش گفتم : *هوای هفته ی آینده خوب نیست و ادارمون هم بد مسیر هست و همین که فهمیدم شما خوشحال و راضی هستین برای من ارزشمنده. - یعنی نمیخوای بیام و از نزدیک ببینمت و فقط باهات دست بدم؟ من با دوچرخه میام مشکلی ندارم. وقتی اصرارشو دیدم .. برای یک لحظه مقاله ی هفته ی گذشته که در روزنامه ضد تمام محجبه ها چاپ شده بود اومد جلو چشمم .. گفتم واقعا چرا که نه .. بزار یه فرد سوئدی بیاد و ببینه که محجبه ها بد نیستن. اگر یک نفر دیدشو عوض کنه این شخص به نوبه ی خودش حس خوب و کمکی که از یک محجبه دریافت کرده رو حتما تا مدتها با خودش حمل میکنه و به دیگران نیز منتقل میکنه .. آدرس دقیق رو دادم. 🌹 ایشون اومدن، توقع دیدن یه محجبه رو نداشت اما خیلی عالی رفتار کرد، کلی ابراز خوشحالی و تشکر کرد. آیات سالمی پ.ن ۱ در سوئد و خیلی از کشورهای اروپا برای کارهای اداری نیاز به مراجعه نیست و همه چی رو تقریبا با پست ارسال میکنن. بخاطر همین خیلی از مردم نمیدونن مسئولشون چه شکلیه و کی هست به جز یک اسم و شماره تلفن. این کپشن برای سال ۲۰۱۹ است. 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@intMob ✳️ دعوت به اسلام در منطقه‌ی فقیرنشین وات، لس‌آنجلس چندی پیش از فرصت عید فطر استفاده کردیم و حدود دو ساعت به منطقه وات که خودش از سه قسمت نیکسن، امپریال کورت، و جردن دان تشکیل شده رفتیم تا با اهالی سلام و علیکی کنیم و بعضی‌ها را هم دعوت به مسجد و اسلام کنیم. می‌توانید برای آشنایی بیشتربا این منطقه که مسجدالرسول در آن واقع شده است به ویکی پیدیا مراجعه کنید و در مورد منطقه Watt در لس‌آنجلس مطالعه کنید. همینقدر خدمت‌تان عرض کنم که تا چندین سال پیش طبق گفته‌ی اهالی حتی پلیس هم جرات رفتن به این منطقه را نداشته. چندین پلیس در این منطقه کشته شده و برخی از اهالی منطقه هم براحتی توسط پلیس کشته شده‌اند، البته طبق اظهارات دوستی که ما را همراهی می‌کرد. یک مرد را که دیدیم می‌گفت ۳۴ سال زندان بوده و دیگری ۲۷ سال و نیم. خود ما هم که آنجا رفتیم از قبل هماهنگی شده بود و چند تن از اهالی بعنوان محافظ با ما بودند که البته مزد هم گرفتند. منطقه‌ی فقیرنشینی بود و اصلا باید عرض کنم که کل این منطقه محدود به خود اهالی آنجاست و خارج از مردمان این منطقه کسی اینجا رفت و آمد ندارد، یا بهتر بگویم جراتش را ندارد، چون امن نیست. در چنین منطقه‌ای دعوت به اسلام و کمک کردن به مردم کار آسانی نیست، چند کلیپ کوتاه گرفتم که از نظرتان میگذرد. خداوند همه را خیر دهد. منبع لینک ویدئو : - معرفی اسلام اقتضائات، شرایط، تخصص، توانمندی، مخاطب شناسی، ذائقه شناسی و آشنایی با محیط را می طلبد؛ با صرف علوم حوزوی نمی توان مبلغ موفق خوبی بود. - همانطور که بدون تسلط به علوم حوزوی و معارف اسلامی نمیتوان مبلغ خوبی بود، بدون آشنایی با فرهنگ، سبک زندگی، مسائل، نیازها و مشکلات منطقه ای کشور مقصد نیز نمیتوان در تبلیغ اسلام حرکت ایجابی ای را جلو برد. 💯مبلغان بدون مرز @intMob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@intMob ✳️ دعوت به اسلام در منطقه‌ی فقیرنشین وات، لس‌آنجلس 🔹لینک مطلب 💯مبلغان بدون مرز @intMob
