سلام.پسران گلم
برنامه جدید😀
کلیپ جدید😁
اردوی جدید🚌
ویژه پسران فعال..... 🌹
منتظر باشید.......... 🤔
🌷به نام خدای قصه های قشنگ🌷
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود 😊
توی یک ک گله بز، 🐏🐏🐏🐏🐏یه بزغاله خجالتی بود که خیلی آروم و سر به زیر بود. وقتی همه بزغاله ها بازی و سر و صدا راه می انداختند اون فقط یک گوشه می ایستاد و نگاه می کرد.🐏
وقتی گله بزغاله ها به یه برکه ی آب می رسید، بزغاله های شاد و شیطون برای خوردن آب می دویدند سمت برکه و حسابی آب می خوردند و آب بازی می کردند.😊
اما بزغاله ی خجالتی اینقدر صبر می کرد تا همه بزغاله ها از کنار برکه برن بعد خودش تنهایی بره آب بخوره. بعضی وقتا از بس دیر می کرد، گله به سمت دهکده به راه می آفتاد و اون دیگه وقت آب خوردن رو از دست می داد. این جوری اون خیلی خودشو اذیت می کرد.😔
چوپان مهربان گله بارها و بارها به بزغاله خجالتی گفته بود که باید رفتارشو عوض کند. اما بزغاله خجالتی هیچ جوابی نمی داد و باز هم همان خجالتی رفتار می کرد.☹️
یک روز صبح وقتی گله می خواست برای چرا به دشت و صحرا برود، بزغاله ی خجالتی موقع رفتن زمین خورد و یکم پاش درد گرفت.😖
به همین خاطر نتونست مثل هر روز خودشو به گله برساند. اون توی خانه جا ماند اما خجالت می کشید که صدا بزنه من جا ماندم صبر کنید تا منم برسم.
وقتی به نزدیک در رسید دید که همه رفتند و تنها توی خانه مانده. اینجوری مجبور بود تا شب تنها و گرسنه بماند.😔
چوپان گله در طول راه متوجه شد که بزغاله خجالتی با آنها نیامده، به خاطر همین سگ گله را فرستاد تا به خانه برگرده و بزغاله را با خودش بیاورد.🦮
اما اول درگوش سگ یک چیزهایی گفت و بعد آن را راهی خانه کرد.
سگ گله به خانه برگشت و یک گوشه گرفت خوابید. بزغاله خجالتی دل تو دلش نبود. باخودش فکر می کرد مگه سگ گله به خاطر اون برنگشته، پس حالا چرا گرفته خوابیده. دلش می خواست با او حرف بزند اما خجالت می کشید. یک کم اطراف آن راه رفت و منتظر ماند، اما سگ اهمیتی نمی داد. بلاخره صبر او سر آمد و رفت جلو و به سگ گفت ببخشید من امروز جا ماندم می شه من رو ببرید به گله برسانید؟
سگ خندید و گفت البته که می شه. اما من تند تند راه میرم می تونی بهم برسی؟
چوپان مهربان چشم به جاده دوخته بود و منتظر آنها بود که یک دفعه دید بزغاله خجالتی دارد می دود و می آید و سگ گله هم با کمی فاصله پشت سرش می آید مثل اینکه با هم دوست شده بودند. آنها با هم حرف می زدن و می خندیدن.😊
#قصه_شب
#پسران_شگفت_انگیز
🔵https://eitaa.com/Iran1420
کانون جوانان زهرایی دارالعباده یزد
سلام.به ۱۵نفر نوجوان برای ساخت کلیپ جدید(فوتبالی) نیاز داریم.هرکی پایه همکاری میباشد بسم الله یک پیا
سلام خدمت پسران گلم.
به دلیل درخواست والدین عزیز
ضبط کلیپ به بعداز ایام امتحانات موکول شد. زمان در همین کانال اعلام میشود.
#قرار_هفتگی
⚫️ قرار هفتم به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
🌹به یاد شهید حجت الاسلام عباسعلی سلیمانی و مرحومه ربابه و صغری قاسمی
🎙 به کلام | حجتالاسلام
#حسین_حیدری
🎤 بانوای | کربلایی
#منصورمزرعه_آقایی
📆 یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه
⏰ ساعت ۲۰
🔰 یزد،میدان صنعت،بلوار شهید دهقان منشادی،مسجد امام حسین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قول_مـــیدم
مثل آرمان علی وردی،من پای کارباشم
#قول_میدم
مثل حاج قاسم،یه جان فدا بشم
#قول_میدم
مثل سربازای گمنام،توی دل تو جابشم
#پسران_شگفت_انگیز
✅ @Iran1420
#قرار_هفتگی
🟢 «قرار هشتم به مناسبت میلاد حضرت فاطمه معصومه علیه السلام»
🌹به یاد شهید مدافع حرم میلاد حیدری و مرحومینی از خانواده محترم کرمی
🎙 به کلام | حجتالاسلام
#حسین_حیدری
🎤 بانوای | کربلایی
#منصورمزرعه_آقایی
📆 یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه
⏰ ساعت ۲۰
🔰 یزد،میدان صنعت،بلوار شهید دهقان منشادی،مسجد امام حسین علیه السلام.
سلام
پسران گلم.
یک جواب به سوالات که برای بنده ارسال کردید بدهم.
سوال:چرا فعالیت شما اینقدر کم شده توی کانال و دیگه برنامه جدید و مسابقه برگزار نمیکنید.😔
جواب:پسرم به علت ایام امتحانات شماست. فقط میخواهیم تمرکزت روی درساتون باشه و نمره عالی بگیرید. ان شاالله بعداز ایام امتحانات برنامه داریم براتون😄😄😄
کانون جوانان زهرایی دارالعباده یزد
#قرار_هفتگی 🟢 «قرار هشتم به مناسبت میلاد حضرت فاطمه معصومه علیه السلام» 🌹به یاد شهید مدافع حرم میل
ماشاالله به این پسران عزیز
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