بسم الله الرحمن الرحیم. سی امین‌ دیوار آزاد بیرجند، مکان پارک ِآزادگان 🌳 چالش ۱۰؛ عجیب ترین دیوار آزادی که داشتم با گفتگوی چالشی با سه مخاطبی که اصطلاحا بهشون ترانس گفته می شود و البته توسط من به دیوار آزاد دعوت نشدن ولی در کل آمدنشون خیر بود...( چرا که حسی را تجربه کردم که اولین بار بود، اگر چه بسیار ناگوار بود ولی ارزش تجربه به یادگیری است نه به خوشایند بودنش ) هنوز هم نمی دونم که دخترانی بودند که به هیئت پسر در آمده و یا پسرانی به لطافت دخترانه آذین تهوع آوری شده بودند، دوستانم هم مردد بودند و چقدر این سرگردانی در تشخیص مخاطب گیج کننده و شگفتی آزار دهنده و شوکه کننده ای داشت، و من در حیرتم وقتی چند دقیقه گفتگوی ما پای دیوار آزاد با سرگشتگی هویتی که در تشخیص مخاطب داشتیم اینقدر دشوار بود، برای روح و فطرت خود این افراد سهمگینی و سنگینی تضاد و ابهام و میل و تظاهر به آنچه نبودند و...چقدررررر می توانست گسستگی زا و پریشانی افزا باشد... تنها امیدی که به خودم دادم بعد از ادراک‌ این رنج عمیق هویتی همنوعانم‌ این‌ بود که اینها از علائم آخرالزمان است... آخرالزمانی که کسی نمی داند چقدر طول خواهد کشید و بستگی به خواستن جمعی ما دارد. https://eitaa.com/Iran_dokht_bir اللهم عجّل لولیّک الفرج

بسم الله الرحمن الرحیم... سلام و نور✨ داریم برای اولین راسخونمون دنبال یه جای خوب می گردیم... 🦋📚 خیلی برامون مهمه طلایه دارانمون به ویژه ایران🇮🇷دخترای دهه هشتادیمون از نظر رفت و امد راحت باشن و کلی حس و حال خوب و امید و انرژی و مهارت و آگاهی دریافت کنن از اولین راسخون بعد طرح طوبی...🌸🍃🌸 یقین داریم ملائک رحمت و توجه خوبان عالم علیهم السلام و شهدا ما رو در این هدف مقدس مدد خواهد کرد. خدایا شکرت که ما رو خادم حرم جمهوری اسلامی ایران کردی 🇮🇷🍃 اللّهم اجعنا کما تحب و ترضی...

🎤فایل صوتی| نوزدهمین نشست برخط "یکشنبه های الگونمایی" با موضوع؛ عفاف و حجاب 🔰ارائه الگوی؛ ایران🇮🇷دخت، توسط سرکار خانم حسن زاده از بیرجند #فصل_چهارم #نشست_نوزدهم #عفاف_حجاب #یکشنبه_های_الگونمایی 🔻آرشیو محتوای "یکشنبه های الگونمایی" 🆔️https://eitaa.com/yekshanbehayolgonamayi

🔰 از زبان رهبری بشنوید و نشر دهید ...

بسم الله الرحمن الرحیم سلام و رحمت؛ نمی دونم اون عدد و رقم‌ها مال چه سالیه و چقدر درسته ولی کلا قابل تامل هست؛ اون روز یه مادر باردار ۲۴ ساله متبرّج برای ویزیت آمده بود. ازشون پرسیدم: " شغل سخت و فعالیت شدید که ندارین"؟ گفت: " چرا من فروشنده ام" گفتم: "فروشنده ی چی؟" گفت: " لوازم آرایشی" و ... در حین ارائه خدمت وقتی تا حدی توجهات طبیبانه و مهرورزی نوع دوستانه بذل کرده بودم، و احوالپرسی حرفه ای کاملی کردم‌، تمام پررویی که در شخصیتم داشتم را جمع کردم در کلامم و خیلی خونسرد و طبیعی گفتم:" میشه به خانم هایی که ازتون خرید می کنن بگین فقط برای شوهراشون از خریدی که کردن استفاده کنن؟" چشمای آرایش کرده اش داشت گرد می شد و مژه های مصنوعیش به بالا تاب خورده بود و گویی پلکش را داشت بالا می کشید، ادامه دادم: " آخه این آرایش کردن خانوما تو محیط جامعه فضای جامعه را شهوانی می کنه و توجه ها و علاقه ها در چنین شرایطی، دیگه اختصاصی نیست، همه چی قاطی میشه، قبول دارین؟" با تعجب و پذیرش گفت آره همینطوره... گفتم : " پس به مشتریاتون بگین" گفت: " آخه کاسبیم کساد میشه "... با شوق و اطمینان گفتم‌: "برکت دست خداست شما امر خدا رو یاد مردم بندازین خودش براتون جبران می کنه" چشمی با رودربایستی و ادب گفت... و همچنان شگفت زده بود... چقدر باصفا و پذیرا بود. خدایا به ما بنده هات کمک کن که فقط بندِ خودت باشیم نه مد و شهوت و شیاطین و شرارت... فقط و فقط بنده ی خودت. #_یادداشتهای_طبیبانه_یک_مادر https://eitaa.com/Iran_dokht_bir

🦋بسم‌الله الرحمن الرحیم🦋 سلام و مهر...🌻 جلوه ی دیگری از خلوص و بزرگی روح عزیزانی( این دخترمون دهه هشتادی هست💎) که در رویداد ۲۷ شهریور در کنار ما بودند... چقدر این صفا و پاکی در این روزگار آخرالزمان الهام‌بخش و امید آفرین و درس آموز است... شرمنده این مرام شهدایی شدم خدایا مجاهدات خالصانه ی دختران کشورم را موجبات رضایت حضرت مادر سلام الله علیها بفرما...✨🤍 https://eitaa.com/Iran_dokht_bir