@IntMob ✳️ آیا گوشت خوک و الکل، حقیقتاً برای بدن مضر هستند؟! یک. چندماه قبل نوشتم که استاد مهمانی از کالج پزشکی لندن داشتیم. خانم پروفسور «شارون کوکس» تخصص ایشون، «تغذیه و بیماری‌های عفونی» بود. ‌ ‌ پرفسور کوکس، یک روز سر کلاس، در بحث ریشه یابی ابتلا به عفونت ها گفت «در برهه ای از تاریخ، اهلی کردن حیواناتی مثل خوک، برای تغذیه، روند آمادگی ژنتیکی بدن انسان برای پذیرش بیماری‌ها رو تغییر داد و بعد از اون، امنیت بشر برای عدم ابتلا به برخی بیماری ها از بین رفت». یکی از دانشجوها پرسید روند پرورش گاو و گوسفند هم همینطوره؟ پرفسور جواب داد «نه. گوشت خوک واقعا متفاوته و اگر از من بپرسید، بر اثر یک اشتباه در فهرست غذایی انسان قرار گرفته». من گفتم، ما مسلمانیم و گوشت خوک نمیخوریم اما به این بیماری‌ها مبتلا میشیم! پرفسور جواب داد «بله! اگر اسلام چندین قرن جلوتر اومده بود، شاید هرگز خوک وارد غذای بشر نمیشد. شما مسلمانها به لطف اجدادتون که لب به گوشت خوک و الکل نزدن، به لحاظ تئوری، زیست پذیرترین ژن‌ها رو دارید، اما خب! همه چیز فقط ژنتیک نیست، گرچه اختلاط های ژنتیکی بیشماری در طول تاریخ رخ داده و با اینحال هنوز برخی بیماری ها بین مسلمان رایج نیست اما سبک زندگی غلط، تغذیه و محیط نامناسب میتونه کاری بکنه که من و شما هردو درمقابل ابتلا به بیماری ها برابر باشیم! مسلمان و غیر مسلمان!» (درجمله آخرش، یه 'خداروشکر' مستتر بود!!) @IntMob ‌‌ ‌دو. دوست پزشک تازه مسلمانی داشتم که روزی ازش درمورد علت مسلمان شدنش سؤال کردم گفت «امام خمینی». گفتم افکار و کتابهاش؟! گفت نه! شخصیتش به لحاظ پزشکی! پرسیدم چطور؟! گفت «وقتی سخنرانی های امام خمینی گهگاهی در خبر پخش می‌شد، با تعجب می‌پرسیدم این آدم چند سالشه؟! چطور یک فرد هشتاد نود ساله میتونه با این تمرکز و اقتدار حرف بزنه و رهبری کنه؟! و بعد دنبالش افتادم درمورد رهبران و نخبگان دنیا تحقیق کنم! تقریبا هیچکس توی این سن در طول تاریخ چنین قدرتی نداشته مگر آنکه مسلمان بوده! خب چه چیزی در اسلام هست؟! بعد از مطالعه در فرهنگ ایرانی با کمال تعجب دیدم، پیری و سالمندی نشانه کمال و بلوغ فکریه! متوجه شدم این نتیجه پرهیزکاری غذایی و عبادت روزانه ای باید باشه! در بسیاری از فرهنگ های دنیا و دنیای غرب، پیری و شصت سالگی، سن ورود به دوران 'بلاهت، خرفتی و فراموشی' شمرده میشه! حتی کسانی که روزگاری نخبه بودن در دهه ششم و هفتم به این سرازیری سقوط میکنن» (منظور به هیچ عنوان آلزایمر و پارکینسون و.. نیست، منظور دقیقا عبارت «خرفتی سالمندیه»). ‌ برای دیدن ارتباط اینها با سرطان، ‌این عبارات رو در نت جستجو کنید: Alcohol, pork, smoking, cancer. منبع: plink.ir/Vobxu 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@IntMob ✳️ از سرى خاطرات "نمى خواهم با يك مسلمان همكار شوم" ✍🏻 خاطره اول/ بخش اول: از زمانى كه متوجه شدم مديريت مؤسسه به دست يك فرد مسلمان شيعه افتاده است و به راحتى اجازه مرخصى هايم را براى مراسم هاى مربوط به ماه محرم و صفر مى دهد خيالم راحت شد. به راحتى مرخصى هايم را گرفتم و پس از پايان يافتن مراسم ها به سركار برگشتم. روز هاى اول متوجه غيبت مدير نبودم اما كم كم متوجه شدم كه از ٥ روز هفته تنها دو الى سه روز هفته آن هم با