11.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پسران_شگفت_انگیز
#دوست_دوست
#بچه_مسجدی
#رمضان
#مسجد_امام_حسین_ع
#یا_علی
سپاس از تمام دوستانی که ما در ضبط و تدوین این کلیپ همراهی کردند.
ضمنا از خانواده های محترم سپاسگزاریم.
#نشر_حداکثری
#پسران_شگفت_انگیز
✅https://eitaa.com/Iran1420.
#قرار_هفتگی
⚫️ قرار ششم
🌹به یاد شهید امر به معروف شهید «حمیدرضا الداغی» و مرحوم علی اکبر همایونی
🎙 به کلام | حجتالاسلام
#سیدضیاءالدین_نجم_الهدی
🎤 بانوای | کربلایی
#منصورمزرعه_آقایی
📆 یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه
⏰ ساعت ۲۰
🔰 یزد،میدان صنعت،بلوار شهید دهقان منشادی،مسجد امام حسین علیه السلام
کانون جوانان زهرایی دارالعباده یزد
#قرار_هفتگی ⚫️ قرار ششم 🌹به یاد شهید امر به معروف شهید «حمیدرضا الداغی» و مرحوم علی اکبر همایونی
سلام پسران خوب.
فردا شب حتما تشریف بیاورید.منتظر شما هستیم.
سلام.به ۱۵نفر نوجوان برای ساخت کلیپ جدید(فوتبالی) نیاز داریم.هرکی پایه همکاری میباشد بسم الله
یک پیام بده به بنده .
تا شرایط توضیح بدهم.
😍مسابقه نیست😍
@Iran114
⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️
کانون جوانان زهرایی دارالعباده یزد
سلام.به ۱۵نفر نوجوان برای ساخت کلیپ جدید(فوتبالی) نیاز داریم.هرکی پایه همکاری میباشد بسم الله یک پیا
۶نفر دیگه نیاز داریم😍
ماشاالله دیگه برای کلیپ همه داوطلب هستند...😆😆😆
کانون جوانان زهرایی دارالعباده یزد
سلام.به ۱۵نفر نوجوان برای ساخت کلیپ جدید(فوتبالی) نیاز داریم.هرکی پایه همکاری میباشد بسم الله یک پیا
ظرفیت تکمیل شد.لطفا دیگه پیام ندهید.🌷🌷🌷😃😃😃
کانون جوانان زهرایی دارالعباده یزد
سلام.به ۱۵نفر نوجوان برای ساخت کلیپ جدید(فوتبالی) نیاز داریم.هرکی پایه همکاری میباشد بسم الله یک پیا
سلام
جهت ضبط کلیپ.روز و ساعتش را اعلام میکنیم.☺️
پسران خوب .فقط حتما باید لباس ورزشی مرتب داشته باشید.🙏
کانون جوانان زهرایی دارالعباده یزد
🌷پسران گلم🌷 ✋یه وعده میدم بهتون✋ اگر تا ۱۸ اردیبهشت دنبال کننده کانال به بالای۲۵۰ نفر رسید یک سانس ف
تعداد اعضا آمد پایین....😂😂😂
حالا اگر دخترها بودند تعداد اعضایی کانال رفته بود ۱۰۰۰😃😃😃😃
🔻 بانک نمونه سوالات امتحانی
◽️ برای تمام پایه های تحصیلی
💢 ابتدایی
💢 متوسطه اول
💢 متوسطه دوم
💢 هنرستان
https://www.kanoon.ir/Public/ExamQuestions
🔺 فقط کافیه روی لینک بالا کلیک کنید و هر نوع نمونه سوال برای هر پایه که نیاز دارید دریافت کنید.
#پسران_شگفت_انگیز
✅https://eitaa.com/Iran1420
سلام.پسران گلم
برنامه جدید😀
کلیپ جدید😁
اردوی جدید🚌
ویژه پسران فعال..... 🌹
منتظر باشید.......... 🤔
🌷به نام خدای قصه های قشنگ🌷
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود 😊
توی یک ک گله بز، 🐏🐏🐏🐏🐏یه بزغاله خجالتی بود که خیلی آروم و سر به زیر بود. وقتی همه بزغاله ها بازی و سر و صدا راه می انداختند اون فقط یک گوشه می ایستاد و نگاه می کرد.🐏
وقتی گله بزغاله ها به یه برکه ی آب می رسید، بزغاله های شاد و شیطون برای خوردن آب می دویدند سمت برکه و حسابی آب می خوردند و آب بازی می کردند.😊
اما بزغاله ی خجالتی اینقدر صبر می کرد تا همه بزغاله ها از کنار برکه برن بعد خودش تنهایی بره آب بخوره. بعضی وقتا از بس دیر می کرد، گله به سمت دهکده به راه می آفتاد و اون دیگه وقت آب خوردن رو از دست می داد. این جوری اون خیلی خودشو اذیت می کرد.😔
چوپان مهربان گله بارها و بارها به بزغاله خجالتی گفته بود که باید رفتارشو عوض کند. اما بزغاله خجالتی هیچ جوابی نمی داد و باز هم همان خجالتی رفتار می کرد.☹️
یک روز صبح وقتی گله می خواست برای چرا به دشت و صحرا برود، بزغاله ی خجالتی موقع رفتن زمین خورد و یکم پاش درد گرفت.😖
به همین خاطر نتونست مثل هر روز خودشو به گله برساند. اون توی خانه جا ماند اما خجالت می کشید که صدا بزنه من جا ماندم صبر کنید تا منم برسم.
وقتی به نزدیک در رسید دید که همه رفتند و تنها توی خانه مانده. اینجوری مجبور بود تا شب تنها و گرسنه بماند.😔
چوپان گله در طول راه متوجه شد که بزغاله خجالتی با آنها نیامده، به خاطر همین سگ گله را فرستاد تا به خانه برگرده و بزغاله را با خودش بیاورد.🦮
اما اول درگوش سگ یک چیزهایی گفت و بعد آن را راهی خانه کرد.
سگ گله به خانه برگشت و یک گوشه گرفت خوابید. بزغاله خجالتی دل تو دلش نبود. باخودش فکر می کرد مگه سگ گله به خاطر اون برنگشته، پس حالا چرا گرفته خوابیده. دلش می خواست با او حرف بزند اما خجالت می کشید. یک کم اطراف آن راه رفت و منتظر ماند، اما سگ اهمیتی نمی داد. بلاخره صبر او سر آمد و رفت جلو و به سگ گفت ببخشید من امروز جا ماندم می شه من رو ببرید به گله برسانید؟
سگ خندید و گفت البته که می شه. اما من تند تند راه میرم می تونی بهم برسی؟
چوپان مهربان چشم به جاده دوخته بود و منتظر آنها بود که یک دفعه دید بزغاله خجالتی دارد می دود و می آید و سگ گله هم با کمی فاصله پشت سرش می آید مثل اینکه با هم دوست شده بودند. آنها با هم حرف می زدن و می خندیدن.😊
#قصه_شب
#پسران_شگفت_انگیز
🔵https://eitaa.com/Iran1420