تأخير به دفتر كار مى آيد و باعث دلخورى كارمندهاى انگليسى شده است. آن روز باران شديدى مى باريد. چند دقيقه زودتر از ساعت هميشگى خانه را ترك كردم تا مبادا بخاطر وضعيت هوا با تأخير به محل كار برسم. دوست نداشتم ذهنيت بدى را به عنوان يك مسلمان در ذهن همكارانم به وجود اورم. وارد محل كار كه شدم متوجه پچ پچ همكارانم شدم. اينبار هم از تأخير مدير شاكى بودند. @IntMob مدير با تأخير به محل كار آمد. هيچ كس هيچ اعتراضى نكرد. طبق معمول حق به جانب به كار خود مشغول شد. ناگهان مردى انگليسى با هيكلى درشت، كت و شلوار سرمه اى رنگ كه با كروات راه راهى اش ست شده بود وارد محل كارمان شد. ساير كارمندان هول شدند و همگى از جاى خود بلند شدند و پشت سر هم صف بستند تا به او خوشامد گويند. از پچ پچ ها متوجه شدم كه مسئول اصلي كليه مؤسسه هايى هست كه در آن كار مى كنيم و يكجور كله گنده كله گنده ها كه اگر اراده كند هريك از ما به راحتى از كار خود اخراج مى شويم. @IntMob آن مرد انگليسى خيلى جدى بدون آن كه لبخندى به لب داشته باشد شروع به دست دادن به همكارانم كرد. خيلى ترسيده بودم. نمى دانستم چطور بايد بگويم كه بخاطر مذهبم نمى توانم دست بدهم. شايد عصبانى شود و بعد در رزومه كارى ام مشكلى ايجاد شود. حتى ممكن است اخراجم كند. در اين موقعيت به اين شغل بيش از پيش احتياج داشتم. در همين افكار غوطه ور بودم كه نوبت به من رسيد. نگاه هاى همكاران به سمت من برگردانده شد. ته دل دعا دعا مى كردم كه تمام اين ثانيه هاى استرس زا يك كابوس بيشتر نباشند و هر آن از خواب بيدار شوم. اما ظاهرا تمام صحنه ها حقيقى بود و بايد در برابر دستى كه حال در برابرم دراز شده بود تصميمم را مى گرفتم. به ياد روز اول كارى ام افتادم، لحظه اى كه يكى از همكاران مرد به سمتم امد و خودش را معرفى كرد و خواست به من دست بدهد. آن لحظه به او گفتم متاسفم و بخاطر مسائل اعتقادى مذهبى ام نميتوانم دست بدهم. ادامه اش به شوخى و خنده گذشت. حال چطور مى توانستم در برابر سنگينى نگاه هاى او به مدير كل دست بدهم و بگويم چون مدير كل است و منافع شخصى ام در خطر است مى توانم دست بدهم؟ نه نمى توانستم. دلم را به دريا زدم. دستم را به نشان عذرخواهى به روى سينه ام گذاشتم و سرم را پايين اوردم و گفتم در نهايت احترامى كه برايتان قائل هستم متاسفانه از دست دادن به دليل اعتقادات دينى ام معذور هستم. سنگينى نگاه همكارانم را كه حالا به سمت مدير كل چرخيده بود احساس مى كردم. مى ترسيدم سرم را بالا بيارم و به چشمانش نگاه كنم. هر آن منتظر بودم كه تيكه اى به من بياندازد و يا با عصبانيت بگويد از جلو چشمانش دور بشوم. اما بر خلاف تصوراتم دستش را عقب كشيد و گفت: "آخ راست ميگى، منو ببخش كه متوجه نشدم. اتفاقا ما در اين شرايط با كارمندان مسلمان به جاى دست دادن بازوهايمان را از روى لباس به هم ميزنيم. بازويش را جلو اورد و به بازويم زد و خنديد. همچنان مبهوت نگاهش مى كردم. باورم نميشد كه به اين سادگى ختم به خير شده باشد. @IntMob تا آمدم نفس راحتى بكشم، مسئول بخش، همان مرد مسلمان شيعه به جمعمان پيوست. او هم به اندازه ما، و يا شايد بيشتر، از مدير كل حساب مى برد. وقتى ما را در آن موقعيت ديد پرسيد قضيه چيه؟ مدير كل به او توضيح داد كه اين خانم بخاطر دينش نميتواند دست بدهد. مرد مسلمان اما بلند بلند شروع كرد به خنديدن و رو به من گفت: واقعا؟؟ اين ديگه چه كاريه؟؟ نمى دانم با اين حركت مى خواست چه وجه مثبتى از خود در دل مدير كل بر جاى بگذارد. شايد هم نمى دانست كه مدير كل چطور با اين حركت به سادگى كنار امده است و مشكلى براى او و موقعيتش پيش نخواهد امد. اما اين را مى دانم كه اين اولين بارى بود كه در طول زندگى ام بخاطر دست ندادن به جنس مخالف در انگلستان مورد تمسخر واقع مى شدم و آن هم نه از جانب يك انگليسى بى دين بلكه از جانب يك مسلمان شيعه ... ... 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob3
| @IntMob ✳️ تکه های الماس در گفتگو با توبیاس یا 🔹دانشجویان یهودی چگونه هویت مذهبی خود را حفظ می‌کنند. 🔸 بخش 1 از 3 وقتی قطار از سیاتل به سمت نیوجرسی راه افتاد، رو به توبیاس کردم و این ترانه را برایش خواندم که: يا شوفير دوس دوس! [ای راننده حواست به بنزین باشد] الله يبعتلك عاروس [که خدا برایت همسری برگزیند] دیدم که سریعا مطلب را گرفت و شروع به خندیدن کرد؛ چه اینکه این ترانه را کودکان غزه در کوچه پس کوچه‌های رفح و خان‌یونس می‌خوانند. لذا ادامه دادم: بیضا شقرا من طرطوس [سفیدروی و زرد موی اهل شهر طرطوس] ما بتاكل إلا مگدوس [تا همواره برایت مگدوس بپزد!] بیشتر خندید که یعنی ترانه اطفال غزه؟! یعنی تو هم بله؟‌! @IntMob توبیاس ذهابیان دانشجوی دکترای مطالعات خاورمیانه در دانشگاه واشنگتن آمریکاست. لیسانس و فوق لیسانسش را در دانشگاه تل آویو به پایان رسانده و این قدر قوی‌ کار کرده بوده که توانسته در یکی از دانشگاه های برتر جهان در مطالعات خاورمیانه‏، به عنوان دانشجوی دکترا پذیرفته شود. وی هفت سال قبل دکترای خود را در واشنگتن شروع کرده بود و امسال دفاع می‌کرد. بعد از آن هم قصد داشت در اسرائیل و یا امریکا استاد دانشگاه شود و سال‌های آینده عمرش را درباره الهیات اسلامی و روابط مسلمانان و یهودیان به تحقیق بپردازد. توبیاس چهره‌اش به یهودیان مزراحی می‌ماند و فامیلی‌اش کاملا فارسی و ایرانی بود. اما خود می‌گفت که اصالتا از یهود عراق است که خانواده‌اش به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند. و شما می‌دانید که یهود عراق بسیار موثرتر در جامعه عراق بوده‌اند تا یهود ایران در جامعه ایران. در ضمن عباراتی از زبان فارسی را هم می‌فهمید که خود می‌گفت در دانشگاه واشنگتن آموخته. به هر صورت من نهایتاً مطمئن نشدم که او از یهود کدام سرزمین است؟ و نام فامیلش چرا فارسی است؟ این بود که با او جانب احتیاط را داشتم؛ چه این که صادق مصدق فرموده‌اند که ”التقیه دینی و دین آبائی“. 🔺 : اسامی افراد و مکان ها تغییر داده شده است. ادامه دارد ... 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
| @IntMob ✳️ تکه های الماس در گفتگو با توبیاس یا 🔹دانشجویان یهودی چگونه هویت مذهبی خود را حفظ می‌کنند. 🔸 بخش 2 از 3 از فضائل علمی او همین بس که هارون گلاسرمن را بی‌برنامه و جنگولک و بی‌سواد می‌دانست! به منابع مکتوب کهن و جدید، از عهد عتیق گرفته تا منابع اسلامی و نیز مقالات و کتاب‌های حدید انگلیسی و فرانسه تسلط بسیار خوبی داشت. تقریبا هر بحثی که استاد مطرح می‌کرد، چند ثانیه بعد از لب‌تابش یک مقاله در همان موضوع پیدا می‌کرد و نظری می‌داد. تقریباَ هر بحثی که در اندیشه اسلامی مطرح می‌شد، اظهار نظر دقیقی می‌کرد؛ به عنوان نمونه اظهارنظرهایش درباره غزالی و ابن تیمیه برایم جالب بود. از دانشمندان شیعی هم اطلاع خوبی داشت و آثار مهم از اصحاب فکر شیعی را مطالعه کرده بود. اما خودش اظهار می‌داشت که تخصص و علاقه‌اش ”تاریخ فکر“ است. آثارش نیز گواه همین امر است. سخنرانی او در مدرسه درباره احمد بن محمد مقری تلمسانی و کتاب ”احکام لاهل الذمه“ او بود. در انتخاب این اثر نیز تعمد ویژه‌ای داشته، چه اینکه تلاش داشت تا نشان دهد این کتاب یک اثر یهودستیزانه است و نقش مهمی در تعذیب و آزار یهود شمال آفریقا ایفا کرده است.. من چون پیش‌تر کتاب ”یهودیان اسلام“ نوشته برنارد لویس را خوانده بودم و به عنوان تکلیف درسی برای دوره اسلام و ادیان ابراهیمی دانشگاه اکستر ملاحظاتی نوشته بودم،‌ دیدگاه او را در اینباره نقد کردم که شرحش به زمان دیگر احتیاج دارد. باری من و توبیاس و دوست ایرانی دیگر حاضر در مدرسه تابستانی، ساعت‌ها با او گفتگو کردیم و سعی کردیم اسرار تحصیل او را استخراج و برای دوستانمان شرح دهیم. به این ترتیب موضوعات مختلفی را از او جویا شدیم. در مدرسه هم جای من و او کنار هم قرار داده شده بود. یک بار به مناسبتی دیدم که متنی به زبان عبری را می‌خواند که یک عکس تعزیه وسطش بود. متن عبری را نمی‌فهمیدم و لذا سوال کردم که این چه متنی است؟ و او توضیح داد که ترجمه یک تعزیه‌نامه شیعی به زبان عبری است که در اسرائیل منتشر شده؟! به هر صورت او هویت یهودی کاملی داشت و یک بار بر سر مناقشه اسرائیل - حماس، که در ایام دوره ما جریان داشت،نزدیک بود با دوست ایرانی مدافع آرمان فلسطین بگو مگو پیدا کند. 🔺 : اسامی افراد و مکان ها تغییر داده شده است. ادامه دارد ... 🔸لینک بخش اول 👈👈👈 https://telegram.me/IntMob/63 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@IntMob ✳️ از سرى خاطرات "نمى خواهم با يك مسلمان همكار شوم" 🔹خاطره دوم: شام كريسمس كريسمس كه از راه مى رسد سطح شهر رنگ و روى تازه اى به خود مى گيرد. كوچه پس كوچه هاى شهر چراغانى مى شود و جلوى درب مغازه ها برچسب هاى تبريك كريسمس قرار مى گيرد. چه صاحب مغازه اش به تولد حضرت مسيح اعتقاد داشته باشد و چه نه، نا خوداگاه درگير جشن شادى و سرور مى شود. شركت ها و دفاتر كارى رسمى به مناسبت فرا رسيدن كريسمس كارمندان خود را در يكى از روزهاى تعطيل به صرف شام دعوت مى كنند تا شب را در كنار يكديگر به مستى و سرور بگذرانند. دعوتى محل كار ما از اين قرار بود كه به يكى از رستوران هاى سطح شهر بروند كه درون خود رستوران واحد مشروب خانه نيز قرار داشت و مى توانستند بعد از سرو غذا به عيش و نوش بپردازند. امسال برخلاف سال هاى قبل بودجه ى هنگفتى نيز براى اين مهمانى در نظر گرفته شده بود. يادم مى آيد سال گذشته كه من نيز مانند ديگر كارمندان وقتى با شور و ذوق منيو رستوران مورد نظر را از صفحه كامپوتر محل كار بالا و پايين مى كردم تا از يك هفته قبل غذاى مورد نظرم را سفارش دهم، متوجه شدم همكارانم نوع مشروب هايشان را هم سفارش مى دهند تا بر سر همان ميز مشروب بنوشند. مى دانستم در يك همچين مكانى معذب خواهم شد لذا بهانه آوردم تا در ان مهمانى شركت نكنم. بعدها فهميدم به فتواى برخى مراجع، نشستن بر سر ميزى كه بر روى آن مشروب سرو مى شود گناه است. امسال هم قصد داشتم بهانه اى بياورم تا در اين مهمانى شركت نكنم. مى دانستم به تصميمم احترام مى گذارند و بهم فشار نمى آورند. - تاريخ مهمونى رو شنبه گذاشتيم، تو هم مياي ديگه نه؟ - متاسفانه كمى درگير هستم و نمى تونم شركت كنم. - چقدر حيف، جات خالى ميشه. و به كارش ادامه داد. مدير شركت كه فرد مسلمان بود متوجه مكالمه مان شد و به گونه اى كه ديگر همكاران نيز متوجه شوند گفت: " چرا شركت نميكنى؟ شام كريسمس هست و تمام همكاران بايد شركت كنند" عذرخواهى كردم و گفتم متاسفانه نمى تونم. پوزخندى زد و گفت شركت نكردن نوعى بى احترامى هست. مى دانستم مى خواهد اذيت كند. سال گذشته هم شركت نكرده بودم و هيچ بى احترامى اى نبود. سكوت كردم و هيچ نگفتم... چند روز بعد فهميدم كه مدير مسلمان شركت بر اثر بيمارى نتوانسته بود در اين مهمانى شركت كند. 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
| @IntMob ✳️ در عرصه از برجام هیچ خبری نبود. مرکز اسلامی امام علی ع وین در اتریش، نقطه امن و آرامش مسلمانان منطقه بود. شب های محرم تا چهار هزار نفر در مراسم ها شرکت میکردند. از صبح زود که بیدار میشدیم تا آخر شب در مرکز می دویدیم و نمی فهمیدیم چطور بیهوش شده ایم و آنقدر نشاط در مرکز بود که هنوز به حال و هوای آن روزها غبطه می خورم. فقط نبود که چنین شور و نشاطی برقرار بود. ، ، و شهر ها و مراکز اسلامی زیادی به مرکز اسلامی امام علی علیه السلام وصل بودند. ظهر عاشورا بود. خادم جوانی در مرکز کار میکرد که مهاجر بود. پنج سال بود از خانواده اش و بچه اش دور بود. بعد از مراسم، آرام وارد اتاق شدم. دیدم دارد با تلفن صحبت می کند و کشیش مسیحی بهش زنگ زده بود که اگر در فرم بنویسد است فردا مشکل اقامتش را حل میکند. گریه می کرد و می گفت، آن دنیا چطور جواب حضرت عباس ع را بدهم. امضاء نکرد و سختی را به جان خرید. هوای وین برجامی شده بود. گروه، گروه می آمدند و سفارت و هتل شده بود پاتوق آقایان. قرار بود آپولو هوا کنند. یادمه به مسئول ایرانی در اتریش گفتم: برایم عجیب است اینقدر به برجام امید دارید. اثر آب اروپا است؟! می گفت: شما طلبه ها به آشنا نیستید. یادمه آقای سفیر اقامت خانواده اش را گرفت و در همان جا ماند. اتریش در ایران بیش از ۱۷۰ مرکز فرهنگی دارد و ایران به جز رایزنی که هیچی نیست، مرکز اسلامی امام علی علیه السلام را دارد که الان به برکت و تخصص آقایان در نماز جماعت هم به زور دارد چه برسد به مراسم و برنامه. از آن ۱۷۰ مرکز اتریشی حتی یکی هم تعطیل نشده. مرکز اسلامی امام علی ع را سروران افغانستانی پر می کردند. اگر امروز آقایان یقه سفید، دیپلمات به این عزیزان ایراد می گیرند چون پرچم اسلام و انقلاب به دست همین سروران افغانستانی بالاست و پرچم با آقایان سازگار نیست و چه خوب گفت رهبرمان که . عکس: یادگاری های وین در دوران قبل از / حامد تقدیری https://eitaa.com/IntMob/22 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob